سفرنامه دور اروپا۲۵: فرانسه (بخش دوم)
صبح روز ۳۸ ام صبح زود به سمت پاریس حرکت کردیم. یک شنبه بود. به توجه به جستجویی که از قبل کرده بودیم می دونستیم موزه لوور روزهای یک شنبه رایگان هست. پس اولین مقصد ما در پاریس موزه لوور بود. به کمپ سایت پاریس رفتیم که با وجود گرونی و شلوغی، اصلا چنگی به دل نمیزد. ماشین رو گذاشتیم و از کمپ سایت ۳ تا بلیط حمل و نقل عمومی که مخصوص اتوبوس و مترو بود، برای ۲ روز به قیمت نفری ۱۷٫۵ یورو خریدیم. نقشه شهر رو هم از کمپ سایت گرفتیم و به سمت موزه لوور راه افتادیم.
با توجه به اینکه موزه رایگان بود، صف بزرگی هم جلوی اون بود که تقریبا یک ساعت ما در صف بودیم. و بالاخره وارد شدیم. قیمت بازدید در روزهای عادی نفری ۱۶ یورو بود. موزه لوور در مرکز پاریس قرار داره و پربازدید ترین موزه جهان هست. آثار بیشماری رو میشه در اون دید از جمله تابلو مونالیزا. همچنین
... دیدن ادامه ››
برای کشور ها و تمدن های مختلف قسمت های جداگانه وجود داره که مصر و ایران از جمله بهترین بخش های اون بود. در قسمت ایران این موزه میتونید آثاری رو ببینید که هیچ وقت در خود ایران ندیدید و نخواهید دید. تخت جمشید واقعی رو اینجا میتونید ببینید.
در مورد موزه لوور این نکات رو در نظر بگیرید، که هیچ کدوم از آثار دارای راهنما و توضیح نیستن و هیچ راهنمایی هم وجود نداره (یعنی کل اروپا اینجوری بود). اگر به راهنما نیاز دارید، دستگاه اون رو باید کرایه کنید و با وارد کردن شماره هر اثر اطلاعات اون رو میشنوید. در ضمن موزه خیلی بزرگ هست و دیدن کامل اون خیلی زمان میبره و سخت هست و داخلش جایی برای تهیه آب وجود نداره. حتما آب همراه داشته باشین.
غروب بود که از موزه بیرون اومدیم و برای دیدن برج ایفل و اطراف اون به سمت برج حرکت کردیم. دست فروش های سیاه پوست و آفریقایی همه جا بودند که با دیدن پلیس به سرعت پا به فرار میذاشتن. سازه ای بزرگ که نماد پاریس هست. راستش به نظرم خیلی جذاب نیومد و فقط چون نماد پاریس هست باید دیدش. و بعدش هم به سمت میدان دوگل و خیابان شانزالیزه حرکت کردیم. جایی که میگن زیباترین خیابان دنیاست. نه اینکه بگم زشته و زیبا نیست، ولی توی همین اروپا خیلی خیابون های دیگه بود که به نظرم قشنگ تر از اینجا بود. تنها چیزی که بود شعبه های بزرگ برندهای معروف رو میشد تو این خیابون دید. شاید اگر جیب پرپولی داشتیم و میشد از این برندها خرید کنیم، برای ما هم خیلی جذاب میشد. هر گوشه از خیابان هم میشد کسایی رو دید که در حال اجرای نمایش های خیابونی بودن و عده ای دورشون جمع شده بودند. یه چیز جالب تو نمایش چند تا جوون که به نظر اصلیتی عرب داشتند بود که یک نفر چاق رو “بیگ علی” که همون “علی گنده” ما هست صدا میزد.
خلاصه دیگه خسته شده بودیم و خواستیم که به کمپ سایت برگردیم قسمتی رو باید با مترو میرفتیم و ادامه مسیر رو با اتوبوس تا کمپ سایت باید ادامه میدادیم. وارد مترو پاریس شدیم. به گفته خودشون هرجا بوی دستشویی میداد، مترو هست. خیلی قدیمی و ترسناک بود. ساعت ۱۰ بود که به ایستگاه اتوبوس رسیدیم. خوشحال نشستیم تا اتوبوس بیاد. یه نیم ساعتی نشستیم و خبری نشد. ماشاالله هیچ کس هم انگلیسی بلد نبود که بپرسیم. بالاخره از راننده یه اتوبوس دیگه با زبون بی زبونی تونستیم متوجه شیم که این خط ما، تا ساعت ۹ شب فقط کار می کنه! و ما مجبور شدیم مسیر چند کیلومتری رو در حومه پاریس اون موقع شب با پای پیاده تا کمپ سایت بریم.
برای دیدن تصاویر به سایت پارسیس مراجعه کنید.
http://parsis.ir