یه مونولوگ منسجم از هزاران روایت تنهایی
من هزار بار خودم رو در سلول تنهایی خودم در علی دیدم
صدای تنهایی بود علی
و وای از لحظات گفتگوش با خدا
و وای از جنونش برای سرمه
و انتظارش برای بوسه
و تنهایی
تنهایی
تنهایی
و جمله تاثیر گذارش: ادمها رو به انفرادی میفرستن تا ببینن چقدر میتونه با خودش تنها بمونه چقدر از پس خودش برمیاد.....
ممنون از سجاد افشاریان
و کاش با تاخیر شروع نمیشد و کاش لحظات اخر که در تاریکی و انتظار سپری شد بهتر مدیریت شده بود