در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال ذوق زده | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:35:36
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
اطمینان بخش همچون میتران، هراسناک همچون مارتن، تا خود را به شیطان بسپاریم!

سلام

کلید تحلیل توافقنامه، دلیل چرخش ناگهانی مارتن به سمت دنیست.
تنها ... دیدن ادامه ›› پاسخی که با یک بار تماشای نمایش به ذهنم می‌رسد، قدرناشناسی دووال نسبت به مارتن به زعم اوست.

ما شاهد سه طبقه درین نمایش هستیم که تماشاگر، هنرمند و سیاستمدار می‌نامم.

جان کلام توافقنامه از نگاه من تصویر جامعه ایست که در آن فارغ از طبقه، شاهد انسان هایی پناه برده به توهمات شیرین در گریز از واقعیات تلخ هستیم. هر طبقه در عین حال که متوجه توهم طبقات پایین تر هست، کم و کاستی در شعور خود حس نمی‌کند. ازین رو در نهایت هر طبقه، طبقات فرودست را بی اهمیت می‌شمرد. همانطور که دووال برای جانوران به زعم خود موذی تله میگذارد، به لطف مارتن در دام دنی می‌افتد غافل ازینکه به لطف سوسیالیسم خود دارد پا در تله سرمایه داری می‌گذارد.

در حقیقت در سطح کلان متناظر با مثلث دووال، مارتن، دنی، به ترتیب مثلث دنی، میتران، ژیسکار را داریم.

دووال جای اینکه از برملا کردن نیت شوم دنی به وسیله مارتن استقبال کند، از او می‌هراسد و ترجیح می‌دهد حرفهایش را زاییده تخیل بداند.

مارتن که با خودشیفتگی در توهمش خود را نویسنده و اندیشمند بزرگی می‌داند، حرمتی برای هیچ منتقد یا قدرناشناسی قائل نیست.

روش دنی جهت اقناع و همراه نمودن مارتن جالب توجه است.
او تا جایی که به خاطر دارم دروغ نمی‌گوید اما طوری اطلاعات می‌دهد که در نهایت تصویر دلخواهش شکل بگیرد. مثل آمارهایی که درستند اما می‌توان با ارائه ای جهت دار تعبیر گمراه کننده ای از آن به دست داد.

دنی با همین ترفند سعی می‌کند دووال را یک جانی معرفی کند که مارتن دستش را می‌خواند. اما ترفند دیگرش در معرفی مارتن به عنوان اون وری و واکنش دووال به این موضوع در نهایت در قطع نظر مارتن از دووال مؤثر می‌افتد.

برخلاف مرامی که از دنی در عمل می‌بینیم، او شعارهای چپ می‌دهد و دل به وعده های میتران خوش کرده و جای اینکه از حضور کارگردان نزدیک به ژیسکار که لحظاتی پیش بدگوییش را می‌کرد در کابینه میتران، پی به کلاهی که دارد به سرشان می‌گذارد ببرد، سعی در تطهیر آن کارگردان و در نتیجه میتران دارد.

به گروه شریف تئاتر بیستون به ویژه کورش سلیمانی عزیز برای روشن نگه داشتن چراغ تئاتر درین زمانه ی سخت خدا قوت می‌گویم
امیدوارم بیش از پیش بدرخشید
سلام بر شما ... ما هم ذوق زده می شویم از اینکه می بینیم تماشاگران عزیزی چون شما با چه لطفی به تماشای نمایش ما می نشینند و با چه درک و ارتباط درستی از تماشای توافق نامه سخن می گویند ... درود بر شما و ممنون از نظر تحلیلی و خواندنی شما ... پاینده باشید ....
۳۰ اردیبهشت
کورش سلیمانی
سلام بر شما ... ما هم ذوق زده می شویم از اینکه می بینیم تماشاگران عزیزی چون شما با چه لطفی به تماشای نمایش ما می نشینند و با چه درک و ارتباط درستی از تماشای توافق نامه سخن می گویند ... درود بر ...
کورش جان سلیمانی، قربون ادب و صفا و صداقتتون♡♡♡

خدا رو شکر می کنم نمایشتون تمدید شد تا بعد از مدت طولانی که دور بودم از فضای تئاتر موفق به تماشایش شوم

از لطفتون ممنونم، این نشون می‌ده شما به لطف همراهی و حضور چشمگیر بهنام جان تشکر و به ویژه رامین جان ناصرنصیر که بهترین بازی هاشون ... دیدن ادامه ›› رو با هدایتتون به نمایش می‌گذارند چه اجرای درست و گیرایی ازین نمایشنامه دارید.. در رورانس نمایش کاملا می‌شد انرژی و حال خوب تئاتر رو حس کرد و من هم خوشحالم ازین طریق در انعکاس این حس و انرژی به شما سهیم بودم.

آرزو می‌کنم صحنه های تئاتر ما پر بشن از هنرمندانی چون شما
۳۰ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام

خیلی وقته اینجا چیزی ننوشتم و از بعد از کرونا دیگر به تیوال سر نزدم و تئاتر نرفتم، جز دو مورد در دی ماه سال پیش که آن هم صرفاً بابت همراهی با آشنایی بود.

به تازگی اما دوباره نیرو و انگیزه ای ناشناس مرا به سوی تئاتر کشانده هر چند چندان نشانی از هنرمند حقیقی در آن نیافته، خوان کاسبی هنرمندنمایان را گسترده میابم

تئاتر ما در حال احتضار است و همه نسبت به او مسؤولیم از حکومت گرفته تا هنرمندان و ما تماشاگران تئاتر

ما تماشاگران یک ضلع این مثلثیم. ... دیدن ادامه ›› یک مؤلفه قدرت. ما بی شک می‌توانیم نقش بسزایی ایفا کنیم و چه بسا دو ضلع دیگر را متأثر کنیم.

ما تماشاگران باید قدر نگاه خود را بدانیم. باور بفرمایید نمایشی که ارزش نگاه شما را داشته باشد به ندرت بر صحنه می‌آید. وانگهی تماشای نمایش کم ارزش، به بازتولید آن منجر می‌شود.

پس در قدم اول ما تماشاگران باید چشم فروبندیم و تماشا نکنیم تا ازین انبوه و تراکم نمایش های بی کیفیت و بیخود خلاص شویم و هم خودمان و هم تئاتر، درین خلوت نفسی تازه کنیم باشد که روحی تازه در کالبد بی‌جانمان بدمد.

آنگاه چشم باز کنیم به تئاتر، به زیبایی، به هنر. به آنچه درین هیاهو از یاد برده بودیم. بیایید یک تئاتر ماندگار ببینیم. یک تئاتر که یکسال غذای روح و جانمان باشد. نه ده ها تئاتر که شاید یک روز هم در خاطرمان نماند. تئاتر باید دستکم یک هفته شما را پر، سرشار و از هر اثر هنری دیگر بی نیاز کند و حتی غذای جسمتان را کم کند. نگذاریم تنها با یک پوسته ی پوک و بی خاصیت به اسم تئاتر سرگرممان کنند همان کاری که با تمامی مقدسات کرده اند.

مورد دیگری که موجب ضعف تئاتر گشته کاهش نقد درخور است. در نبود نقد هم صاحب اثر نسبت به نواقص آگاهی نمیابد و هم تشخیص کیفیت اثر پیش از تماشا برای ما تماشاگران دشوار می‌نماید. با این وجود ما تماشاگران علاوه بر توجه به سابقه نویسنده و کارگردان و سایر دست اندرکاران و همیاران اجرا، در کنار هم می‌توانیم راهکارهایی برای تشخیص درست بیابیم ضمن اینکه در بین خودمان دوستانی صاحب نظر داریم. در همین تیوال خوشحال شدم دیدم خانم ثانی و آقای کیانی همچنان دست به قلم دارند و حتما دوستان دیگری هم هستند. وجودشان غنیمت است و حضورشان عرض ادب و سلام دارم.

اگر با من موافقید این پیام را به سایر تماشاگران برسانید. شما هم لطفاً بهش فکر کنید و پیشنهاد دهید که ما تماشاگران چه طور میتوانیم حال تئاترمان را بهبود بخشیم
قبلا وقتی می خواستیم تئاتری ببینیم اول از همه توی تیوال نقد می خوندیم ، کارگردان و نمایشنامه رو در نظر می گرفتیم ولی الان باید بپرسیم فلان سالن گیر حجاب میده یا نه ؟ وسط توهین و بی حرمتی باید بریم بشینیم کار ببینیم که آخرش هم با نارضایتی از سالن بیایم بیرون چون کارگردان های متعهد و خوب ترجیح میدن تو این وضعیت خفقان و سانسور و توهین اجرا نرن (هرچند قبلا هم بوده ولی دیگه ما اون آدمهای سابق نیستیم)
عمیقا معتقدم حال تئاتر خراب تر از اونی هست که تماشاگر بتونه شفادهنده باشه که همه ی ما هم دلیل اصلی این حال خراب رو می دونیم. به عنوان یک تماشاگر معمولی که بودجه محدودی هم دارم ترجیح میدم نهایتا سالی دو سه تا تئاتر توی سالن خصوصی ببینم با حداقل انتظار.
۲۴ اردیبهشت
ذوق زده
والا توافقنامه رو هم صرفاً چون با دوستی قرار داشتم برای شام گفتم قبلش بریم ببینیمش وگرنه ازش صرفنظر می‌کردم بین مواردی که گفتی مثلث رو دوست داشتم ببینم ولی بعید می‌دونم برسم. حالا اگه اجرای ...
🙏
ارادت...
۲۴ اردیبهشت
ذوق زده
چه قدر خوب و درست میگی آذرنوش جان من یه جوری انگار هنوز تو حال و هوای قدیمم و تماشاگری که میگم همون تماشاگر های قدیمن و متوجه نیستم که ما الآن یه بخش قابل صرف نظر از عموم تماشاگرانیم. در واقع ...
سلامت باشی ذوق زده جان
۲۶ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام
نمایش ضعف محتوایی دارد اما امکان تعاملی که هست این فرصت را به تماشاگران نقشدار می‌دهد که این ضعف را به رخ بکشند و ازین منظر شرکت در نمایش جذابیت میابد.

توجه: ازین پس منظورم از نقش، تماشاگران نقشدار هستند.

هر نقشی تعاملش در حد یک تصمیم گیری باینری است. مثلن تصمیم می‌گیرد افشا بکند یا نکند، یا مشورت می‌دهد که بازیگر فلان کار را بکند یا نکند، یا بازیگر را می‌پذیرد یا نمی‌پذیرد.

بنابراین متن بر اساس این دو گانه ها سامان یافته و بالتبع بازیگران هم در پی این هستند که از شما پاسخ مثبت یا منفی بگیرند. تا وقتی نقش ... دیدن ادامه ›› ها خود را به این دوگانه محدود کنند طبق میل گروه نمایشی پیش می‌روند و همانطور که گفتم نمایش محتوای ضعیفش را قالب می‌کند.

پس برای به چالش کشیدن محتوای نمایش و در نتیجه گروه نمایشی، نقش ها باید این دوگانه ها را به چالش بکشند و حتی بازیگران را زیر سؤال ببرند. ایده ی اصلی همین است که خود را از بند این دوگانه ها رها کنید. پیشنهاد من این هست که موارد زیر را به ترتیب مد نظر قرار دهید. هر موردی قابل اعمال نبود بروید سراغ مورد بعدی:

۱. پاسخ سومی جز آن دو مورد از پیش تعیین شده بدهید.
۲. هر دو حالت دوگانه را زیر سؤال برده و پوچ بنمایید.
۳. سؤال یا مشورت بازیگر را زیر سؤال برده و پوچ جلوه دهید.
۴. خود بازیگر را متهم کنید.
۵. به شیوه ی برشتی خطاب به تماشاگران نویسنده را متهم کنید.

به میزانی که نقش ها بتوانند این دو گانه ها را بشکنند نمایش جذاب و دیدنی خواهد شد. به دیگر سخن تعداد ستاره ای که من به اجرایی ازین نمایش می‌دهم به تعداد دوگانه هاییست که در آن شکسته شود.

طبیعتن اگر گروهی به تماشای نمایش بروید و با هماهنگی نقش ها را بردارید احتمال موفقیتتان بیشتر است و بیشتر بهتان خوش می‌گذرد.

نکته ی دیگر اینکه نقش ها نه در صندلی هایی که خریداری کرده اند بلکه در اطراف خود سن نمایش روی چهارپایه می‌نشینند. البته تجربه ی تماشای نمایش از داخل خود سن برایم تازگی داشت، انگار از درون نمایش به نمایش نگاه می‌کنی که جالب هست گرچه حس می‌کنم تماشاگری که از بیرون تماشا می‌کند بیشتر دچار نمایش می‌شود و درون بودن برای نقش ها ایجاد فاصله گذاری می‌کند یعنی نقش ها بیشتر به نمایش بودن نمایش واقفند و کمتر درگیری حسی پیدا می‌کنند. با توجه به اینکه هر نقش فقط در یک جا وارد بازی می‌شود از نظر من حضور دائم نقش ها روی سن چندان جالب نیست و بهتر بود نقش ها هم در کنار تماشاگران می‌نشستند و هر وقت نوبتشان می‌شد وارد سن شده، نقششان را ایفا می‌کردند و دوباره بین تماشاگران بازمی‌گشتند. حداقل در نیمه ی نخست نمایش که نیمه ی غیرتعاملیست حضور نقش ها روی سن ضرورتی ندارد هر چند شاید نظر کارگردان برین بوده که به این شکل نقش ها آمادگی بیشتری برای وارد بازی شدن در ادامه پیدا می‌کنند. شاید بهترین کار دادن این انتخاب به خود نقش ها باشد.

در نهایت باز تأکید می‌کنم، بازیگران دنبال جواب صفر یا یک از شما هستند. در نتیجه اگر حتی فقط به سمت صفر یا یک مایل شوید آنها دیجیتالی برخورد کرده و جوابتان را صفر یا یک تفسیر می‌کنند. برای مثال ۰/۵۵ برای بازیگران یعنی یک و ۰/۴۵ یعنی صفر پس به هیچ وجه در پاسخ به هیج یک از دو حالت مایل نشوید مگر اینکه بلافاصله به حالت مخالفش تمایل نشان دهید وگرنه کوچکترین تمایلی از سوی شما به یک سمت پایان نقش آفرینی شما را رقم خواهد زد چون بازیگر بلافاصله همان سمت را به عنوان پاسختان در نظر می‌گیرد و به گفتگو با شما پایان می‌دهد.
ممنون از نقدها و نظرات‌تون و نوشته مفصل و کاملی که در باره نمایش نوشتید. این نوشته رو با عوامل اجرایی نمایش به اشتراک می‌ذاریم. حتمن راه‌هایی که ارایه دادید به جذابیت و قوت کار ما اضافه می‌کنه. امیدواریم در شب‌های آتی بتونیم بیش‌تر نظر دوستانی چون شما رو جلب کنیم.
۱۸ دی ۱۳۹۸
جناب کیانی منظور از ضعف محتوا یعنی هر جایی که محتوا میلنگه یا پایه و اساس محکمی نداره مثلن درسته که سام برای اینکه به عنوان هیئت علمی استخدام شه لازمه پاسپورت آمریکایی بگیره ولی پاسپورت ایرانیش رو همچنان می‌تونه نگه داره و نیازی نیست ایرانی بودنش رو کنار بذاره. البته این مورد اتفاقن به لحاظ مفهومی چالش خوبیه و مشکل من با محتوای نمایش جای دیگریست.
۲۵ دی ۱۳۹۸
مینویسم بعدن در موردش خبرت می‌کنم
۲۶ دی ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
ذوق زده (moragheb)
درباره اپرای عروسکی رستم و سهراب i
سلام
یک ساعت و نیم آلودگی صوتی
به نظرم استاد غریب پور نه تنها باید پول تماشاگران را پس بدهند بلکه باید از تمامی تماشاگران دلجویی کنند.
خدا را شکر که اجرای جمعه شب کنسل شد.
واقعن تعجب می‌کنم عوامل این اجرا که همه هنرمندند هیچکدام متوجه آزاردهنده بودن صداها نیستند!!!
با شما حسابی موافقم. گاهی واقعاً در اجرای اپراهای عروسکی آقای غریب پور صدا به طرز آزارنده ای بلنده. امیدوارم با ابن بازخوردها مسئولین صدا ترتیب اثر بدهند. حیفه.
۱۴ دی ۱۳۹۸
متشکرم جناب فصیح، ابتدایی ترین توقع از یک اپرا داشتن صدایی با کیفیت و گوش نواز است.
۱۴ دی ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
عصبی شده بودی و میگی عمدی نبود؟!
سلام
اول از دوستان عزیز «من یک تماشاگرم» بابت قراری که گذاشتند تشکر می‌کنم. از تماشای نمایش در کنار شما خوشحالم و ازینکه در گفت و گوی بعد از نمایش نتوانستم همراهتان باشم متأسف و عذر خواهم چون برای نمایش باق وحش بلیط داشتم.

حمیدرضا مرادی از جمله دوستان تیوالیست که نوشته هایش را می‌پسندم و حالا تماشای نمایشی از او به عنوان کارگردان برایم جذاب بود و باید بگویم از پس اجرای نمایش برآمده و تئاتر قابل قبولی ارائه داده که به عنوان اولین کارگردانیش بسیار به او و گروهش تبریک می‌گویم و آینده ی روشن و موفقیت آمیزی برایشان متصورم و حتمن پیگیر نمایش های آتیشان خواهم بود.

نمایش از جایی که خانواده ی مارتین اگر اسمشان درست خاطرم باشد وارد ماجرا می‌شوند جان می‌گیرد و تا انتها با جذابیت پیش می‌رود. موسیقی نمایش چندان باب میلم نبود.

اگر سبک ابزورد را دوست دارید، این فرصت بسیار خوبیست تا به تماشای این نمایشنامه ی برجسته درین سبک بنشینید.


ممنونم از مهر و محبت و حمایتتون
کم سعادت بودیم و جاتون حسابی خالی بود
۱۰ دی ۱۳۹۸
اون که من بودم میشا جان :))))
تنها مو ندار تیوال منم :))
۱۱ دی ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام
دقیقن همانیست که در توضیحات ذکر شده
من دوست داشتم
صرفن برای تقریب به ذهن نمایش را می‌توان به یک گالری با هفت تابلوی نقاشی تشبیه کرد. اگر اهل پرسه زنی در یک تابلوی نقاشی هستید. اهل خلوت، خیره شدن و غرق شدن در تابلو و مزه مزه کردن زیباییش، تماشای شیر خشک را به شما پیشنهاد می‌دهم
به لحاظ محتوا هم وجه سیاسی غالب است.
ذوق زده جان بهتر نیست برای دیدن تابلوی نقاشی به همان گالری بریم که هزینه کمتری هم داره :))
البته من کارو ندیدم و با خوندن یادداشت کارگردان کلا از دیدن کار هم منصرف شدم البته
۱۱ دی ۱۳۹۸
آذرنوش جان، همون طور که در متن هم نوشتم این تشبیه صرفن جهت تقریب به ذهن بود برای توضیح نوع نگاهی که این نمایش طلب می‌کند. نگاهی پرسه گر و خیره که در پس آن مخاطب در عالم خیال به مکاشفه می‌پردازد.

پس اشتراک در شیوه ی نگریستن است وگرنه واضح است که اینجا با یک تئاتر طرفیم. ساده ترین تمایزش حضور زنده و نفس بازیگران هست.
۱۱ دی ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام
پیشنهاد می‌کنم
سلام
اجرای سهراب سلیمی طوری هست کاملن از جمله دکور، نور، وفاداری به متن و ...
ویژگی دیگر نمایش به صحنه آوردن قدرت بازیگری ایرج راد است.
میثم رازفر به خصوص در بعضی لحظات برایم تداعی گر حسن معجونی بود.
چندان نمایش عامه پسندی نیست. دوستانی که تئاتر را جدی تر دنبال می‌کنند اما می‌دانند اجراهای سهراب سلیمی را نباید از دست داد.
در ضمن دیشب افتتاح این سالن نمایشی هم بود و حتی از لحظه ی ورود به سالن نمایش هم فیلم می‌گرفتند:)))
فقط جمله‌ی آخر :))))
۰۵ دی ۱۳۹۸
سلام. اتفاقا من هم یاد حسن معجونی افتادم.
۰۷ دی ۱۳۹۸
متشکرم. شباهت به راستی محرز است.
۰۷ دی ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گناه من این بود که شوهرم مرد.
آخی ، یاد دیالوگ مجید رحمتی تو کار آقای بهرامی افتادم"شاه بابا گناه من چی بود، بختِ سیاه من چی بود"
۱۳ آذر ۱۳۹۸
ممنون رویا جان
۱۳ آذر ۱۳۹۸
ممنون از شما سرکار خانم به من لطف دارین...
۱۴ آذر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام
حتمن ببینید
بخوام بگم چه جوریه می‌تونم بگم شبیه ماتریوشکای پارسا پیروزفره فقط اینجا به جای داستان های چخوف با داستان های عمو شلبی مواجهیم که برای من جذاب تر هم بود. البته هنر پیروزفر این بود که یه خط و ربطی بین داستان ها به وجود آورده بود که اینجا هم البته خط و ربط هایی هست اما کم‌رنگ.

اجرا بسیار موفق هست و نشان از درک و شعور و تسلط بالای کارگردان دارد. طنز داستان ها به خوبی درآمده و فضاسازی عالیست.

در کل یک نمایش بسیار حال خوب کن است.
دم همه ی گروه گرم
کاش این سبک اجراها رو بیشتر میشد ببینیم
ذوق‌زدهٔ عزیزم وقتی میگی ماتریوشکا یک توقع عجیب و غریب برای تماشاگر ایجاد میشه، اون‌وقت با این توقع بلند میشه میره سالن کوچک مولوی و می‌بینه این خبرها هم نیست، سرخورده میشه و برمی‌گرده! به نظرم یه کم باید به گروه‌های نمایش دانشجویی فرصت دیده شدن بدیم و انقدر توقعات رو بالا نبریم⁦♥️⁩⁦♥️⁩
۰۶ آذر ۱۳۹۸
درود
من این کار رو دیدم، کوچکترین شباهتی با ماتریوشکا نداره.
از نظر من یه کار معمولی بود
از چند اپیزود تشکیل شده بود و در هر قسمت یه گروه بازیگر داشت و میخواس یه پیام و درسی از زندگی به تماشاگر بده که بعضی از اپیزودها هم متوجه پیامش نشدم اصلا
شایدم ایراد از من بوده
در کل تلاششون قابل تحسین بود
۰۶ آذر ۱۳۹۸
ممنون فرزاد عزیز :)))
۰۶ آذر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اوهکی، چه غلطا :)))

یل زری نداشتی
تنبان مروارید نداشتی
شوهر شاه میخواستی
رو رو رو ربابه ،دلم واست کبابه!
منظورم البته به سالن شهرزاد بود که آدم شده جمعه کشی اجرا می‌بره ؛)
۰۶ آذر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام
راستش وقتی کف خیابان ها صحنه ی تئاتره و زندگی خودمون یک تئاتر تعاملی و بی نظیر، به نظرم مردم کاملن حق دارند انگیزه ای برای رفتن به سالن های نمایش نداشته باشند.

«مثل چی می‌تونه باشه این لحظه؟»
دیالوگی از نمایش شیهیدن که این روزها را باهاش می‌گذرانم
مثل پریدن یه اسب از روی مانع است؟
نمی دونم
مثل پنیر تو دهن کلاغ؟
نمی دونم
مثل سگیه که خونه صاحبش رو گم کرده؟
نمی دونم
مثل فرار کردن یه گراز از جنگل؟
نمی دونم
مثل روباهیه تو دهن گرگ؟
نمی دونم
مثل خوابیدن سگ شکاریه؟
نمی دونم
مثل رویای یه خونه تو غربت؟
نمی دونم
مثل چی می تونه باشه این لحظه؟
نمی دونم
۲۹ آبان ۱۳۹۸
جالبه که من هیچ انگیزه ای برای هیچ کاری ندارم جز تئاتر دیدن. تنها چیزی که این روزها سر پا نگهم میداره نشستن توی سالن تاتر و دیدن یک نمایشه همین ...
۲۹ آبان ۱۳۹۸
ممنون سپهر جان

می‌فهمم حدیث عزیز، ممنون
۰۲ آذر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خیلی جالبه یارو داره معذرت میخواد ها طرف قبول نمی‌کنه، بعد اون میاد قبول کنه حالا این دیگه معذرت نمی‌خواد!
سلام
واقعن دوست داشتم و لذت بردم. ایده خیلی خوبی داره. اما خب بخواین چهل تومن بابتش بدین واقعن اذیت می‌شین ولی حدود بیست تومن اهل تئاتر باشین حتمن لذت می‌برین.
اجرایی که شما دیدید چند بازیگر داشت و چند دقیقه بود؟


امشب دو بازیگر بود و حدود ۲۵ دقیقه!
۰۸ مهر ۱۳۹۸
سپهر جان من الآن صفحه ی اجرای قبلی این نمایش رو دیدم که اونجا دو بازیگر داشته، به نظر میرسه امشب اجراشون شبیه اون اجرا بوده.

در ضمن آوای تیوالش رو هم گوش دادم و اونجا در مورد همین متغیر بودن زمان و میزان بداهه بودن و اینکه تئاتر نیست و همون دور همی هست که شما فرمودید توضیح داده شده.
۰۸ مهر ۱۳۹۸
ممنون ذوق زده جان الان می رم چک می کنم
۰۸ مهر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام
وقتی یه تئاتر تخفیف روزهای اول نداره، آدم چرا باید روزهای اول بره ببینتش؟!
میترا این را خواند
NetHunter، حسین رسولی، مینا سروش، Someone و میشا آشتیانی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام
وقتی یه تئاتر تخفیف روزهای اول نداره، آدم چرا باید روزهای اول بره ببینتش؟!

ویرایش: من حواسم نبود سالن مولویه و تخفیف دانشجویی داره. الآن می‌تونم درک کنم تخفیف نداشته باشه. عذرخواهی می‌کنم از بی توجهیم. و به نظرم اجرای خیلی خوبی هم خواهد بود.
#پرسشگری
۲۳ شهریور ۱۳۹۸
من ولی استثنائا این دقعه دو کار مولوی رو پشت هم نمیتونم ببینم. چون سه شنبه با دوستان دسته جمعی میریم و بعد از نمایش قرار گپ و گفت با عوامل داریم و دیگه دستم بنده :)
۲۴ شهریور ۱۳۹۸
سه شنبه که اصن هنوز بهارشکنی شروع نشده. البته کلنم بهتره آدم پشت هم تئاتر نبینه. البته بستگی به تئاترشم داره. من که فعلن جفتشون رو گذاشتم برای هفته های آتی تا ببینیم خدا چی می‌خواد.
۲۴ شهریور ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام
خیلی مشتی بود. برین حالشو ببرین.
صبا صالحیان و حمیدرضا مرادی این را خواندند
نیلوفر، مریم اسدی و میثم جهانی این را دوست دارند
جدی؟! مرسی..❤
۱۲ شهریور ۱۳۹۸
بله دقیقن آخر نمایش کاملن حس میشه. ممنونم mahaya
۲۵ شهریور ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام
خیلی چسبید. خیلی تئاتر بود. حیفه ندیدنش.
"خیلی تیاتر بود"
مث کیمیایی جان که وقتی از فیلمی خوشش میاد میگه "چقد سینماست" ❤
۰۵ شهریور ۱۳۹۸
ممنون نیلوفر جان⁦♥️⁩
۰۵ شهریور ۱۳۹۸
سیدمحمدصادق سیادت (siyadat)
با سپاس از لطف و محبت شما
۰۵ شهریور ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام
بخش هایی از دیالوگ های نمایش برایم گنگ باقی ماند و ازین بابت متعجب بودم. به همین خاطر بعد از نمایش سراغ نمایشنامه رفتم تا ببینم جریان چیست که متوجه شدم شخصیت ریتا که در پرده ی آخر حاضر می‌شود درین اجرا حذف شده.

حذف این شخصیت علاوه بر گنگ ماندن برخی دیالوگ ها از عمق متن به میزان قابل توجهی می‌کاهد. به نظر می‌رسد تصمیم به حذف این شخصیت برای گریز از دشواری های فراوان در اجرایی با عمق کافی از این متن پیچیده بوده باشد.
یک بلیت ستاره شناس امشب سالن سایه سانس ۱۸:۳۰ ، تقدیم به اولین دست بالا
۰۱ شهریور ۱۳۹۸
خیلی ممنون از نظرتان.
دوست هنرمندم خانم سروناز نانکلی، بازیگر نقش ریتا، شخصیت چهارم، نمایشنامه بودند که حضوری کوتاه و بسیار زیبا در آخر نمایش داشتند. متاسفانه یک هفته مانده به اجرا، در اثر تصادفی جزیی، پایشان آسیب دید و نتوانستند به همکاری با گروه ادامه دهند. مجبور شدم آخر نمایشنامه را تغییر بدهم و برای بازیگر مرد، لحظاتی بازی در سکوت طراحی کنم تا آن گره ای که با حضور ریتا باز می شد، بدون حضور او هم اتفاق بیفتد. فکر می کنم لطمه ای به منطق داستان نمایشنامه وارد نشده، اما تماشاگر لذت دیدن بازی سروناز را از دست داده، به هر حال.
۰۳ شهریور ۱۳۹۸
ممنون از توضیحتون جناب نوری عزیز

من هنوز فرصت نکرده ام نمایشنامه را کامل بخوانم و بیشتر بهش فکر کنم. فقط همان قسمت انتهایی که در اجرا تغییر کرده را خواندم. به همین دلیل هنوز قضاوت روشنی در مورد متن ندارم. اما چیزی که فهمیدم این بود که متن سخت و پیچیده ای هست و علاوه بر جنبه های استعاری، به نظرم آمد با یک متن ابزورد طرفم. با این حال در اجرا به خصوص با حذف دیالوگ های مهم انتهایی این وجه ابزورد از نظر من منتقل نمی‌شود و حداقل میتوانم این را بگویم که شخصیت دکتر روانشناس آنطور که باید درین اجرا خود را نشان ... دیدن ادامه ›› نمی‌دهد.

ایشالله برسم متن رو کامل و دقیق بخونم، میتونم نظرم رو دقیق تر و مشخص تر خدمتتون عرض کنم. البته این در اصل وظیفه منتقدین هست و نه یک مخاطب ساده ای مثل من.
۰۳ شهریور ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید