نمایش «چل گیس» جزو معدود آثار نمایشی است که توانسته است با بهرهگیری از تم و غنای داستانهای ایرانی، محصولی را به مخاطب ارائه دهد که هم قواعد تئاتری را بهخوبی رعایت میکند، هم تکنیکهای نمایش ایرانی را زنده میکند و به صحنه میآورد.
حسن کچل از دیرباز قهرمان ایرانی مردم بوده است و کمتر کسی را میشناسم که داستان یا افسانهای از او چه بهصورت روایی و نقلی و چه در قالب فیلم، سریال، داستان صوتی، نمایش عروسکی و ... ندیده باشد، قهرمانی که اینبار حسین جمالی با وسواس و دقت خاصی آنرا با قهرمانهای بینالمللیتری (بینالمللی از جهت شناخت و آشنایی مخاطب با آنها و بهنوعی معروفیت آنها در نزد همگان) ترکیب و کولاژی را به صحنه میآورد که هر یک از آنها به تنهایی قهرمان داستان مخصوص به خود هستند و در کنار آن نقش های فرعی تر داستان حسن کچل مدرن را نیز ایفا میکنند. کاراکتر حسن کچل در نمایش «چل گیس» دیگر همان کاراکتر قبلی خود نیست و گویی تغییرات زمان، او را نیز عقلانیتر و فردیتری ساخته است و اوست که فارغ از تمام دعاها، جادوجنبلها، وردها و شعرها حقیقت زندگی خود را تنها با تکیهبر نیروی عقل خود و در یک امر مشارکتجو با سایرین جستجو میکند، بر کسی پوشیده نیست که مشورت و بهرهگیری از راهکارهای سایرین بهعنوان امری مدرن اثباتشده است و حسن کچل این نمایش از آن بهره میبرد.
یک عنصر بسیار مهم در نمایش «چل گیس» بهرهگیری حسین جمالی از اپرت نویسی در بخشهایی از نمایش خود است که می تواند عامل پیونده دهنده بخش مدرن این نمایش که بر اساس قواعد تئاتر غربی ساختهشده با بخشی از نمایش باشد که در آن عناصر نمایش شرقی (ایرانی) ازجمله شعرها، متلها و جملاتی بکار رفته است که کاملاً از غنای ادبیات فارسی بهره میبرد و در گام بعد ورود آن به نمایشهای ایرانی است. این غنای ادبی در کنار یک موسیقی ترکیبی بسیار کارآمد، درست و بهنجار نمایش را کامل و کاملتر میکند.
بازیگران نمایش «چل گیس» در یکروند متعادل، با یکدیگر بهصورت کاملاً یکدست و ارگانیک به موجودی به نام «چل گیس» حیات میبخشند و با یک عملکرد ترکیبی نمایشی یکدست را میسازند که به مدت ۸۰ دقیقه مخاطب را حتی یکلحظه از دست نمیدهد و او در قطار «چل گیس» نشسته و با لبخند مسیر و داستان را دنبال میکند و با لبخند رضایت سالن نمایش را ترک میکند.
شکی نیست بسیاری از منتقدان و اهالی تئاتر که میانه خوبی با نمایشهای ایرانی ندارند از «چل گیس» خوششان نیاید یا آنرا نازل توصیف کنند، اما نباید چند نکته را فراموش کرد: نخست اینکه نمایش ایرانی پایدارکننده و حافظ هویت و فرهنگ مردم ایران است و همین پرداخت به فرهنگ و هویت ایرانی بوده است که آنرا نسل به نسل از گذشتگان به آیندگانی که ما باشیم، رسانده است و وظیفه ما نیز آن است آنرا به آیندگان بسپاریم و دوم آنکه در مدرنترین پایتختهای فرهنگی و تئاتری جهان، توجه به فرهنگ فولکور و سنتی هر جامعهای حتی در سطح خردهفرهنگها امری ضروری تلقی میشود و برای آن بودجههای مناسبی تخصیص مییابد، هر نمایشی با هر ساختار تئوریک و هر ایدئولوژی تئاتری محترم است و این نمایشهای مختلفاند که همچون درختها در مسیر خود، عمودی رشد میکنند و جای درخت دیگری را نمیگیرند و در کنار هم باغهای باشکوهی به نام تئاتر را میسازند.
با تشکر ویژه از حسین جمالی و گروه فعالش که پاسدار هویت و فرهنگ ایرانی هستند، پایدار و شادمان باشید.
منبع: ایران تیاتر