در عصری که این همه نازیبایی پنجه میکشد بر نگاه زیباییطلب آدمی، در دورهای که جهان خالی شده از قصههای شیرین و حاصل این دو، سایه سنگینی شده در هیبت دلآزردگی جمعی؛ به راستی کدام مرهم کارا تر از هنر؛ تا قدری قرار بخشد درد این جانهای زخم خورده را؟ به قدر بضاعت پیالهی هر تن.
فرهنگ این دیار کهن لبالب است از قصه، که به قول قدیمیها جان نهان زندگی میان سطر به سطرش موج میزد؛ قصههایی که حالا به هزار و یک دلیل مگو در خطر از یاد رفتناند؛
... و «هفت جان موازی» از نگاه من قصهی این قصههاست به تقدس اساطیری هفت، و در وسعتی بعید؛ واگویهای گوش آشنا، چندان که از پس اینهمه صدای بیربط راه میگشاید به جان دیدگان و همراه میکند مخاطب را تا کیمیای قصهها...
شورهزار میشود دریای فرهنگ در مرگ قصهها، مگر راه رودخانهی جان را دوباره گشود! و «هفت جان موازی» تلاشی است در خور، بر احیای دریایی که بیهمت هنرمند و هنردوست فاصلهاش تا شورهزار به چشم بر هم زدنی است.
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید