رضا آشفته منتقد تئاتر در یادداشتی با اشاره به ویژگیهای «چرتالدو» که برای نوجوانان تولید شده است این نمایش را یک اثر فانتزی دانست که به باور مخاطب در مواجهه با مسایل جدی کمک میکند.
نمایش «چرتالدو» به کارگردانی مشترک مهسا جعفری و مسعود هاشمینژاد این روزها در سالن چهارسو مجموعه تئاترشهر روی صحنه است. «چرتالدو» شهر روشناییهاست و حکایت مردی درستکار است که با ۲ فرزند نوجوانش به شهر آرزوهایش یعنی چرتالدو می رود...
حسین کشفی اصل، مهسا جعفری، یوسف کشتکار، حسن مقدم، سبحان ترونده، عسل رحیمی، زهرا حیدری، عرفان علی لیواری، فاطمه رستین، هستی اقدامی، سید امیررضا نمازی، محمدرضا علی محمدی، امیرمحمد کرمی، شادمهر بابایی، رضا ایمانی، قائم آینه وند، نریمان علی لیواری، کوروش دهیار، امیر رمضانی و مهرداد زارعی بازیگران این اثر نمایشی هستند.
رضا آشفته روزنامه نگار و منتقد ادبی و هنری یاداشتی درباره «چرتالدو» نوشته و از زوایای مختلف این اثر نمایشی را مورد بررسی قرار داده است.
در یادداشت رضا آشفته آمده است:
«کار کردن با نوجوانان بسیار سخت است اما اگر کارگردانی از پس این مهم برآید با انرژی بالایی از پس ایجاد و القای فضایی حساس برخواهد آمد. در گذشته، حمید پورآذری، احسان رحیمی و فرهاد تجویدی نمونههای بارز نمایشی را در مواجهه با آنان اجرا کردهاند و این روزها شاهد اجرای «چرتالدو» هستیم که نوجوانانی را در موقعیت مهم و حساس آزمودهاند و کامیابی در اجرایشان به شکل بارزی متبلور شده است.
«چرتالدو» نوشته مسعود هاشمینژاد و به کارگردانی مشترک مهسا جعفری و مسعود هاشمینژاد، در چهارسوی تئاترشهر یک نمایش کمدی موزیکال است که میتواند برای مخاطبان نوجوان از جذابیت بیشتری برخوردار باشد چون نوع مواجهه و جنس فانتزیاش بیشتر برای این گروه سنی در نظر گرفته شده است و محتوای آن نیز که درک و اهمیت قانون است برای آنان مناسبتر است که در آغاز ورود به اجتماع هستند و باید در این زمینه گامهای اساسی بردارند.
نمایش «چرتالدو» با برداشتی از مجموعه «شاه گوش میکند» اثر ایتالو کالوینو توسط مسعود هاشمینژاد نوشته شده و این خود سرآغاز مواجههای درست است که از داستان به نمایش چگونه میشود تغییراتی را ایجاد کرد که برای مخاطب نمایش لذتبخش و جذاب باشد. به هر روی میدانیم که کالوینو با فانتزی قصههایش را آب و تاب میدهد و این خود دلیل موجهی است که سبک و سیاق نوشتاری و اجرایی «چرتالدو» نیز فانتزی بشود و این فانتزی شدن در مواجهه با مسایل جدی است که درام را در پیکره قابل پذیرش پیش خواهد برد؛ هر چند که نویسنده هنوز میتواند نسبت به برداشت خود برای خروج از جهشهای احتمالی در سلسله رویدادها تجدیدنظر کند اما آنچه نوشته است، پذیرنده است و آن جهشها با درازای برخی لحظات و ریتم کند و کشدار متن و اجرا را همراه میکند. اما به هر تقدیر، موضوع و پیرنگ در مسیر باورهای نوجوانی ما را با شادی و درایت سازگار میکند و این گونه ارتباط با اجرا میسر خواهد شد.
مهسا جعفری و مسعود هاشمینژاد سوار بر خیال شدهاند و به انگیزه حضور گروه جوانشان بر آن هستند که ترجمان دقیقی از زندگی را در شرایط سخت و برهم ریخته برای مخاطبانشان ارایه کنند و این همان فراست کارگردانی است که بهرهوری از موقعیت را دو چندان میسازد. گروه جوان با طراحی حرکات و هماهنگی با ساز و موسیقی بر آن هستند که فضای ملتهب بی قانونی را سازش پذیر گردانند و روال عادی را بر همه چیز نمایان گردانند؛ هر چند هیچ چیزی سر جایش نیست و آقای درستکار که آموزگار اخلاق است تا پای جان سقراط وار به دنبال دگرگونی در نوجوانان شهر است و کامیابیاش باید که با نوشیدن شوکران یا اعدام جبران شود و این خود با جایگزینی یک سر بزرگ بهجای اعدام اتفاق میافتد و در واقع تلاش بر آن است که زنده بودن درستکار با مردنش چندان تفاوت آشکاری نداشته باشد اما گویا او توانسته افکار همگانی را سمت و سوی درستی ببخشد و حضورش در آن برنامه تلویزیونی یادآور چنین نکته روشن و باریکی است.
«چرتالدو» در زمینه پردازش گریم و لباس بسیار توانمند است و میتواند انتظارات تماشاگر را به لحاظ دیداری برآورده کند که در یک فضای فانتزی دارد آدمهای به نسبت خیالی را میبیند و این خود بیانگر گونه نمایشی است که بنابر گزینش درست عناصر اتفاق خواهد افتاد. نقش آفرینان لباسهای رنگ و وارنگ و فانتزی بر تن کرده و صورت ها و موهای آرایش شدهشان دلالت بر نقشهای تخیلی میکند و به باور مخاطب کمک میکند که در این فضا هیچ چیزی به ظاهر واقعی نبیند و در واقع دارد در پس این تخیلات حقایق کتمان شده را در جهان پیرامونی مشاهده میکند.
طراحی حرکات با آنکه بنابر همان روال فانتزی شکل گرفته اما بنابر موزیکال بودن اجرا همچنان میتوانست با در آمیختگی ترانه ها و آوازهای بیشتر، ضرب آهنگ بهتری را برای اجرا تدارک ببیند و از آنجا که قرار است نوجوانان اصلیترین مخاطبان این اجرا باشند، چه بهتر که از حرکات موزون و موسیقی که با روح و نشاط اینان هماهنگی بیشتر دارد، استفاده شده است.
طراحی صحنه با خلاقیت ارایه شده اما همچنان بنابر همان رنگ و لعاب ظاهری که باید فانتزی را چیره بر فضا گرداند، میتواند همچنان با تنوع و دگرگونهایی همراه شود و نورپردازی نیز در این راه میتواند مکمل صحنه باشد و دقیقا حضور بهتری در ارایه همان فضای ایدهآل رقم زند.
بازیگری در «چرتالدو» پیرو همین انرژی نوجوانی است که بسیار بالا و امیدوارکننده است و بازیگران جوان بر آن هستند که در کنار هم و هماهنگ با همه چیز حضور درستی را ارایه کنند و این گونه حضورشان خلاق مینماید و شاید این همان نکته بارزی است که نمایش را برای نوجوانان موکد میسازد و ما به ناچار باید با چنین رویکردی جلبکننده با همه داده های نمایشی و داستانی روبهرو شویم وگرنه در ورطه تدافعی نسبت به آن قرار میگیریم و این رویکرد چندان خوشایند با یک اثر فانتزی، کمدی و موزیکال نوجوان پسند و به اصطلاح تین ایجری نخواهد بود.
کارگردانی مهسا جعفری و مسعود هاشمینژاد مسیر سخت و دشواری را پشت سر نهاده و همچنان میتواند ما را امیدوار کند که این گروه چقدر توانایی دارند تا در نبود کارهای فانتزی و ویژه نوجوانان، در این راه پر کار و خلاق حضور داشته باشند و تئاتر ما را در این باره بهتر و بیشتر تغذیه کنند.»
منبع: خبرگزاری مهر