:
در مسیر مطالعه کتاب،
در کار به کارگیری فکر و اندیشه،
در استراحت نوشتن افکار،
پس از کار تئاتر و کافه رفتن،
در آخر هفته کمپ کردن در طبیعت
قلمم را بر کاغذ میرقصانم تا افکارم جان بگیرند، همچون نقاشی که بوم خالی را با رنگهای روحش پر میکند.
در صفحات کتابها سفر میکنم، گویی هر ورق پنجرهای است به جهانهایی که مرا به تفکر و تأمل دعوت میکنند.
سفرهایم به سبک کمپینگ، بازگشتی است به آغوش طبیعت، جایی که هر درخت قصهای میگوید و هر ستاره در شب آوازی دارد.
و تئاتر، این آیینه جادویی، برایم راهی است تا هنر را زنده نگاه دارم، همچون نگهبانی که شعلهای مقدس را در برابر باد زمان حفاظت میکند.