در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | هنرپرورتمیز (هِنری تایمز) درباره سریال غربت: درود بر هنردوستان عزیز و گرامی در ابتدای سخنم، خداقوت عرض مینکم به تم
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:08:27
درود بر هنردوستان عزیز و گرامی
در ابتدای سخنم، خداقوت عرض مینکم به تمامی عوامل سریال غربت


بالاخره با تمامی حواشی ای که این سریال در ابتدای کار داشت به مدتی تعلیق شده بود، به پایان خود رسید.
نکاتی رو در این مجموعه دیدم که علی رغم ضعفهایی که داشت نکات مثبت و جالبی هم به همراه داشت. البته نگاه بنده کمی متفاوت تر از شما هنر دوستان می باشد:
متن فیلم نامه قدرت کافی را نداشت، دیالوگ ماندگار نداشت. تمامی بازیگران با این که همگی اسم و رسمی در حیطه ی هنر داشتند، اما متاسفانه باید بگویم به جز خانم سوسن پرور مابقی در بدترین حالت خود بودند، چیزی که بنده دیدم بیشتر ادا بازی بود تا نقش آفرینی و خلق کاراکتر. که این امر نشان از ضعف کارگردانی داشت، کارگردان میتواند از داشته هایش بهترین استفاده را بکند و از بازیگر آماتور یک سوپر حرفه ای بسازد.
[مثل سریال پوست شیر، تمامی شخصیت ها بهترین ... دیدن ادامه ›› بازی های عمر کاری خودشان را انجام دادند، این هنر کارگردان بود که از بازیگرا بازی کشید بیرون.]
تنها بازیگری که خودش تنها تلاش کرد و کاملا مشخص بود و برای کار خودش و شعور مخاطب ارزش قائل بود خانم سوسن پرور بود.
الباقی فقط بازی کردند کار تموم بشه، گریم ها اصلا حرفه ای نبودند، خیلی خیلی ضعیف بود، کاملا مشخص بود همه چی عاریه ایه.

ولی شاید بتوانم بگویم تنها نکات مثبت این اثر نشانه هایی بود که در کار بود و همه از نیش و کنایه زدن به حکومت ا...ی...ر...ا... بود. باز نمیشود گفت در آن از هنر استفاده شده یا خیر با این که گاهی ناشیانه به کار رفته بود، ولی در کل بد نبود.
مثلا:
# در این داستان ۶ بانو، حضور پر رنگ در کل داستان از ابتدا تا انتها را داشتند. عدد ۶ خودش نماد تقارن و هماهنگی، جزء اعداد منحصر به فرد، کوچکترین عددیه که نه اول و نه مربع، و اینکه از این عدد در فرقه های شیطان پرستی و فراماسونری هم استفاده می شود، و یک عدد مقدس برای آنهاست.
# غربت، نماد یک کشور جهان سومی است، که در آنجا زنها فقط وسیله ی تولید مثل هستند و ابزاری جهت رفاه و به هدف رسیدن مردان، غربت یه جامعه ی کوچکیِ که یک رییس قبیله داره(فریدون) که رهبری اونا رو بر عهده گرفته، و اینکه غربت یک طعنه به ا....ی...ر...ا... میزنه، این رییس قبیله یک ضعف جسمی داره که طعنه میزنه به یک شخص خاص که، البته در اینجا فریدون ضعفش در چشم چپش، و بجوری میخواستند به دجال ربطش بدند که تک چشم است و اینکه هرجایی میره جز خرابی و ویرانی چیزی نمیگذاره، چیزی که خصوصیت اخلاقی فریدون در این داستان بود، ولی فریدون در این داستان در ظاهر دجالِ ولی در باطن نماد شخص دیگری است، اون شخص یک عضو بدنش در سمت راست مشکل دارد، ولی فریدون ضعف جسمیش در چشم چپش.
# نوع گریم مردها، ریش ها و موهاشون نماد گرایی از فرقه صوفی ها، صوفی گری (ریش و موهای بلند) و اشخاصی دیگرند که در اینجا نمی توان گفت، در این سریال نقش های منفی ریش دارند، در قدیم ریش نماد چه انسان هایی با چه خصوصیاتی بود و حرکتی مثبت انجام دادند، اما حالا با مرور زمان اینجا ریش چه نمادیه؟
# اِدی مورفی، نماد جانشین فریدون و یا در بیان کلی تر به عنوان نخست وزیر غربت، این جامعه ی کوچک است که در ادامه به دست رهبر قبیله کشته میشود. و اشاره به این دارد که در این جوامع سومی آنهایی که در راس هستند به خودشان هم رحم نمی کنند و برای حفظ منافع، قدرت و بقاء حاضر به انجام هر کاری هستند. و اشاره به اتفاقاتی در یکی از کشور های خاورمیانه دارد که شخصی مُرد.
# زنانی که در غربت ساکن هستند تصمیم میگیرند بر علیه نظام موجود و حاکمیت مطلق و ظالمانه ی و زن ستیزانه ی غربت بر علیه رییس قبیله ی شان قیام کنند، که در ادامه اکثریت زن ها در این مسزر به شکل های متفاوت کشته میشوند، و اشاره به اتفاقات و حرکتی دارد که در کشوری در خاورمیانه رخ داد.
# در آخر داستان کودکی متولد میشود که دختر است، در هنگام انتخاب نام، اسم او را آزاد می گذارند، در اینجا یه دیالوگ قشنگی رقم میخورد: یکی از شخصیت می گوید: آزاد که اسم دختر نیست...
دیگری در جواب میگه: مگه دختر آزاد نمیشه!!!!!؟
به جای اینکه بگه مگه اسم دختر آزاد نمیشه، با کنایه و کُد میگه : مگه دختر آزاد نمیشه......!
اشاره به آزادی زن ها دارد، و اینکه کودکی متولد میشود که دختر است، و نامش آزاد..... شاید در آینده او منجی زنان غربت شود.....
# نقشی که حسین مهری در این سریال بازی کرد، یک مسیحی بود، با نوع گریمش رنگ ریش و مو، نمادی از مسیح دروغین بود که به منجی زنان غربت بدل شد، که زنان غربت برای رسیدن به اموال کمیته ی امدد امام خمینی به یک منجی نیاز داشتند که مسیح برای آنان ظهور کرد و قبول کرد در رکاب آنها باشد. و زنی که او را فریب داد تا قبول کند، گویی همان مریم مجدلیه است که مسیح را فریب داد و در نهایت کشته شد، به همان شکلی که مریم مجدلیه کشته شد.....
# مامورین پلیس، که هیچ نقشی در داستان نداشتند جز یکی دوتا سکانس در قسمتهای سوم و چهارم. و انتهای داستان قسمت آخر..... چیشد یهو رسیدن بالا سر فریدون؟ علم غیب داشتند؟
در طول قسمتهای سریال هیچ حرکتی از پلیس ندیدیم که نشان بدهد نزدیک شدند به سوژه ی اصلیشون ولی یکدفعه بالاسر فریدون ظاهر شدند.
و جالب اینجاست پلیس ها در قسمت پایانی همه لباس شخصی بودند، هیچ کس لباس نیروی انتظامی بر تن نداشت، که اشاره به لباس شخصی هایی داشت که در طول این چند سال همیشه تنها وارد صحنه میشدند، و همیشه نیروی انتظامی خودشو میکشید کنار....
# فریدون داستان، در امانتی که اِدی مورفی به او سپرده خیانت میکند و به ناموسش دست درازی میکند. و بعد جای جبران، اصل صورت مسله رو پاک میکنه.
دقیقا رفتار فریدون شبیه مذهبیون افراطی است
[بقول برتراند راسل: علم وقتی اشتباهی میکند اشتباهش را میپذیرد و از جامعه ی بشریت عذرخواهی میکند. اما مذهبیون شما را میکشند تا ثابت کنند که دین هرگز اشتباه نمی کند. ]

و خیلی موارد دیگر که در این مجال نمیگنجد.
در کل خسته نباشید میگم خدمت عوامل این سریال، در کل تلاش خوب و هدفمندی انجام شد.
مانا باشید🍀🙏




سپهر و محمد فروزنده این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید