در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | علیرضای تیوال درباره نمایش پرده خانه: دیدن نمایشی که نویسنده آن شخصی مانند آقای بیضایی و کارگردانش خانم آدین
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:07:01
دیدن نمایشی که نویسنده آن شخصی مانند آقای بیضایی و کارگردانش خانم آدینه باشد افتخاری است که دیشب نصیبم شد.
از نقاط مثبت میشه به پایبندی نسبتا خوب کارگردان به متن و هوشمندی قابل تحسین کارگردان در انتخاب دیالوگهای محوری تر اشاره کرد به گونه ای که هم توانست روایت کلی داستان را دربیاورد و هم نمایش از حوصله تماشاچی عام خارج نشود. فضای وهم آلود و بدگمانی های ساکنین حرمسرا، تعامل هووها، بدجنسی و شرارت های خواجگان و کنیزکان و رنجی که زنان در پشت چهره های آرایش یافته برای مقابله با ستم های مردسالارانه تحمل می کنند همگی از نقاط مثبتی بود که در همان بار اول میشد از نمایش گرفت. شاید در وهله اول نمایش ۱۶۰ دقیقه ای طولانی به نظر برسد اما گنجاندن آن حجم از نکات و گفته ها در این مدت زمان واقعا کار دشواری بود که کارگردان به خوبی از عهده اش بر آمد. بازی ها در حد قابل قبول بود و برخلاف نظر برخی دوستان تسلط و راحتی بازی نوسال بسیار درخشان تر از حد انتظار بود. بازی گلتن هم اگرچه در بعضی دقایق پایین میومد اما در مجموع قابل قبول بود و دقایقی میشد تصور کرد خود گلاب به جای گلتن بازی می کند. خوش رنگ و لعابی صحنه هم تا حدی از تلخی زندانی که به آن حرمسرا می گویند کاسته است.
اما نقاط منفی هم به چشم آمد. اولین مورد عملکرد غیرحرفه ای کارگردان حرفه ای کار در شروع نمایش بود.‌ پذیرش اینکه یک هنرمند حرفه ای بدون توجه به شرایط و تعهداتی که منجر به صدور مجوز نمایش شده است، ظاهر شود و سطح حرفه ای خود را در حد خواندن بیانیه سیاسی تقلیل دهد آسان نیست. هرچند که خوشایند برخی باشد. شاید شرایط به وجود آمده و انتظارات آزاردهنده بعضی افراد کارگردان حرفه ای و با اخلاق کار را وادار می کند تا علاوه بر اثر هنریش که زبان قاطع اوست، زبان دیگری به کار برد و شاید هم لزوم پرهیز از بداهه در متن اصلی، کارگردان را به چنین بداهه ناموزونی سوق داده ... دیدن ادامه ›› باشد‌.
مورد بعدی، شلوغی و هیاهوی صحنه هاست. یک اپیزود شلوغ تمام می شود و اپیزود شلوغتری شروع میشود‌. شاید این حجم از انرژی در صحنه ها به تنهایی قابل تحسین باشد اما به طور قطع مانع از تمرکز مخاطب بر دیالوگهای محوری کار می شود و گاهی کارکرد متضادی در همراه داشتن مخاطب با اثر می گذارد. صدای ساز گلتن در حاشیه گم میشود، دیالوگهای نابش که معرف برتری و سیاست او نسبت به سایرین است کمرنگ میشود و او را نه در حد معلم زنان، بلکه مبصر کلاسی که وظیفه ساکت کردن زنان حرمسرا را دارد تنزل می دهد. فهم قصه سایر شخصیتهای کلیدی نمایش نامه مثل صدگیس و شادی هم تحت تاثیر همین شلوغی دشوار است‌‌.
در مجموع نمایش پردخانه هرچند می توانسته ورود عمیق تری به شخصیتها و کنش گری آنان در داستان داشته باشد اما تا حد خوبی توانسته است فضای حاکم بر نمایش نامه را ترسیم کند و حاوی نکات مثبت فراوانی است که می توان بارها آن را تماشا کرد و هربار بیشتر فهمید.
ضمنا اگر زمان آنتراکت در زمان کل نمایش و یا به طور جداگانه اطلاع رسانی شود بهتر است.