رئالِ کمرمق برای تماشاگری که به شوقِ دیدن قصه به تماشا نشسته! / نقدی بر نمایش سیانوز نوشته پوریا فرجی (بازیگر و منتقد)
بخشی از یادداشت:
در این نمایش، بدن به مثابه فرمیِ آن برای تقویت و جان دادن به داینامیک صحنه به خوبی خلاقیت در میزانسن را نمایان ساخته و اگر این اتفاق جذاب و مناسب [با اغماض] از بازیهایِ غیرقابل باور منفک شود، تکنیکها و سلائق در میزانسنها که شکل نامرئی از وجود کارگردان در صحنه است قابل دفاع و جذاب است اما از دیگر سو، میزان توان و مهارت بازیگر در خدمت این روند تکنیکی نیست؛ لذا میزانسن منجر به جذب تماشاگر به فضای موقعیتهای صحنه شده اما وقتی بازیها از یک رئال باورپذیر تبعیت نمیکند طبیعتاً تماشاگر نیز مشغول و مسحورِ موقعیت نمیشود و تکرار مداوم این متغیر مزاحم در موقعیتهای نسبتاً زیاد منجر به عدم همراهی آن دسته تماشاگرانی میشود که به شوق “دیدن قصه” و برقراری ارتباط با جهان داستان به تماشای اثر نشستهاند اما هربار خستهتر و کسلتر میشوند...
متن کامل:
https://asr-farhang.ir/?p=113149