چند شب پیش به تماشای این نمایش نشستیم.
نمایش درباره واپسین اثر ایرجمیرزا به اسم زهره و منوچهر بود که نیمهکاره موند و به دلیل مرگ ایرجمیرزا هیچوقت تموم نشد. این ایده که کسی سراغ این کار بره و فضایی خیالی ایجاد کنه که در این فضا، روایت ایرجمیرزا از طرفی و روایت داستان ایرجمیرزا (زهره و منوچهر) از طرفی پیش بره، خب ایده جالبیه.
در رابطه با این نمایش به جز ایده خوبش چندان حرفی برای گفتن ندارم. به صورت کلی میتونم بگم کار از نظر تکنیکال (به جز مواردی از طراحی لباس نظیر دمپایی پلاستیکی ایرجمیرزا که کاش با دقت بیشتری انجام میشد)، قابل قبول بود، از نظر محتوایی هم تصمیم سازندگان، ساخت اثر سرگرمکننده بوده و موفق هم در این رابطه عمل کردن.
من از گذشتهها گروه ولشدگان رو دنبالشون میکردم و به علت ساختارشکنی بانمکی که در موسیقی سنتی ایجاد کردن، همیشه برام جالب توجه بودن. بخش کنسرت این تئاتر-کنسرت در همراه کردن مخاطب با خودش موفقتر عمل کرد. بخش نمایش چندان چیزی برای عرضه نداشت و ضعیفتر عمل کرد. بازیها هم بین ضعیف تا متوسط تقسیم میشدن.
در کل این نمایش، نمایشیه که به چشم سرگرمی نمایش خوبیه و میشه لحظاتی رو خندید و سپری کرد. اما باید با همین هدف هم داخل سالن بشید و نه چیزی بیشتر. خیلی ممنونم از همه عوامل.