«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
قدم بردارید خانم! زیباترین گامهایِ تمامِ این امپراتوری از آنِ شماست... قدم بردارید... آرامتر... چند قرن فاصله دارم تا شما... قدم بردارید... حالا کوچهپسکوچههای تمامِ شهرهای دنیا هم خوابِ رقصهای ما را میبینند... قدم بردارید... خانم من گمراهترین مرد این سرزمینام که گم شد یا میشود در پریشانیِ موهای شما... قدم بردارید خانم... قدم بردارید... بروید... بروید... بروید... من از شما متنفرم...
جنایت... تنها ما میتوانیم این کار را همانطور انجام بدهیم که انجام میدهیم... وحشیانه...
عشق و مرگ .هنگامی که یکی از این دو واژه نوشته یا گفته میشود، واژهی دیگر به سرعت همراه با آن میآید. در هر دو مورد، بدنها چیزی برای پنهان ساختن در خود ندارند: حالات، پیچوتابها، ژستها، نشانهها و حتا سکوتها به هر دو دنیا تعلق دارند. برای دریافت هرزهگیِ عشق و هرزهگیِ مرگ بایستی به صبرا بروی، به شتیلا...
خانم! گوش کنید... رانهایام آواز میخوانند... این صدا، صدای یوزپلنگانیست که با من دویدهاند... رانهایام تا میشوند، پلنگهایام خود را کش و قوس میدهند... اگر دکمههایام را باز کنم، عقاب امپراتوریهای کبیر ذوب خواهد کرد برفهای ما را، حتا کوههای شما را...
آدم بعضی وقتا از رفیق رکب میخوره.
میگه: رکب خورده منع رکب کی کند؟
گلی روی همین میز بود که فهمید دروغه...همه چیز دروغه...
گلی روی همین میز بود که فهمید دروغه...همه چیز دروغه...