به تبسم به تکلم به دلارایی تو
به خموشی به تماشا به شکیبایی تو
به سخنهای تو با لهجه شیرین سکوت
به قدم های تو در برکه غمگین سکوت
شبهی چند شب است آفت جانم شده است
اول نام کسی ورد زبانم شده است
در من انگار کسی در پی افکار من است
یک نفر مثل خودم عاشق دیدار من است
یک نفر ساده چنان ساده که از سادگیش
می توان یک شبه پی برد به دلدادگیش