در کمال احترام و شیفتگی به جایگاه استاد بیضایی در عرصه نمایش ؛ اما باید گفت این جمله واجد رویکردی زن ستیزانه است...
البته حضور و فاعلیت نقش زن در کارهای استاد بر کسی پوشیده نیست اما چنین جملاتی واجد عدم اعتماد به خرد و عقل زنان و وابستگی فکری آنان به موجود دیگر(مرد) است و بسیار قابل نقد!
به نظر من داستان با این دیالوگ و جملاتی مانند "روزی که مرا زن به دنیا آوردید ملعون باد!" داره تفکر زن ستیز رو نقد میکنه و به چالش میکشه.
در هنگام دیدن نمایش از این دیالوگ این گونه برداشت میشد. شاید چون به تنهایی به کار برده شده معنای دیگری گرفته.
دیالوگ قبلی و بعدی این جمله را دقیقا به یاد ندارم. . ای کاش اگر دقیق به خاطر داریدشان، می نوشتید...هر چه فکر می کنم قبل و یا بعد این جملات چه چیزی می توانست نوشته شود تا تفکر ضد زن آن را بی اثر کند مگر تفسیر اعمال شده ی شخصی ما از متن! ..
یک جورایی فکر می کنم انتخاب شما به نوعی همان نگاه کلی در نمایش هم بود که محل نقد می تواند باشد ..چرا که شجاعت و استقلال و فاعلیت زن داستان در انتهای نمایش در وصلت با مرد گریزان داستان(معشوق قدیمی) تکمیل میشد و به عبارتی معنا می گرفت!!
"روزی که مرا زن به دنیا آوردید ملعون باد"
"زنان به عقیده مرد خودند و مرا هنوز مردی نبود تا عقیده ای باشد!"
در آخر زن( که به کسوت سربازی در معرض در آمده بود) ... دیدن ادامه ›› صاحب عقیده میشود چون به همسری مردی(هرچند گریزان و زن پوش اما در واقعیت نر!) در می آید و بالاخره به واسطه ی وصلت با نر-مرد صاحب عقیده می شود و از بی عقلی و بی عقیدگی و بی بنیادی در می آید!!!! این رویکرد ضد زن است و قابل نقد است و اسطوره ها هم قابل بازخوانی با رویکرد انتقادی هستند
سلام و درود به شما دوستان عزیز تیوالی
با توجه به دیگر نمایشنامه های استاد بیضائی و جایگاه و مقام زن در متون ایشان، بی انصافی است اگر برداشتی ضد زن از این نمایشنامه داشته باشیم. این جمله و برخی دیگر از دیالوگ ها بیانگر تفکرات پدرها و پدرکلان ها،مادرها و مادرکلان های شخصیت های اصلی نمایش هستند که بی تأثیر از نگاه مردسالارانه در آن دوران(و یا دیگر دوران ها) نبوده اند، تفکراتی که جای نقد دارند. لذا در صحنه اول جملاتی به صورت سوال و یا اعتراض بیان می شوند.
نوتک: سرم را از اندیشه های خود انباشتید و جایی برای اندیشه نگذاشتید!
...
دیالوگ پس از جمله مورد بحث:
آران مردپوش: دیگر نمی دانم عقیده به چیزی دارم یا نه؟ نه-این ما نیستیم که حرف می زنیم؛ کسانی ... دیدن ادامه ›› از پیش اند!
همچنین در دیالوگ های بعدی:
نوتک زن پوش: درست مثل پدرم حرف می زنی؛...
آران مردپوش: کسانی از دهن ما حرف می زدند! حرف زدنت جوری بود که خیال کردم مادرم پشت سراندازت قایم شده!...
و در نهایت پیشنهادم به شما دوستان عزیز و فرهیخته، خرید این نمایشنامه است؛ چرا که خواندن این متن(حتی دوباره) و تأمل در جملات آن خالی از لطف نیست.
فربد گرانقدر ممنون از نگاشته تان ..فرمایشهایتان بسیار متین و درست است..قبل از هر قضاوتی باید آگاهانه واکنش نشان داد...متاسفانه متن تاراجنامه در دسترسم نبود
البته بنده از زاویه دید و نگاه استاد بیضایی نسبت به زنان در متونشان به خوبی آگاهم و همواره آن را ستوده ام... اساساآثار ایشان انعکاسی است از قوی ترین تصاویر خلق شده (سینمایی و نمایشی )از زنان، بدون شک..این مساله دست بر قضا در کتب مختلفی هم مورد بررسی و اشاره قرار گرفته است از جمله سیمای زن در آثار بهرام بیضایی به قلم شهلا لاهیجی-انشارات روشنگران- و یا مباحثی که درکتبی مثل جدال با جهل ،مصاحبه ی نوشابه امیری با بهرام بیضایی -نشرثالث- به آن اشاره شده و یا مجموعه نوشتارهایی که زاون قوکاسیان فقید درباره استاد جمع آوری کرده.....
اما در عین حال بحث بازخوانی آثار با نگاه جدیدتر و انتقادی تر(نه به معنای خدشه دارکردن جایگاه سترگ استاد) در همه جای دنیا و محیط های ... دیدن ادامه ›› اندیشه ای در جریان است... امروز دیدگاه های فلاسفه مغرب زمین و عهد روشنگری و..با رویکردهای نقد نگاه مردساخته در اندیشه صورت می گیرد..تک تک آثار بزرگ نمایشی و ادبی نیز همینطور...
رویکرد دوباره حتی به شاهنامه ی فردوسی کبیر نیز قابل اعمال است چیزی که ابراهیم گلستان در یکی از آخرین مصاحبه هایش با مجله تجربه به آن اشاره می کند(البته با رویکرد صحت و سقم تاریخ در شاهنامه) و این البته تفاوت دارد با نگاه تخریبی و فاشیستی و ضدفرهنگی...بنا براین بازخوانی ها با رویکردهای جدیدتر و معاصرتر و احتمالا انتقادی با رویکردهای مساوات طلبانه همیشه برای هر اهل فکر و فرهنگی مغتنم خواهد بود.باتشکر