در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | محمد کارآمد درباره نمایش تایتان: قبل از شروع، لازم می‌دانم از آقای لهاک به خاطر زحمات و لطف بی‌پایانشان
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:35:54
قبل از شروع، لازم می‌دانم از آقای لهاک به خاطر زحمات و لطف بی‌پایانشان که دعوت به این نمایش را ممکن ساختند، صمیمانه تشکر کنم. حضور ایشان به عنوان مجری طرح باعث شد تا از این تجربه هنری فوق‌العاده بهره‌مند شوم و از عمق و پیچیدگی این اثر لذت ببرم. همچنین، تقدیر ویژه‌ای از آقای بهکام، نویسنده‌ی این نمایش، دارم که با قلم خلاق و دیدگاه منحصر به فرد خود، مرا به شگفتی و تحسین واداشت. توانایی ایشان در خلق چنین اثر پیچیده و معنادار، نشان‌دهنده توانایی برجسته و هنری ایشان است.

نمایش آخرالزمانی مورد بحث، با تلفیق عناصر اسطوره‌ای، روانکاوی و تکنولوژی، تصویری تاریک و پیچیده از آینده بشر ارائه می‌دهد. زئوس، خدای خدایان یونان باستان، تصمیم می‌گیرد که بشریت را از زمین به تایتان، یکی از اقمار مشتری، منتقل کند تا نسلی جدید و سالم‌تر از انسان‌ها شکل گیرد. اما این طرح بزرگ با تعارض‌های درونی و عقده‌های کودکی شخصیت اصلی نمایش، کاراکتر مرد کور و فلج، که برگرفته از نمایش "آخربازی" ساموئل بکت است، به چالش کشیده می‌شود.

کاراکتر مرد کور و فلج، که نمادی از انسان معاصر است، با عقده‌های فرویدی عمیقی دست و پنجه نرم می‌کند. این عقده‌ها ریشه در تجربه‌های تلخ کودکی او دارند؛ از جمله مهرطلبی و وابستگی به مادری که خیانتکار بود و احساس ناتوانی در مقابل پدری که نهایتاً در پیری پس از قتل همسرش دست به خودکشی زد. این ... دیدن ادامه ›› مشکلات روانی هرگز از ذهن این کاراکتر خارج نمی‌شوند و او را در دامی از انحطاط و یأس فرو می‌برند. نمایش به شکلی هنرمندانه نشان می‌دهد که چگونه این تعارضات داخلی، حتی در محیط جدید و سالم، همچنان بر انسان‌ها سایه می‌افکنند و مانع از رشد و تکامل آن‌ها می‌شوند.

در میان شخصیت‌های نمایش، سیزیف، که در اساطیر یونان نماد تکرار بیهوده و تلاش بی‌پایان است، نقش خدمتکار کاراکتر مرد کور و فلج را ایفا می‌کند. حضور سیزیف در این نمایش اشاره‌ای واضح به بیهودگی و پوچی تلاش‌های بشری دارد. او که در تمام نمایش وظیفه دارد در کنار این کاراکتر بماند، در انتها تصمیم می‌گیرد او را ترک کند و می‌رود. این ترک‌کردن نه تنها نمادی از رها شدن انسان از چرخه تکرار بیهوده است، بلکه به نظر می‌رسد نوعی تسلیم به پوچی نهایی زندگی باشد؛ زیرا حتی کسی که نماد پایداری در برابر بیهودگی است، در نهایت به ناتوانی خود اذعان می‌کند.

"زمان"، به شکل مردی چاق و تحقیر شده که باید به دستور زئوس دائماً بر روی یک دوچرخه ثابت پدال بزند، دیگر عنصر محوری نمایش است. این شخصیت به نوعی نمایانگر بی‌رحمی زمان و تاثیری است که بر انسان‌ها می‌گذارد و به عنوان مقصر اصلی انحطاط بشریت معرفی می‌شود. دختر بچه، که گاهی در میان سیاهی و ناامیدی صحنه ظاهر می‌شود و با حرکات کودکانه و خنده‌هایش داستان را تغییر می‌دهد، تنها روزنه امید در این دنیای تاریک است. با این حال، نمایش به شکل چالش‌برانگیزی پرسشی را مطرح می‌کند: آیا واقعاً با این همه سیاهی و فساد، امیدی به آینده وجود دارد؟

ربات‌ها و تکنولوژی در نمایش
در بخش دیگری از نمایش، تلاش بشر برای ساختن رباتی که بتواند جایگزین انسان‌ها روی زمین شود، به تصویر کشیده می‌شود. این ربات‌ها به عنوان نمادی از پیشرفت سریع تکنولوژی معرفی می‌شوند، اما به جای آنکه نجات‌دهنده باشند، خود به عامل دیگری در تسریع روند انحطاط بشریت تبدیل می‌شوند. تکنولوژی که در ابتدا قرار بود راه‌حل نهایی برای مشکلات بشر باشد، نه تنها قادر به اصلاح وضعیت نیست، بلکه نشانه‌ای از پوچی و نابودی نهایی دنیا می‌شود.

ربات‌ها، با وجود پیشرفته‌ترین امکانات و هوش مصنوعی، نمی‌توانند به انسانیت اصیل دست یابند. آن‌ها صرفاً کپی‌های مکانیکی و بی‌روحی از انسان‌ها هستند که به جای بهبود اوضاع، نماد دیگری از انحطاط و بی‌معنایی زندگی بشری می‌شوند. این بخش از نمایش نقدی تلخ بر اعتماد بشر به تکنولوژی به عنوان راه‌حل نهایی مشکلات است و نشان می‌دهد که حتی پیشرفته‌ترین فناوری‌ها نیز نمی‌توانند بحران‌های عمیق وجودی انسان را حل کنند.

خدایان اساطیری و نقش آن‌ها
در ابتدای نمایش، با پنج خدای اساطیری که مسئول اداره دنیا و بشریت هستند، آشنا می‌شویم. هر یک از این خدایان نماینده جنبه‌ای از زندگی انسانی و جهان هستند:

آرس: خدای جنگ و خشونت، که نمایانگر طبیعت تهاجمی و ویرانگر بشر است.
دیمتر: الهه زایش و باروری، که نماد چرخه زندگی، مرگ و تولد دوباره است.
آفرودیت: الهه عشق و زیبایی، که نشان‌دهنده جنبه‌های احساسی و جذابیت‌های دنیای انسانی است.
دیونیسوس: خدای نیرنگ و جشن، که نماد تمایلات غریزی و لذت‌جویی بشر است.
هبه: الهه جوانی و شادابی، که نشان‌دهنده تلاش انسان‌ها برای حفظ جوانی و طراوت در مواجهه با گذر زمان است.
این خدایان، با وجود قدرت‌هایشان، در طول نمایش نشان می‌دهند که آن‌ها نیز از نجات بشریت ناامید شده‌اند و به نوعی در مقابل زئوس از نابودی جهان حمایت می‌کنند.

زئوس به عنوان جوکر
در بخش‌های دیگر نمایش، زئوس به شکلی متفاوت و جالب توجه به تصویر کشیده می‌شود: او به صورت جوکر، یکی از شناخته‌شده‌ترین شخصیت‌های هالیوود، بر روی زمین زندگی می‌کند. این تغییر به معنای آن است که خداوند نیز به مانند جوکر، دارای نقاط ضعف انسانی است. جوکر، که به عنوان یک شخصیت نمادین با ویژگی‌های روانی پیچیده شناخته می‌شود، در نسخه‌های مختلف به صورت زیر به تصویر کشیده شده است:

اختلال شخصیت ضد اجتماعی (Sociopathy): جوکر معمولاً با ویژگی‌های اختلال شخصیت ضد اجتماعی شناخته می‌شود، که شامل عدم توجه به قوانین اجتماعی، ناتوانی در تجربه همدردی، و رفتارهای مخرب و غیرقانونی است.
اختلال شخصیت مرزی (Borderline Personality Disorder): این شخصیت به ناپایداری شدید در روابط، احساسات و تصویر خود دچار است، که به صورت تغییرات سریع و غیرقابل پیش‌بینی در حالات عاطفی و روابط خود بروز می‌کند.
اختلال هذیانی (Delusional Disorder): جوکر اغلب در دنیای خیالی و هذیانی خود زندگی می‌کند، جایی که قوانین و اخلاقیات برای او معنایی ندارند و او باور دارد که همه چیز به نوعی بازی است.
شخصیت نارس و کودکانه: جوکر به صورت فردی با ویژگی‌های نارس و کودکانه به تصویر کشیده می‌شود که از خشونت و آشوب برای جلب توجه و رسیدن به اهداف خود استفاده می‌کند.
تاثیرات آسیب‌های روانی: آسیب‌های روانی و تجربیات منفی دوران کودکی، مانند سوءاستفاده و رهاشدگی، به شکل‌گیری شخصیت نابهنجار جوکر کمک کرده‌اند.
این تطابق زئوس با جوکر به طور نمادین نشان‌دهنده آن است که حتی یک خدای بزرگ و قدرتمند نیز نمی‌تواند از نقص‌های انسانی و ضعف‌های روانی آزاد باشد. در نتیجه، بشری که از چنین خدایی خلق شده است، به طور حتم پر از نقص و مشکلات روانی است.

نقاط ضعف نمایش
با وجود غنای تصویری و نمادگرایی در این نمایش، چندین نقطه ضعف نیز به چشم می‌خورد. مهم‌ترین ایراد، عدم انسجام در کلاژ ساخته شده از مناسبات و تأثیرات هر خدای اساطیری بر رفتار بشر است. در حالی که هر کدام از این شخصیت‌ها به تنهایی تصویری زیبا و معنادار ارائه می‌دهند، در کنار هم نتوانسته‌اند پازلی کامل و منسجم بسازند. تکه‌های این پازل بدرستی کنار هم ننشسته و ارتباط بین این عناصر به درستی تبیین نشده و متاسفانه همراهی تماشاگر غیرحرفه‌ای نمایش را سخت نموده است.






جناب کارآمد عزیز قلم شما و نگاه دقیقی که به نمایش داشتین خستگی را از تن من و تمام دوستانم در تایتان بیرون برد . ای کاش دوستداران تئاتر و طرفداران این هنر غنی این چنین دقیق به این اثر هنری که ماحصل سالها تحقیق و بیش از یک سال تمرین است نگاه کرده و هر نمایش را با خود آن نمایش مقایسه می کردند.
برای من همین بس که شما و تعداد دیگری از منتقدان و تعداد کمی از تیوالی های عزیز دغدغه بنده و گروهم ، درد و رنجی که به دنبال مطرح کردن آن البته در قالب نشانه ها و بستری کاملا هنری بودیم را درک کرده و سوسوی امیدی هستین برای ادامه راه و ساختن آثار دیگر در مدیوم تئاتر .
امید به روزی که قلبمان را از کینه و حسد پاک کنیم .
بابک محمودزاده
جناب کارآمد عزیز قلم شما و نگاه دقیقی که به نمایش داشتین خستگی را از تن من و تمام دوستانم در تایتان بیرون برد . ای کاش دوستداران تئاتر و طرفداران این هنر غنی این چنین دقیق به این اثر هنری که ...
دوست گرامی با کمال احترام جنابعالی که چنین دیدی دارید به بحث تآتر و مخاطب به طور عام بهتر نیست همان در محفل های خصوصی دوستان و قلیلی مخاطب دانشگاهی رشته های هنر و ادبیات و تاریخ کهن کارهایتان را اجرا بفرمایید؟
بابک محمودزاده
جناب کارآمد عزیز قلم شما و نگاه دقیقی که به نمایش داشتین خستگی را از تن من و تمام دوستانم در تایتان بیرون برد . ای کاش دوستداران تئاتر و طرفداران این هنر غنی این چنین دقیق به این اثر هنری که ...
دوست گرامی با کمال احترام، جنابعالی که چنین دیدی دارید به بحث تآتر و مخاطب به طور عام، بهتر نیست همان در محفل های خصوصی دوستان و قلیلی مخاطب دانشگاهی رشته های هنر و ادبیات و تاریخ کهن آثارتان را اجرا بفرمایید؟
۲۷ مرداد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید