چند شب پیش به تماشای این نمایش نشستیم.
نمایش سعی داره تمهای پیچیدهای از روانشناسی و قدرتطلبی انسانها رو به تصویر بکشه. از نظر درونمایه،
... دیدن ادامه ››
در ابتدا به نظر میرسه که با داستانی معمایی و ترسناک مواجهیم، اما در نهایت به ابعاد عمیقتر و فلسفیتر در مورد هویت، واقعیت، قدرتطلبی و خودشناسی برمیخوریم.
در نمایش باغ دکتر کوک، یکی از اصلیترین تمها بحث هویت و تغییره. شخصیتهای اصلی نمایش، در مسیری از نوسان در هویت خودشون قرار دارن که به تدریج با حقایق و واقعیتهای ناراحتکننده روبرو میشن. من نمایشنامه اصلی رو نخوندم ولی انگار شخصیتپردازی در داخل نمایشنامه اصلی برای شخصیتهای فرعی (باغبان و خدمتکاری که پلیسه) عمیقتر انجام شده. اتفاقی که در نمایش شاهدش نیستیم و ضعف شخصیتپردازی درست به چشم میاد.
نمایش باغ دکتر کوک به نوعی میخواد به مثابه یه استعاره از دنیای ذهنی و درونی شخصیت اصلی باشه و سعی شده مرزای واقعیت و خیال محو بشن. اما توی این امر چندان موفق عمل نکرده و مخاطب با بخش خیالی همراه نمیشه و در برقراری ارتباط بین این دو فضا سردرگمه. در اون فضای خیالی، در ابتدا شاهد درگیری دو شخصیت فرعی هستیم و جایی دیگه هم چیزی شبیه به سوءقصد پلیس در عالم خیال شخصیت اصلی رو میبینیم که برقراری ارتباط بین این فضا و فضای واقعی و همچنین ضرورت وجود بخش خیالی سخته. من این رو بیشتر پای ضعف در کارگردانی میدونم.
نمایش بهطور مستقیم به آنارشیسم اشاره نمیکنه، اما در لایههای عمیقتر، میشه بعضی از ویژگیای آنارشیستی رو در درونمایهها و ساختارش مشاهده کرد. آنارشیسم به عنوان فلسفهای که به مخالفت با هرگونه ساختار قدرت، کنترل و نظم اجتماعی رسمی میپردازه، توی این نمایش بهطور غیرمستقیم از طریق نقد قدرت حاکم و بالادستی و مواجهه این قدرت با اعمالی از فردی که از نظر شخص آنارشیست خاطی به شمار میاد، به نمایش گذاشته میشه. شخصیت دکتر کوک نماد فردیه که سعی داره با استفاده از علمش، نظمی نوین از طریق حذف گزینشی افراد انجام بده. این مسئله در اعتراض به قدرت حاکم و ساختارشکنی در اون سیستم انجام میشه که یکی از ویژگیهای اساسی آنارشیسمه. آنارشیسم به نوعی از عدم ساختار و نظم اجتماعی حمایت میکنه. یکی دیگه از جنبههای مهم در آنارشیسم، تاکید بر آزادی فردی و شکستن زنجیرهای اجتماعی و روانیه که به انسانها تحمیل میشه. چیزی که درونمایه اصلی این نمایشه.
از طرفی این اثر به خوبی به بررسی قدرت و تسلط در روابط انسانی پرداخته. این مسئله از بعد فلسفی، به نقد قدرت و جایگاه فرد در برابر نظامهای علمی و اجتماعی اشاره داره. این مسئله همراه با نوعی آشناییزداییه که اون روی سکه وجهه نیمهمقدس "پزشک" رو نشون میده.
از این نمایش انتظار فضای رعبآور و معمایی بیشتری میرفت که در اجرا خیلی خوب درنیومده بود. به صورت کلی نمایشی رو شاهد بودیم که در متن موفق اما در اجرا و کارگردانی ضعیف عمل کرد. چیزی که در متن تحسینبرانگیز بود ولی در بازیها چندان باب میل نبود و با وجود این کست، انتظار بیشتری میرفت، تغییر شخصیت ناشی از ساحت قدرت بود.
گرچه ایرادی که به متن وارده هم قابل پیشبینی بودن اون بود، مخصوصا در رابطه با نقشهای که دکتر کوک برای کاراکتر اصلی کشیده بود.
طراحی صحنه و گریم و لباس خوب بود و نمیشه ایراد خاصی ازش گرفت. استفاده از میکروفون برای من عجیب بود و ضرورتش رو حقیقتا درک نکردم. موسیقی کار هم از نقاط ضعف کار بود که خیلی از مواقع ناهماهنگ بود. همونطور که گفتم بازیها واقعا پایینتر از حد انتظار بود و توقع بیشتری از این تیم میرفت.
در کل ممکنه از نمایش لذت ببرید اما من این نمایش رو متوسط رو به پایین دیدم. خیلی ممنونم از همه عوامل.