سینمای مدرن چیست ؟
مدرنیسم یک جنبش هنری در اواخر دهه 19 و اوایل دهه 20 محسوب می شود که هدف مدرنیزه کردن هنر شکستن فرم های هنری سنتی و شکل دادن هنر به داخل دنیای مدرن بود. ابتدای این جنبش در سینما را می توان به سینمای اکسپرسیونیسم آلمان ربط داد که قواعد فیلم سازی شکسته شدند و فیلم سازان گرافیک و طراحی هم وارد فیلم سازی کردند. این جنبش اولین جنبش مدرنیسم در سینما محسوب می شود و کارگردان هایی نظیر برگمان. فلینی و آنتونیونی که شیوه و فرم هایی بدیهی به سینما معرفی کردند همگی جزو فیلم سازان مدرنیسم محسوب می شوند.
قسمت هایی از ویژگی های سینمای مدرن :
-کارگردانان مدرنیست امضای شخصی خود در فیلم ها به می گذارند.
-شخصیت فیلم های آن ها مستقیما به درون دوربین نگاه می کنند.
-گاهی اوقات وسایل فیلم سازی دیده می شود
... دیدن ادامه ››
نظیر دوربین.
-استفاده از تدوین غیر خطی و جامپ کات ها.
-در سینمای مدرن ما از این حقیقت که داریم فیلم می بینیم آگاه هستیم در حالیکه در سینمای کلاسیک ما قرار بود در مورد واقیت فراموش کنیم.
سینمای کلاسیک چیست ؟
سینمای دوران طلایی هالیوود سال های 1930 تا اواخر 1950 را سینمای کلاسیک آمریکا می نامند. خصوصیات مهم فیلم های کلاسیک تبعیت آن ها از یک سری اصول ثابت برای روایت فیلم استفاده می کنند. اما امروزه مفاهیم سینمای کلاسیک به طور عام تر به آن دسته از فیلم هایی اطلاق می شود که دوران اوج قدرت هالیوود ساخته شدند و امروزه جزء بهترین فیلم های تاریخ سینما به حساب می آیند و اکثر فیلم سازان امروز هم فیلم های خود را الگوبرداری مستقیم و غیر مستقیم از آن ها می سازند. در اصل یک فیلم کلاسیک به فیلمی گفته می شود که برای سایر فیلم های هم گروه خود به نوعی الگو و نمونه باشد.
تفاوت های سینمای مدرن و سینمای کلاسیک :
سینمای کلاسیک
-قصه پردازی حرف اول را میزند.
-دارای مقدمه گویی و مفصل گویی است.
-حتی المکان تمام ابهامات را برطرف می کند.
-پی رنگ داستان بسیار قوی است و کل داستان را تحت تاثیر قرار می دهد. (شاه پی رنگ)
-دارای فشردگی زمانی است.
-پی رنگ آن بیرونی است.
-متئاثر از رمان قرن 19 می باشد.
سینمای مدرن
-شخصیت پردازی مهم تر از داستان تعریف کردن است.
-پی رنگ آن ضعیف است و از خرده پی رنگ های متعدد تشکیل شده.
-واجد گستردگی زمانی است.
-پی رنگ آن درونی است.
-فضاسازی بسیار مهم است.
-گرچه ممکن است در ظاهر ساده باشد اما ابهامات بسیاری بر جای می گذارد و الزامی به پاسخ دادن علنی به پرسش های مطرح کرده اش ندارد.
-متئاثر از ادبیات مدرن است.
"نمایشنامه"
فردریش دورنمات نمایشنامه نویس و رمان نویس برجسته سوئیسی در پنجم ژانویه 1921 در یکی از روستاهای اطراف شهر برن در کشور سوئیس متولد شد. پدر دورنمات کشیش معتقد و متدین و پدربزرگش شاعری بذله گو و سرشناس بود تاثیر ویژگی های این دو نفر بر دورنمات بسیار زیاد بود. در جوانی نقد تئاتر و رمان های جنایی می نوشت پس از چند سال وارد دانشگاه زوریخ شد و در رشته هنر و فلسفه ادامه تحصیل داد. این نویسنده در سال 1935 نمایشنامه ازدواج آقای می سی سی پی را نوشت که این اثر هم از نظر مضمون به مسئله وجود بی عدالتی در جامعه می پردازد و از نظر ساختار نمایشی تلاشی برای رهایی از قید و بندهایی است که در آن زمان موجب آزار نمایشنامه نویسان بوده است.
بسیاری از صاحب نظران موفق ترین نمایشنامه این نویسنده را ملاقات بانوی سالخورده می دانند که در سال 1955 نوشته شد. در ایران بسیاری از نمایشنامه ای مشهور دورنمات ترجمه و به اجرا درآمده که بیشتر این ترجمه ها به وسلیه حمید سمندیان انجام شده است.
خلاصه نمایشنامه ازدواج آقای می سی سی پی : آقای می سی سی پی داستان متعصبی است که در زمان فعالیت خود 350 حکم اعدام را تصویب کرده است و می خواهد قوانین موسی را رواج دهد. او که می داند همسرش با مردی رابطه دارد او را مسموم کرده و می کشد. آناستازیا زنی است که شوهرش با همسر همسر می سی سی پی رابطه دارد او نیز همسرش را مسموم می کند. می سی سی پی به خواستگاری او رفته و عنوان می دارد ازدواج ما کفاره ی ماست تو باید شاهد اعدام های من باشی و روز قبل از محکومین دلجویی کنی ...
هجو چیست ؟
گونه ای از آثار خندان به نام هجو شناخته می شود. در این شیوه خندان نویسی هدف اصلی نویسنده استهزاء و مسخره کردن یک نفر است. آن هم از طریق بزرگ نمایی معایب او و یا نسبت دادن صفت ها و عیب هایی که ممکن است در آن فرد باشد. در واقع هجو نوعی دشنام دادن است. اما تفاوت آن با فحاشی معمولی این است که در هجو از امکانات بیانی و زبانی استفاده می شود. اگرچه در اثار هجو صراحت و تی در بسیاری از موارد رکیک نوشتن رایج است اما از میان آثار هجوآمیز آنهایی که پوشیده تر و گزنده تر است ماندگارتر است. در هجو خنده نقش اساسی دارد ولی هدف نیست. بلکه خنده وسیله ای است برای انتقام گرفتن از کسی که مورد تهاجم نویسنده است. مخاطبان و خوانندگان هجو به شخص مورد نظر نویسنده می خندند تا او ضایع و بی آبرو شود و لبخند رضایتی شیطنت آمیز بر لب نویسنده بنشیند.
همایون غنی زاده در این نمایش می کوشد تا نقد جامعی بر سینمای مدرن بکند.
با استفاده از شخصیت های نمایشنامه ازدواج آقای می سی پی و به کارگیری دکوری عظیم و خلاقانه قصد نشان دادن تمامی عناصر سینما را دارد و تمام عناصر یک فیلم از صدابرداری گرفته تا طراح صحنه و بازیگران و حتی کارگردانی را نقد می کند. نقدی که با استفاده از زبان هجو صورت می گیرید که به کارگیری این زبان تنها راه رسیدن به هدفش است. هدفی که تولید یک فیلم سینمایی به شیوه مدرن را نشان می دهد. فیلمی که آناستازیا بازیگر اصلی آن است و همسرش می سی سی پی سرمایه گذار فیلم.
تمام بازیگران و کارکترهای فیلم قصد نزدیک شدن به آناستازیا را دارن اما کارگردان به خاطر ترس از می سی سی پی صحنه های عاشقانه آناستازیا و دیگر شخصیت هارو کم می کند. در صحنه هایی مشاهده می کنیم که حتی خود کارگردان هم توجه بیش از حدی به شخص آناستازیا دارد.
سکانس های مربوط به هواپیما و ماشین و آن برف های مصنوعی که در طول اجرا مشاهدا می کنیم نقدی ست بر جلوه های ویژه سینمایی (جلوه های مکانیکی و جلوه های نوری)
قسمت دایره ای صحنه و آن میزانسن هایی که مدام در حال تغییر هستن. حرکت بیهوده بازیگران که تنها در جلوی دوربین ادای دویدن را انجام می دهند.
سکانس خانه که بلافاصه بعد از سکانس های ماشین و هواپیما گرفته می شود همگی آن ها نشان دادن شیوه فیلم سازی مدرن است. شیوه ای که حالا غنی زاده در نمایش به آن واکنش نشان می دهد.
در این نمایش حتی اعتراض به سانسورچی ها هم می شنویم که کارگردان می گوید چه این صحنه را بگیریم چه نگیریم توسط سانسورچی ها حذف می شود.
گونه های مختلف نقد را شاهد هستیم.
کارگردان نمایش صحنه هایی از نمایش های پیشین خود را نشان می دهد و به آن ها هم واکنش نشان میدهد.
در صحنه ای می سی سی پی می گوید خسته شدیم از این طرز راه رفتن صدای کارگردان را می شنویم که می گوید امضای خودمه (شیوه ی حرکت بازیگران که در تمامی کارهای غنی زاده دیده بودیم که گویا صحنه را خط کشی کرده اند و بازیگران به صورت منظمی روی آن ها راه می روند) اما می سی سی پی به شکل دیگری راه میرود و توسط کارگردان استقبال می شود و امضای خودش را تغییر می دهد.
خدمتکاری که برای پاسخ دادن به می سی سی پی به روی صحنه می آید همان دیالوگ هایی را می گوید که پسربچه در نمایش در انتظار گودو می گوید.
پرتاب کفش هارو میبینیم که به مانند باران تخم مرغ در نمایش کالیگولا هستند و حتی لباسی که در نمایش ملکه زیبایی لنین دیده بودیم هنگامی که می سی سی پی دیوانه می شود برتن اوست. تمامی این ها بیانگر این است که غنی زاده تنها سینمای مدرن را نقد نکرده است بلکه در کنار هدف اصلی خود واکنشی هم به کارهای پیشین خود کرده است و در کنار تمام این صحنه ها به شکل هوشمندانه ای صحنه هایی از ژانرهای مختلف سینما را نمایش می دهد.
لئون هم قطعا شخصیت مورد علاقه کارگردان هست که به نمایندگی از شخصیت های محبوب تاریخ سینما در این نمایش از هویت واقعی خود دفاع می کند.
دوتا از ویژگی های برجسته غنی زاده در تمامی کارهایش موسیقی و انتخاب مناسب بازیگران است.
وقتی که دنیا از هم می پاشه بوسیدن هم دیگه خیلی خوبه