چند شب پیش به تماشای این نمایش نشستیم.
رمان منگی نوشته ژوئل اگلوف یکی از آثاریه که در پس روایت ساده و پرتعلیق، ساختاری چندلایه و تفکر عمیقی رو عرضه میکنه. این اثر، تصویری از انسانی رو ارائه میده که در گیرودار دنیایی بیروح و ماشینی گم شده؛ دنیایی که بیتفاوتی و خفقانش، انسان رو از معنای زندگی تهی میکنه. این رمان با یه زبان گزنده و گاهی طنز، از گریزناپذیری این شرایط میگه، اما درعینحال یه نوعی عجز و یأس وجودی رو هم به نمایش میذاره.
این نمایش بهخوبی موفق شده روح این رمان رو در قالبی جدید و هنری بازآفرینی کنه. به قول معروف، جان کلام رو فهمیده. اونچه توی طراحی صحنه با چمدونی بزرگ بهعنوان مرکزیت بصری اثر دیده میشه، بهزیبایی مفهوم اسارت و میل به رهایی شخصیت اصلی رو تداعی میکنه. این چمدون، هم استعارهای از بار سنگین زندگی مدرن و هم نمادی از آرزوی گریزه. این نوع نمادگرایی نهتنها به متن وفاداره، بلکه در عین حال ظرفیتای دراماتیک جدیدی رو هم به نمایش اضافه کرده.
نورپردازی و سایهبازی، نقش حیاتی توی خلق فضای مورد نظر دارن. کمنوری ممتد صحنه با نورهای محدود و هدفمند، مستقیما به فضاسازی رمان وفاداره؛
... دیدن ادامه ››
همون فضایی که توی رمان اصلی، توی اون صبح و شب تفاوت چندانی ندارند و این یکرنگی و بیروحی محیط، بازتابی از درونیات شخصیت اصلیه. استفاده از نور بیشتر برای نمایش رویاهای شخصیت هم، تضاد بین جهان ذهنی و محیط بیرونی اون رو برجسته کرده؛ تضادی که توی متن اصلی رمان هم نقش کلیدی داره.
پرفورمنس، بهعنوان نمایشی از آشفتگیهای ذهنی شخصیت اصلی، لایه دیگهای به کار اضافه کرده. این نوع تجسمبخشی به حالات روانی، که انگار به خود آشفتگیهای درونی شخصیت جون بخشیده و به اجرا درآورده، از عناصر برجسته تئاتر پستمدرن محسوب میشه. با توجه به این مسئله و البته گریز و تناقض انسان مدرن از مدرنیته اطرافش، میتونه باعث بشه این کار رو تا حدودی پستمدرن بدونیم. پرفورمنسها، علاوه بر تقویت بعد روانشناختی اثر، به مخاطب امکان میده تا پیچیدگیهای شخصیت اصلی رو از زاویه متفاوتی تجربه کنه.
یکی از نکات جالب توجه، استفاده نمادین از المانها با هدف خلق فضای رمانه؛ زمانی که از سایه هواپیما و قطار و... استفاده میشه. این انتخاب و ایده جسورانه، اگرچه ممکنه در ابتدا با نگرانی همراه باشه، اما گاهی برای تطبیق یه اثر ادبی با مدیوم تئاتر ضروریه.
پایانبندی کار با پایانبندی رمان متفاوته. به نظر میرسه پایانبندی جدید نهتنها خدشهای به پیام اصلی اثر وارد نکرده، بلکه امکان همذاتپنداری و تعمق بیشتر مخاطب رو هم فراهم کرده (نظر شخصی).
انتخابای هنری درست و جسورانه، از طراحی صحنه گرفته تا نورپردازی و بازیگر، در کنار تعهد به مفاهیم بنیادین اثر اصلی، این نمایشو برای من به تجربه لذتبخش و تأثیرگذاری تبدیل کرد. خیلی ممنونم از عوامل.