به شخصه بسیار متاسفم از اینکه این میزان از تنفر نسبت به اجرای ما به جنابعالی دست داده و خاطر شریف مکدر شده.
با خوندن کامنت شما که بیشتر تخریب هست تا نقد منصفانه، این حق رو برای خودم محفوظ دونستم که بنده پاسخ بدم (البته نه در دایره لغات و ادبیات مورد استفاده شما که قطعا در شان شما به عنوان یک مخاطب تئاتر حقیقتا ... دیدن ادامه ›› نمیبینم).
۱. این به قول شما "متن دانشآموزی" در آخرین دوره جشنواره تئاتر فجر و در بخش نمایشنامه جایزه بهترین اثر رو گرفت که گروه به دلیل خواست کارگردان محترم هیچوقت در تبلیغات خودش این مهم رو اعلام نکرد. پس با نوع نگاه غیرمنصفانه شما باید یه بازنگری در انتخاب داوران بالاترین جشنواره تئاتر مملکت (حالا چه ازش خوشمون بیاد چه بدمون بیاد) بشه.
۲. فرمودید "بازیهای دانشآموزی..." بنده نمیدوم شما چقدر تجربه بازی دارید اما به عنوان کسی که عضو کوچک گروه (به لحاظ تعداد اجرای صحنهای) هست، لازم میدونم این نکته رو به خاطر شما دوست عزیز برسونم که تجربه صحنه یه بدهبستان کاملا دو طرفه بین بازیگر و تماشاگر هست و بازیگر در طول اجرا کاملا میفهمه که تماشاگر با اجرا همراه شده یا خیر که در طول این چند شب احساس من بر این بوده که "بله تماشاگر با نمایش ارتباط برقرار کرده". اینکه خیلی ساده و در دو کلمه بفرمایید بازیهای دانشآموزی... همکاران بازیگر بنده برای این اجرا چندماه تمرین کردن و نمیشه خیلی ساده با دو کلمه این سه ماه تمرین و خون دلخوردن رو نادیده انگاشت... :) (البته که استثناهایی مثل جنابعالی هم ممکنه وجود داشته باشن و کاملا هم قابل احترام)
۳. فرمودید "تاتر حرفهای شده..." البته قبل از اینکه به مقوله حرفهای شدن تئاتر بپردازم به نظرم بهتره خود واژه تئاتر رو درست بنویسیم. "تئاتر نه تاتر"... بله کاملا با شما موافقم. متاسفانه تئاتر هپروتی و بیمحتوا در تیغیدن جیب تماشاگر بسیار حرفهای شده. یه جریان عرضه و تقاضای کاملا فکرشده که با همکاری سالندارها اعم از دولتی و خصوصی تئاتر مملکت رو خیلی وقته به قهقرا بردن. هر چی داد و فریاد بیشتر، هر چی یقه دریدنها بیشتر، هر چی گریمها غریبتر، هر چی همه چیز هپروتیتر، هر چی آش شلهقلمکارتر، اون تئاتر بهتر...
۴. یاد بگیریم (چه بنده چه شما) اگر نقدی داریم صادقانه باشه نه از روی حب و بغض. همین بیرحم بودن ما نسبت به هم، همین کینهتوزیها، همین تسویهحسابهای شخصی، همین کیفکشی این استاد و اون استاد وضعیت تئاتر ما رو به اینجا کشونده.
۵. و در آخر بنده حقیر هم این حق رو برای خودم محفوظ میدونم همونطور که شما نظرات بنده رو به هیچ خواهید انگاشت، اینطور فکر کنم که یه اکانت ۴ روزه که حتی تیک خریدار هم در مقابل کامنتش نخورده اصلا به تماشای اجرای ما نشسته بوده باشه...
بله ولی صادقانه در مورد اجرا صحبت کنیم که چقدر فاخره با نگاه بی طرف نه دوستان نزدیک تاتر در قرن ۲۱ الزامات دیگری دارد
خب دوست عزیز حالا که بحث صداقت شد بذارید کمی (فقط کمی) از ارزش این کار رو بهتون بگم.
ژانر این اثر ملودرام و متودش high melodrama هستش. ژانری که در همون قرن ۲۱ای که ازش صحبت میکنید قویترین ژانر تئاتری است.
وضعیت اثر از همون ابتدای نمایش مشخص میشه، که اون هم پدر سالاری هست. پدری که به پسرش میگه به راه من برو، از پل تاج برو، و پسری که به راه خودش میره اما برای مصالحه با پدر، میگه ویز به من گفت از این راه برم، یعنی محافظهکارانه عمل میکنه. محافظهکاریای که در رابطهش با شادی، اولین عشق زندگیاش هم وجود داشت. وقتی میبینه شادی پسش میزنه دیگه نمیره سمتش ولی همچنان از دور نگاهش میکنه. این یعنی پرداخت کاراکتر.
نمایش دارای دو خط داستانی است. کنش زمان حال نمایش، رفتن از خونهی پدری به خانهی دایی مجتبی است و بعدش سر کار گذاشتن خانواده و زدن ... دیدن ادامه ›› به دل جاده چالوس. خط داستانی دوم، کنش پیشآغازین نمایش هست که داستان معاملهی دو پدر هستش، در همون وضعیت پدرسالاریای که خدمتتون عرض کردم، که در نهایت دعوای دو پدر باعث قطع ارتباط ۲ خانواده و به هم خوردن یک رابطهی عاشقانه میشه. درواقع این پدرسالاری در گذشته و حال نمایش داده میشه اما در زمان حال، حدود چهل سال بعد، همون نسل جدیدی که قبلا جلوی پدرسالاری سر خم میکرد، حالا بیدغدغه نسل گذشته رو رها میکنه و میزنه به دل جاده و میگه ولشون کن، بذار نگران باشن.
حال روایت این داستان در سیالیت زمان و مکان نمایش صورت میگیره تمامی آکسسوآر و مکانهای صحنه ۳ کارکرد دارن، در ۳ زمان گذشته، زمان حال و سیر روایت راوی داستان کارکرد متفاوتی دارند که کاملا منطبق با روایت ذهنی فرهاد هستش. فرهاد در این نمایش ۴ کاراکتر رو بازی میکنه، کودکی، نونهالی، بزرگسالی و راوی. اینکه تمامی این کاراکترها توسط یک بازیگر اجرا میشن هم منطبق با سیالیت زمان و مکان اثر هستش و دنبالهی منطقی هست که ژانر و مکتب این نمایش دنبال میکنن. در ضمن، تمامی این نکات از طریق نشان دادن عادیترین لحظات زندگی روزمرهی ایرانی نشون داده شدن؛ در واقع فلسفهی تئاتر همینه، به تصویر کشیدن عمق تجربهی زیستهی زندگی روزمره. مسیری که مکاتب فلسفهی مدرن هم به دنبال تشریح اون هستن. حال جایگاه این اثر در تاریخ تئاتر ایران هم براتون مشخص میشه دوست عزیزم.
این نکاتی که خدمتتون عرض کردم فقط بخشی از اولین لایهی ژرفساخت این اثر هستن. اثری که نمایشنامهش اگر بالاتر نباشه، همتراز آثار نمایشنامهنویسان بزرگی همچون تنسی ویلیامز، تریسی لتس، سایمون استیونز دیوید هر و دیگر بزرگانی هست که مطمئنم هیچ شناختی ازشون ندارین.
این دفاعیهی من از این اثر از طریق بیان نکات فنی اثر (و بدون جانبداری رفاقتی) بود. حالا منتظر تحلیل فنی شما دوست عزیزمون هستم که از نظر خودتون دفاع کنید. البته اگر مطالعهی تمام وقتتون در تاتر (و نه تئاتر) قرن ۲۱ براتون وقتی باقی گذاشته باشه.
دوست عزیزم سلام
به شخصه بسیار متاسفم از اینکه این میزان از تنفر نسبت به اجرای ما به جنابعالی دست داده و خاطر شریف مکدر شده.
با خوندن کامنت شما که بیشتر تخریب هست تا نقد منصفانه، این حق رو ...
سلام آقای صحت خیلی سپاسگذارم از پاسخ بسیار محترمانه شما با این دوستمون .من میخواستم بگم متن شما را با اشتیاق خوندم و با اینکه تماشاگر اماتور هستم ولی انجایی که گفتین تئاتر یک تعامل و یک بده بستان دوطرفه هست و شما احساس کردین مخاطب با شما ارتباط گرفته دقیقا همینطور هست