سلام به همه ی عوامل تئاتر "رضا" و دو تماشاگر عزیزی که شرحش خواهد رفت!
ما در اجرای آخر کار رو دیدیم- راستش من و خواهرم از خودمون خجالت زده هستیم که چرا در پایان کار و با صحبت کارگردان، همدلیِ روشن و مشخصی
- چیزی بیش از تشویق- با او نکردیم.
نه اینکه انتظار داشته باشیم در سالن تئاتر کسی شعاری بده اما به نظرم مخاطبان سردی بودیم برای اجرای آخر. / ببخشید بر ما.
آیا ملاحظه کردیم؟ ترسیدیم؟ فکر کردیم برای این تیم دردسر زا خواهد شد؟...
خلاصه آقای امیر حسین آقایی! اونجایی که گفتی " ... انشالله" ما خیلی دلمون می خواست یه حرکت همدلانه ای باهات نشون میدادیم و
... دیدن ادامه ››
وقتش گذشت و نشد و نکردیم و پشیمونیم.
ولی "انشالله!"
--------------------------------------------------------------------------------------------
و اما در مورد خود اثر:
اول فکر کردم تمِ کار باید مذهبی باشه، کامنتا رو جوریدم و دیدم یکی دو نفر اشاره ای در این مورد کرده بودن که ژانر مذهبی نیست-
اجرا که تموم شد دوستی که همراهمون بود گفت خوب! در حقیقت دیدیم که "از رضا هیچ کاری ساخته نیست!!"
و حتی نام کار که "رضا"ی خالی بود بدون القاب و پسوندهاش! از این جهت انتخاب خوبی بود به گمانم.
بازی ها خوب و روان بود و به ویژه اون خانمِ آذری زبان در اپیزود آخر ( که البته ما دیالوگا رو نمی فهمیدیم و نمی دونستیم بعضیا به چی می خندن!)
البته دوستمون بعد از اتمام کار برامون ترجمه کرد.
یه آقایی همزمان با هنرپیشه، داشت برای بغل دستیش دوبله می کرد که تمرکز رو از بازیگر و تماشاچی می گرفت!
در آخر
یک تشکر ویژه از آقای کارگردان که اجازه داد ما جامون رو عوض کنیم چون در نزدیکی مون خانومی بود که عطر بسیار غلیظ و تندی زده بود که تا شعاع چند ردیف ِ اطرافش میگرن و آسم برای باقی به ارمغان می آورد!
اگه امکان جا به جایی نبود، ما می مُردیم- واقعی!
خلاصه یک سلام به اون آقای دوبلور! یک سلام به این خانم! نکنید قربونتون- رحم کنید! p;
***
با خسته نباشید و تشکر از همه ی عوامل کار- به امید روزهای روشن