در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال مجید | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 15:05:37
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
بعضی هاشون هم تو نقششون گیر کرده بودن، مثل پسرکی که نقش ادیپ رو داشت :)))
آن ها سخت در انتظار بازگشت به روى صحنه بودند، این رو از اجرای شب اولشون میشد فهمید.

عالی
مجید (gilan2001)
درباره نمایش بچه i
واقعا جالبه که با اینکه فروشش با شما نیست ولی باز تو نمایش ها گذاشتین
ممنونم
امیرمسعود فدائی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شاید دیدن این تئاتر برای همه ماها مخصوصا نوجوون ها یه ندایی تو ذهن آدم زنده کنه
اینکه پاشی و بری سمت آرزوهات تا حصرت به دل نمونی
آقای خطیبی و تمام عوامل خسته نباشید
شاید کار برای من جذاب نبود ولی هارمونی تیمی و این انرژی که برای این نوجوون ها گذاشتید قابل ستایشه.
مجید (gilan2001)
درباره نمایش مشروع i
*ما هممون مثل همیم؛
صبح ها که از خواب پا میشیم، نقاب به صورت می زنیم.*
-همه رفتارام مشروعه؟ نمی دونم، اما همه افکارام مشروع نیست! حالا من فکرام هستم یا اون از من جدان رو نمی دونم.
-آبرو؟ لامصب بودنش یه درده ، نبودنش هزار درد!
*برای یک بار که شده جای خودت نفس بکش*
-عشق ... آی عشق آی عشق آی عشق، حتی همین الان که فرم نظر سنجی رو پر کردم، یادم نیست بلی زدم یا خیر اما اگه عشق باشه می مونه. راستی عشق معنیش چی بود؟
-حتی فکر کردن به اینکه بازی کنم باعث میشه تپش قلب بگیرم!
*تا کی سکوت و رج زدن، نقش نمایشه منه؟*
-و اما خیانت ... کی می دونه چه دردی داره خیانت؟ اون درد اصلا جونی برات میذاره که چیزی رو دوباره ... دیدن ادامه ›› درست کنی؟ من میگم میشه اما کار هرکسی نیست. راستی به چی میگن خیانت؟
-جنسیت؟ وایسا ببینم سوالای بالا چه ربطی به جنسیت داشت؟!

** میخوام همین ترانه رو، رو صحنه فریاد بزنم
نقابمو پاره کنم، جای خودم داد بزنم**
تمام مدت تئاتر سروان شایگان من رو یاد پدرم می انداخت. سخت گیری هاش، داد زدنش، نظمش و شوخ طبیعیش ولی از این ها مهم تر تعهد، دلسوزی و دل رئوفش که پشت این نقاب اخم آلودش داره. دلم می خواست باهام به این تئاتر می اومد. کاش تجلیل هم از ارتشی ها و کسانی که خون دل ها خوردن بلکه ایران خانه خوبان بشه، می شد و یا کار بهشون تقدیم می شد.
کار بسیار گیرا بود. تک تک بازیگرها ستاره بودن، همونطور که بلد بودن کل سالن رو ببرن هوا، همونطور عالی همه رو تو بحت و سکوت فرو می بردن. همونقدر غمگین و همونقدر دردناک. به شخص بخاطر تلخی موضوع دوس نداشتم بخندم اما خندم می گرفت (بعضی خنده ها هم از جنس غم هستن، این رو می نویسم برای دوستانی که براشون سوال میشه بقیه به چی می خندن و با خودم تکرار می کنم لطفا کسی رو قضاوت نکن)
با اینکه زمان تئاتر طولانی بود اما روی صندلی های نامناسب سالن تئاتر مستقل، احساس ناراحتی نکردم و اصلا دلم نمی خواست تموم شه.
عاشق اون پنکه سقفی بودم تو دکور، چقدر ساده و خوب (حتی صداش) ازش استفاده شده بود و نکته دیگه ای که برام جالب بود که بهش توجه شده بود که بعد از ارتقاع درجه سروان شایگان (سه ستاره)، سرگرد شد چیزی که در ارتش زمان پهلوی مرسوم بوده.
دستمریزاد به نویسندگی این نمایشنامه بابت خلق این اثر، باید بگم خوشحالم که به جای سرگرد شایگان مجبور نیستم مثلا بنویسم سرگرد رایان!!
وقعاً چرا ما آدم ها باید بهم هرجوری شده گیر کنیم؟ چرا سرمون به کار خودمون نیست؟
پنکه سقفی پر از معنا،تعلیق،ابهامِ آینده،سردرگمی تک تکِ اون سرباز ها بود
۰۱ آذر ۱۳۹۸
موقعی که متن شما رو خوندم دسترسی به اینترنت نداشتیم! الآن جستجو کردم و دیدم این نکته‌ای که فرمودید دربارهٔ درجهٔ سروانی و سرگردی در نظام سابق صحیح هست، چون برای من که خدمت رفتم خیلی سؤال شد که چرا شایگان با سه ستاره به یک‌باره به درجهٔ سرگردی ارتقاء پیدا کرد!! ممنون از شما.

https://s3.amazonaws.com/bala.static/links/77422d4b-bc20-4a5d-b9c7-c910b98ae52c-permlink.jpg
۰۴ آذر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خب قبل هرچیزی تشکر کنم بابت اینکه من روزی که بلیط داشتم دیر رسیدم چند دقیقه اما مسئولین سالن لطف کردن بلیطم رو برای نمایش دو روز بعد تمدید کردن.
این نمایش ساده و دلنشین دیدنش خالی از لطف نبود. آخرش با خودتون می گید کاش انقدر زود تموم نمی شد.
باید اعتراف کنم که مطالبی رو که از سایت تیوال در مورد این نمایش خوندم باعث شد به این تئاتر جذب بشم ولی همون اطلاعات باعث کم شدن جذابیت تئاتر برای من شد. روانشناسی و روانکاوی به نظرم موضوعیه که جامع امروزیمون بیشتر باید ازش مطلع بشه اما برای من به شخصه ، نمایشنامه خیلی عمق نداشت. یعنی از دیروز دارم فکر میکنم که این تئاتر چه چیز تازه ای می تونست برام داشته باشه جز مرور یکسری دانسته های روانشناسی مثل اینکه اول باید خودمون رو دوست داشته باشیم و خودمون رو فراموش نکنیم، احساس های اصیلمون رو حس کنیم، مرور درد تنهایی و غیره شایدم انقدر حجم اطلاعات زیاد بود که با یه بار دیدن نمی شد همه رو فهمید. فکر میکنم یک زن بیشتر بتونه با شخصیت ها ارتباط برقرار کنه اینکه خودش رو توی این شخصیت ها ببینه و تلنگری بشه برای ادامه زندگی.
بعضی از نظرات پیرامون بازی خانم رشیدی به نظرم بی انصافی بود با توجه به کارکتری که بازی می کردن. کارگردان محترم نمایش قبل شروع نمایش گفتن دو کار مجاز هستش، خنده و سکوت. پیش خودم گفتم بیچاره اشک که حتی تو همچین نمایشی مجاز نیست.
آخرشم یه عکس دست جمعی گرفتیم که حرکت دوست داشتنی بود.
اصغر نوری، میترا، امیر مسعود و حسین پوریعقوب این را خواندند
فرزاد جعفریان و مینا این را دوست دارند
خیلی ممنون دوست عزیز
۰۴ مهر ۱۳۹۸
ممنون از زحمات شما و گروهتون
۰۴ مهر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مجید (gilan2001)
درباره نمایش دروغ i
وسطای تئاتر پشیمون شدم که چرا با مادرم این تئاتر رو اومدم. چون خودمم از این کلاف سردرگم و گرمای سالن کلافه بودم. اما کلافگی من دلیل دیگه ای هم ... دیدن ادامه ›› داشت. دروغ دغدغه اصلی من هم بود و هست. اینکه آدم باید همه چیز رو بگه به زوجش یا که نه!
جواب مادرم رو می دونستم نه! جوابی که دنبالش بودم این نبود و تا اواخر این تئاتر هم جواب دلچسبم رو پیدا نمیکردم. جواب سوالم رو در جایی از متن پیدا کردم که متاسفانه به خاطر ندارم پس خودم می نویسم: ((دروغ جایز نیست، اما مراعات چرا!))
بازی آقای هاشمی عالی، باید بگم گرچه باقی خندیدن به طنازی آقای هاشمی اما من همراه بازیگر مرد درد کشیدم. اونجایی که اقای هاشمی پخش زمین شد، منم باهاش آب شدم.

مجید (gilan2001)
درباره نمایش سیزیف i
بعنوان یک تماشگر عام، می تونم بگم از دیدن لذت در بازی این دو بازیگر کیف کردم. پیش خودم میگفتم میشه یه روزی منم از کاری که میکنم انقدر لذت ببرم؟
جناب مجید بزرگوار؛ مخاطب تیاتر همیشه خاص است و جان دلی چون شما که از نمایش حظ می‌برد عامی نتوان نامیدش. حس موصوف شما در این پست گواه آن است که نمایش چه قدر موفق بوده. در مورد سوال انتهاییتان بنده باور دارم هیچ آرزویی در قلب ما شکل نمی‌گیرد مگر آنکه به یقین و قطع؛ حال خواهد شد. پایدار باشید.
۱۰ تیر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فکر می کنم هدف خیلی از تئاترها این باشه ک تماشگر رو دعوت به تامل در مورد موضوع تئاتر کنه و این تئاتر به غایت تامل برانگیزه. درکمون از این موضوع بیشتر میشه اما خیلی خوبه که خودمون رو هم جای این نقش ها بذاریم ....
به قول یکی از دوستان تئاتریه که احتیاج دارید ببینید.