برتولت برشت : همهی هنرها در خدمت بزرگترین هنرها، یعنی هنر زیستن است.
رشد و تعالی هنرمند در هر جامعه ای علاوه بر توانایی های فردی و استفاده درست از اصول و فنون، نیاز به درک و گفتگو و زیست هنرمندان با یکدیگر دارد. در دوره ای که ظاهرا انسان معاصر هیچ بختی برای تغییر جهانش ندارد به نظر می رسد بازگشت به شناسایی هویت اجتماعی و مدنی راهی باشد تا دوباره به کمک ابزار ''تردید و شک'' مسیر رفته را بازشناسی کنیم. نتیجه ی این سفر بازشناسی، همچون صاعقه ای، تکثر امکانات و موقعیت '' بازنمایی شده'' را بر صحنه، آشکار و فراهم میکند. تردید و شک، امکان توقف و ایست و مداقه ی دوباره و چندباره را برای انسان فراهم می آورد و این وقفه باعث شناخت کنش انسان معاصر - هنرمند معاصر- نسبت به کنش دیگران می شود. شاید این مفهوم با آدمهایی که در عصر نویی که برشت به آن اشاره میکند برابری کند، آدمهایی که زیرک اند. هیچ کس اند. هیچ کس های خنده دار. همان "چیزهای بد نو" که والتر بنیامین برای "آغاز" شناخت وضعیت بشر معاصر پیشنهاد میکند.
شناخت واقعیت های روزگار و عریان کردن آن مسئله ایست که همواره برشت در آثارش بر آن تاکید کرده است. در سالی که گذشت مجالی پیش آمد تا با جمعی از هنرجویان پویای شهرستان بهارستان، یک کارگاه آموزش بازیگری را با هدف ''هم زیستی '' هنرمندان در کنار هم تجربه کنیم. محصول این دوره هم اکنون نمایش آدم آدم است. تلاشی جمعی که نسبت های اعضای آن را با خود و جامعه ی تئاتر مشخص می کند. تلاشی برای یک آمادگی مدام برای پذیرش یک ذات جدید، نه تنها در راستای شناخت کنش مخاطبان بلکه در روند کشف کنش شخص هنرمند به مثابه بازیگر - هنرجو- را نیز در بر دارد و همه ی برآیند این دوره آموزشی بی واسطه و در آن واحد، امکان بازشناسی ویژه ای در خصوص آموزش تئاتر، وضعیت استعدادهای این هنر در حاشیه ی پایتخت، اثربخشی و حیاتی دوباره به هنرجویان را فراهم کرده است.