در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | پوریا سالخورده درباره نمایش خاطره تحمل ناپذیر یک همهمه‌ی نامفهوم: سلام وقت بخیر من جمعه عصر این نمایش رو دیدم تاخیر : کمتر از 10 دقیقه
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 15:23:03
سلام وقت بخیر
من جمعه عصر این نمایش رو دیدم
تاخیر : کمتر از 10 دقیقه
زمان : حدود 90 دقیقه
امتیاز من : 5 از 5

مثل همیشه قبل از خرید بلیط نظرات و امتیازات رو خوندم. به طور کلی نظرات به دو+یک دسته تقسیم میشدن :
نظرات منفی/ نظرات مثبت و حملاتی که به نظرات مثبت میشد!

اگر از لحظه ی آغاز کار با صحبت ها و کاراکتر شخص روی ویلچر ارتباط برقرار کنید ... دیدن ادامه ›› یکی از زیباترین کارهایی که امسال اجرا شده رو می بینید. (متاسفانه اسم بازیگر محترم رو نمیدونم و از بازی فوق العادشون لذت بردم)
اما اگر اون اتفاق نیفته خسته کننده , بی معنی و طولانی به نظر میرسه.
جزئیات بسیار زیادی توی کار وجود داره و زحمات خیلی زیادی برای هماهنگی بین بازیگران کشیده شده. مثلا گوی های قرمز روی کفش ها و اینکه فقط یک نفر اون گوی رو نداشت و جنس کفشش فرق داشت. نهایتا به کجاها رسید و چه شد...

اینکه اگر از کار خوشتون بیاد فرهیخته , با سواد ,خاص یا .... هستید رو قبول ندارم. من خودم رو یک مخاطب بیسواد , آماتور و کاملا بی ادعا میدونم ولی عاشق این کار شدم.
در انتهای کار یکی از حاضرین از من پرسید: آقا شما کار رو دوست داشتی؟ وقتی گفتم قطعا برای بار دوم هم این کار رو خواهم دید با تعجب و رو به همراهشون گفتن : وا اینو نگاه کن!

در پایان میخواستم بگم اگر کار رو دوست داشته باشیم و یا ازش متنفر باشیم , در یک موضوع میتونیم هم نظر باشیم. اینکه 100 دقیقه اجرا (با احتساب زمان نشستن حضار روی صندلی) با کفش پاشنه بلند (گاهی با یک لنگه) و تسلط کامل روی متن , نیازمند تمرین و هماهنگی بسیار زیادیه. به تمامی بازیگران و عوامل خسته نباشید میگم.

پیشاپیش به دوستانی که با من هم نظر و یا خلاف نظر من هستن میگم که از همه شما عزیزان یاد میگیرم و به تک تک نظراتتون احترام میذارم.
این جامعه هنری و هنردوستی هم جای غریبی‌ست …
شدیم مثل نمایش آرت که یکنفر به تابلوی سفید نگاه می‌کرد لذت می‌برد و دیگری هیچ چیز جز سفیدی و تابلوی خالی نمیدید (این تفاوت در نگاه ایرادی نداره) مشکل از اونجا شروع میشه که هر دو گروه برچسب بهم می‌زنن ! عده‌ای که این نمایش رو دوست داشتن بخوان به بقیه برچسب کم‌دانشی یا فرهیخته نبودن بزنن
و عده‌ای که نمایش رو دوست نداشتن به بقیه برچسب ادایی بودن و ادعا بزنن … (اینا رو کجای دلمون بذاریم )
مهرنوش مومنی
خیلی جذابه که هر کدام با برداشت‌های متفاوتی به صحنه نگاه کردیم! «« اسپویل»»» برای من زمین بازی پر از آب بود که افراد در اون حس خفه‌گی داشتن و همشون با باورهای غلط زیر سلطه ناجی (دیکتاتور) ...
خیلی جالب تر شد.
که در برداشت عمیق ترین مطلب نظرمون یکی هستش و در جزییات کمی اختلاف دیدگاه داریم.
برای همین من حتما برای بار دوم این کار رو خواهم دید و مواردی که شما فرمودید رو در گوشه ذهنم خواهم داشت.
نیمه اسپویل :
برای من دختر خانم بیرون از زمین بازی با کوله پشتی , نماد یک مهاجر بود و اینکه به راحتی قدم میزد و راه میرفت و ازادی بیشتری نسبت ... دیدن ادامه ›› به عزیزان داخل زمین داشت و صد البته مهمترین تاثیر رو در برداشتن عینک استاد داشت :)) خواسته ی بازیکنان داخل زمین به تنهایی کافی نبود و ایشون هم باید کاری میکرد تا اون همه اتفاق شروع بشه...
پوریا سالخورده
خیلی جالب تر شد. که در برداشت عمیق ترین مطلب نظرمون یکی هستش و در جزییات کمی اختلاف دیدگاه داریم. برای همین من حتما برای بار دوم این کار رو خواهم دید و مواردی که شما فرمودید رو در گوشه ذهنم ...
یکی از جذابیت‌های تئاتر اینه که همه به یک صحنه نگاه می‌کنیم و برداشت‌های متفاوتی داریم 👍
امیدوارم با دوباره دیدنش بیشتر هم لذت ببری
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید