زیر بارونا دوباره، اشک من یهریز میباره
از غــم نبودن تو، دل من آروم نداره
زیر بارونا میگردم، تا که کس ندونه دردم
از غم دوریت میسوزم، چه کنم با آه سردم
زیر بارونه که انگار، خاطراتت زنده میشه
تب گرمای وجودت، به تنم میزنه ریشه
دوباره تو رو میبینم، با همون خندهی شیرین
شعر بارونو میخونی، 《گردش یه روز دیرین》۱
دستای گرم
... دیدن ادامه ››
تو انگار! جنس پاییزو پسندید
انگاری که روز عوض شد، زمونه یه لحظه چرخید
چی بگم از چی بنالم، وقتی که فایده نداره
کار روزگار همینه، ما پیاده، او سواره
۱۳۸۸/۹/۲۸
★صمیم ع اسمعیلی
از کتاب: برای آخرین بار
❶ شعر باز باران با ترانه از: ﻣﺠﺪﺍﻟﺪﯾﻦ ﻣﯿﺮ ﻓﺨﺮﺍﯾﯽ ﻣﻌﺮﻭﻑ ﺑﻪ ﮔﻠﭽﯿﻦ ﮔﯿﻼﻧﯽ