«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
دیشب کار و دیدم. شاهکار نبود! هیچ چیز عجیب غریبی نداشت! ولی واقعا کار خوبی بود! یک کار خوب و بی ادعا تو این انبوه کارهای پر طمطراق بد اخیر! هیچ گزافه گویی در کار نبود. نه در طراحی صحنه. نه در نور، نه در بازی. همه چه به اندازه.
توضیحات آقای «مسعود آبایی» کاملا به جا و سنجیدس در نقد نمایش. من چیزی ندارم اضافه کنم فقط نمی تونم از نورپردازی کار بگذرم. چه نور پردازی ای داشت. نور پردازی عالی بود. عالی. که ترکیبش با میزانسن های خوب یک کمپوزیسیون خوب می ساخت. لحظه به لحظش یک قاب عکاسی خوب بود.
بازی ها هم خوب. مخصوصا آقای بهبودی. اون فیگر کز کرده و درخودرفته شخصیت «فین» مخصوصا با اون نور پردازی عالی فکر نمی کنم حالا حالاها از ذهنم بره!
در کل قشنگ مینویسه مسعود آبایی
آرزوی آدم بر آورده میکنه
روح آدم سبک میکنه
اشک آدم جاری میکنه
نقداشم که جای توصیف و تعریف نداره معلومه
وقتی خوشحاله, تیوال خوبه حالش ..وقتی غمگینه, تیوال ناراحته
قلمش شیوا ..خودش زنده و پاینده باد..از صمیم قلب آرزو میکنم شاد باشی همیشه
یک کار کافه ای متوسط در مورد زندگی سمندریان تو اوایل سال 60. اون مقدمه اولش که در مورد ارتباط اجرا (performance) و کار محیطی بود (که بیشتر وابسته به متن) به نظرم یکم بی خود و نامتناسب میومد. شخصیت سمندریان هم یه مقدار لمپن شده بود. البته همینجور که تو نمایش می گفتن قرار نیست از کسی بت شاخته بشه. ولی اون ادبیت «هارت و پورتی» دیگه زیادی زمخت بود و تو ذوق میزد. همنجور که صحبتاش مثلا در مورد برشت کاملا نا مفهوم خیلی تندو سرسری ادا می شد با لمپنیزم زیاد.
در کل من این کارو به کسی پیشنهاد نمی کنم ولی اگه اومیدین تئاتر شهر و می خوالین یک نمایشه دیگه بینین مثل «عرق خورشید، اشک ماه». میتونین یکم زودتر بیاین و این کارم ببنین. تازه شاید «چایی» هم گیرتون اومد :)
ایده اصلی کار بازی گرفتن از تماشاچیا بود حتی برای این کار بازیگر زن مجموعه هم روی صندلی های تماشاچیا نشونده بودن که
مثلا بگن از تماشاچی هم میشه بازی خوب گرفت البته تو این کار چون توقعشون بازی خوب گرفتن از تماشاچی بود کاملا شکست
خوردن چون تماشاچی بازیگر نیست فقط تماشاچیه
مشکل بعدی بازیگر نقش سمندریان بود که بنده خدا دچار توهم شدید شده و فکر میکنه که واقعا سمندریان و یه آدم بی نام و نشون
شروع به ... دیدن ادامه ›› انتقاد از تمام با نام و نشون های سینما و تئاتر میکنه میتونم کسایی که موردانتقاد واقع شدن به حمید لبخنده احمد آقالو و...
متاسفانه این نا بازیگر قدم فراتر میذاره و از رییس اداره ارزشیابی و هما روستا هم متوقع شده بود که چرا نیومدن کمکشون )ارجاع
به قسمت هایی از متن نمایشنامه(
بازی ضعیف بازیگر نقش سمندریان قشنگ خودنمایی میکنه تاجایی که وسط اجرا خنده اش میگیره و
نتونست خودشو کنترل کنه برگ زرین دیگه ایی بر جشنواره مشکلات این تئاتر بود
قسمت پایانی تئاتر هم اخرین آس این افتضاح تئاتری خودنمایی میکنه عدم پایان بندی مناسب
وقتی تئاتر تموم میشه هیچ کدوم از تماشاچیا نمیدونن که الان تئاتر تموم شده و جواد نمکی)بازیگر نقش حمید لبخنده(اعلام میکنه
الان تئاتر تموم شده و شما تماشاچیا باید ما رو تشویق کنید و تشریف ببرید
کسی میدونه این تئاتر تخفیف دانشجویی داره یا نه؟
خانم آوا فیاض گفته بودند داره ولی امروز که من زنگ زدم واسه رزرو گفتن به ما چیزی اعلام نکردن و ظاهرا نداره؟
اگه کسی میدونه لطفا راهنمایی کنه. مرسی
ولی من کارت دانشجویی بردم قبول نکردن . گفتند که تخفیف روزهای یکشنبه فقط برای بعضی نمایش ها هست که گویا شامل حال این نمایش نمیشه و فقط همون یک هفته ی اول تخفیف داشته .
الان دارن از دیدن این نمایش بر می گردم.
واقعا کار ضعیفی بود. خیلی ضعیف . حتی میشه گفت کسل کننده! مخصوصا نیم ساعت اولش!
ولی با وجود این و علی رغم بازی های ضعیف! کار ، دارای لحضات با مزه ای بود. من که خندیدم. هر چند، شوخی ها بعضی جاها لوس و بی مزه بود ولی بازم میشد خندید.
آره متاسفانه. من زود اومده بودم ولی کسی رو ندیدم تا 20 دقیقه به 8 هم واستادم. بعد رفتم یک قدمی بزنم که چندتا دوست دیگه دیدم و مشغول صحبت شدم که زمان به کل یادم رفت. لحضات آخر که داشتن در و میبستن اومدم تو تازه!
به هر حال کم سعادتی من بوده! امیدوارم برنامه های بعد این اتفاق بیفته :)