نوذر پس از آزادی از زندان به سراغ برادر خود، عبدالحمید، میرود تا سهم خود را از پولی که شرکت نفت بابت تصاحب خانه آنها پرداخته بگیرد. عبدالحمید نگهبان شرکت نفت است. نوذر به عنوان کارگر حفاری در شرکت نفت مشغول کار میشود و به آسیه، دختر لال شیر فروش، دل میبندد
مکان
خیابان طالقانی، خیابان شهید موسوی شمالی (فرصت سابق)، ضلع جنوبی باغ هنر، خانه هنرمندان، تالار استاد ناصری تلفن:۸۸۳۱۰۴۵۷، ۸۸۳۱۰۴۵۸