ای کاش گزینه هزاران بار دوست داشتم هم وجود داشت تا بدون کوچکترن مکث و شک انتخاب کنم.
من زبان آذری نمیدونم و برای دیدن این اپرا خیلی شک داشتم، ولی امشب با دیدن این اجرا بهت زده بودم که چطور اینقدر کلام و زبان داستان به جان و روح من مینشینه.وقتی داشتم اجرارو میدیدم طوری جذب شده بودم که واقعا احساس میکردم تک تک کلماتی که از زبون عروسکها گفته میشه رو میفهمم و درک میکنم.من چند سال پیش خمسه نظامی و البته لیلی و مجنون رو با عشق و جذبه و شوق خونده بودم ولی بی اغراق میتونم بگم لذتی که امشب از داستان لیلی و مجنون بردم برای من یک تجربه بی نظیر و تکرار نشدنی بود.انگار برای اولین بار بود که این داستان رو میشنیدم.
من هیچوقت نتونسته بودم از شنیدن نام مجنون به تمام معنی کلمه جنون و سرگشتگی و آوارگی رو حس کنم ولی امشب...با شاهکار آقای غریب پور با مجنون همراه شدم و مجنون بودن رو با تمام وجود حس کردم.من هیچوقت نفهمیده بودم لیلی بودن، همچون شب بودن یعنی چی ولی امشب لیلی رو دیدم که در تاریکی جدایی و فهمیده نشدن هر لحظه بیشتر و بیشتر فرو میرفتو به فراموشی سپرده میشد.من هیچوقت با داستان لیلی و مجنون اشک نریخته بودم.ولی امشب...
اپرای لیلی و مجنون بی شک شاهکار نور و رنگ و شعر و موسیقی، شاهکار هارمونی در تک تک جزییات و لحظات و شاهکار صدا و آواز و ترانه است.
از سالن که اومدم بیرون فرصت نشد از آقای غریب پور تشکر کنم.اصلا نمیدونستم اون حظ و شوق و جذبه رو با چه کلماتی باید توصیف کنم و ازشون تشکر کنم.ولی حالا اینجا با تمام وجود میگم آقای غریب پور با تمام وجود به خاطر این تجربه تکرار نشدنی، این حال بی نظیر، این فهم جدید ازتون ممنونم.و از خدا ممنونم که هنوز هم توی این کشور کسانی مثل شما هستن و این حال خوب رو نصیب ما میکنن.