"بهترین موسیقی های سینمای ایران 11"
پل چوبی(1390)
کارگردان: مهدی کرم پور
موسیقی: کارن همایونفر
http://opload.ir/downloadf-f3d5be6ae8181-mp3.html
باران که میآید اولین دعوای امیر (بهرام رادان) و شیرین (مهناز افشار) اتفاق میافتد. کمتر فیلمی هم هست که در آن صحنهء باران باشد و موسیقی
... دیدن ادامه ››
در کار نباشد. اما موسیقی در این اثر هم همچون سایر آثار ملودرام همایونفر غلیظ نیست. همیشه ترمز احساساتش زیر پای آهنگساز است. هیچ قصد و نیتی هم برای شور کردن بیشتر صحنههای احساسی و عاشقانهء فیلم در کار نیست. پیانو و ترومپت حضوری پررنگ دارند و همین باعث میشود تا حال و هوای موسیقی جرم در ذهن تداعی شود با این تفاوت که موسیقی جرم در مقایسه با پل چوبی به مراتب ملودیکتر بود و این یکی بسیار تماتیک. پل چوبی تم مشخصی دارد که به اشکال مختلف تکرار میشود و به فراخور صحنهها و البته سازها واریاسیونهای متنوعی را تجربه میکند.
به نظرم کلیدیترین ساز در موسیقی پل چوبی سنتور است. سنتور صدای پل چوبی است. بوی کتلتهای دایی ناصر و کافه روزگار است. طعم رفتن جوانانه به درکه و تازه کردن خاطرات قدیمی است. اگر در ضیافت بهرام سعیدی یک ملودی قدیمی را را بازسازی و آن را به تم اصلی فیلم تبدیل کرده بود، حالا همایونفر با استفاده از تکرار یک تم و اجرای آن در سکانسهای مختلف با سازهای گوناگون سعی کرده فضاسازی بخش خاطرهانگیز فیلم را انجام دهد. سعی کرده ترجمان موسیقایی مناسبی برای شیرینی و تلخی وقایع فیلم انجام دهد.
نقش موسیقی درونی و استفاده از افکتهای صوتی هم در این فیلم دسته کمی از موسیقی ندارد و در لحظاتی اتفاقا خیلی هم تعیینکننده است. مثلا وقتی شیرین ایران را ترک میکند و امیر در حال تماشای مناظرههای انتخاباتی سال هشتاد و هشت در فرودگاه امام خمینی نشسته و چایش را هم میزند و هم زدنش را تند و تندتر میکند تا در صدای تیک آف هواپیما فید میشود. یا صدای دلخراش کشیدن ناخن امیر روی سنگ اوپن آشپرخانه بعد از تماس دوستش از دوبی و گرفتن یک خبر ناگوار. همینطور روی صحنهء بسیار زیبای حرکت دوربین از طبقات ساختمان نیمساخته و پخش شدن قطعهء "همه با یک نام و نشان" با صدای سالار عقیلی که با پخش چندین بارهاش در روزهای انتخابات موسیقی آشنای آن روزها برای همهء ایرانیها بود.
اگر صدای سنتور صدای خاطرات و محلهء قدیمی امیر است، صدای ترومپت در بسیاری از لحظات مشابه مارش عزا و اوضاع قمر در عقرب زندگی اوست. نیمهء تاریک و سردرگم زندگی او را ترومپت نواخته و نیمهء کمی خجستهترش را سنتور. پیانو و سازهای زهی هم این وسط در رفت و آمدند تا فضا را تلطیف کنند.
بهترین قطعهء موسیقی پل چوبی، سکانس فیلم دیدن نازلی(هدیه تهرانی) و امیر در کافه روزگار و آمدن او به آنجاست. سر زدن به کوچه دردار و محله قدیمی و جان گرفتن یکبارهء موسیقی. از این صحنه به بعد است که موسیقی حال و هوای تازهای میگیرد و این روند تا پایان فیلم حفظ میشود. در لحظات پایانی و پیچ جادهای که در ابتدای فیلم آن را دیدهایم و رفتن نازلی، صدای فلوت هم اضافه میشود تا روی صحنهء آخر و درختان بیسر کنار ساحل، غربت امیر و خاطراتش با بازگشت شیرین رقم بخورد.