بعد از دیدن نمایش دجال از حسین فردوسی عزیز به تماشای نمایش جدید از ایشون رفتم و میتونم بگم که واقعا لذت بردم. تعداد آکتور بالا، استفاده زیاد از موسیقی و وجود نورهای زیاد و بازی گرفتن از اون شاید از نظر بعضی از مخاطبین این نمایش بیش از اندازه و به نوعی زیاده روی باشه ولی اتفاقا برعکس. این المان های شلوغ کاملا در خدمت این سناریو هستند. بعد از دیدن چند باره نمایش دجال به طبع با جهانی که حسین فردوسی خلق میکنه آشنا بودم و به نوعی خودم رو آماده این روایت کرده بودم. بنظرم نمایش سیئر مثل نمایش دجال یک فضای بسته و سرکوب شده رو روایت میکنه که در اون شاهد یک قدرت توتالیتر و دیکتاتور هستیم که با کنترل جامعه زیر دستش درست مانند عروسک های خیمه شب بازی در حال به رخ کشیدن قدرتش است. نمایش سیئر یک روایت باشکوه از حضور یک قدرت دیکتاتوری بر روی مردمی است که خود آن مردم اصل مشکل هستند؛ مردمی که نمیتوانند یا نمیخواهند با هم متحد شوند و به راحتی تسلیم قدرت والاتر برای سلطه به دوستان خود هستند و همواره مطیع باقی میمانند، مردمی که وقتی به آن ها دقت میکنید متوجه وجود این دیکتاتوری در تک تک آنها میشوید. در واقع آن ها معترض به این توتالیتریسم و خفقان نیستند بلکه خودشان خواستار قدرتند و به طبع در این جمعیت شخص آگاه و خواستار آزادی هم باشد خیلی زود حذف میشود. وجود یک نفر در راس قدرت نقطه مشترک دجال و سیئر به حساب میاد؛ "سیئر" که اگر آن را برعکس بخوانی "رئیس" میشود.
در آخر اگر بخوام بگم، بسیار لذت بردم از این نمایش انتقادی که اعتراض چند وجهی خودش رو به قدرت حاکم و حتی مردمانی که در آن هستند به زیبایی به نمایش گذاشت و حتی من رو یاد کتاب "دنیای قشنگ نو" از آلدوکس هاکسلی و حتی "1984" جرج اورول انداخت. با وجود کست بالای نمایش ولی بسیار باهم هماهنگ بودند و بیان و بدن آنها عالی بود و همچنین لذت بردم از موسیقی زنده و نور در خدمت نمایش. با اینکه بشخصه جنس روایت دجال رو بیشتر میپسندیدم ولی سیئر چیزی از مفهوم و به فکر برو بردن مخاطب
... دیدن ادامه ››
کم ندارد.
"سکون مرگ انسان بودن است" اگر یک سیستم توتالیتر و دیکتاتور در حال کنترل یک جامعه است شاید باید مشکل رو در تک تک افراد اون جامعه جستجو کرد در غیر این صورت حتی زمان هم که زندانی شده میمیرد.