من خدایی را می پرستم که رقصیدن را بداند (نیچه )من امشب رقص آن خدایان را دیدم حتی ربات شدن خدای یونان هرا همسر زئوس را دیدم مشخص بود که زحمت زیادی در نوشتن نمایش کشیدن دیالوگ های عالی ادغام فضای خدایان یونان باستان با فضای بکت و سیزیف البرکامو و تکرار و تکرار و تکرار تنبیهی که پایانی بر آن نیست حتی در عصر مدرنیزم تا جاییکه زئوس نام ایلان ماسک و پیشرفت تکنولوژی را هم بازیچه ای بیش نمی دانست با لحن خاصی به تمسخر هم گرفت و خدای زمان کرونوس هم همچنان مانند ساعت می چرخد و زئوس که او را تنبیه می کند از اونطرف هرا هم زیوس را تنبیه میکند بخاطر خیانت همه خدایان از کرونوس دل پری دارند تا جایی که تصمیم می گیرند به تایتان بروند تا دنیای جدیدی خلق کنند شاید دنیای بدون زمان جالب بود به آسمان رفتند و دوباره به زمین برگشتند اسطوره ها همواره بر ما حکومت می کنند بدون آنکه بدانیم و شاید تکامل بشر از همین خلق میت شروع شد مارتین هایدگر در جایی گفته ما برای خدایان دیر آمدیم طراحی صحنه و حرکت بازیگران و طراحی لباس بویژه اون بدنیا امدن فرزند دیگری از خدای زایمان ایده جالبی بود بازی زئوس خوب بود سپاس از عوامل این کار بسیار زیبا البته درباره خدایان بحث زیاد از جمله اینکه زمانی که چند خدایی بود دموکراسی بهتر بود