درخت رو خیلی دوست داشتم. درخت در نمایشنامه بکت تنها حقیقت باثبات دنیای استراگون و ولادیمیره و اون معلق بودنش در صحنه خیلی حس نمایشنامه رو خوب
... دیدن ادامه ››
منتقل می کرد.
طراحی لباس عالی بود. اینکه کت هاشون رو جابه جا پوشیده بودن جالب بود. بازی بدنی بازیگرها عالی. فقط سن و گریم بازیگرها کم نبود برای پیرمردهای حدود شصت ساله؟
و اما ... ده دقیقه از شروع نمایش که گذشت می خواستم پا شم بیام بیرون. آخه چرا باید دیالوگ ها رو یه جوری بگید که انگار درس حفظ کردید و تند تند باید پس بدید؟ خب صبر کن حرف طرفت تموم شه بعد خط دیالوگت رو بگو. بذار من بفهمم چی داری می گی. استرس گرفتم انقدر تند تند از حفظ گفتید. اونجایی بود که آقای احمدی اومد با طمانینه رو به تماشاگرها آواز خوند و ارتباط گرفت تازه من یه کم استرسم کم شد.
پرده دوم رو هم که کلا درز گرفتید. دقیقا ساعت شش و بیست دقیقه داشتم فکر می کردم تازه پرده اول تموم شد. الان پرده دوم تا کی می خواد طول بکشه. که دیدم خلاقیت ناموجهی کلهم پرده دوم رو به فنا داد. چرا خب؟ این تکرار نامتشابه رخدادها در پرده دوم مهم بود به خدا.
بلک باکس باغ کتاب رو نرفته بودم که چشمم به بورش و خون نیفته. ولی سالن خوب بود. تهویه انصافا خوب بود. آدما هم خیلی رو مخ نبودن. فقط کاش وسط نمایش پا نشید از جلوی تماشاگرها و نیم متری بازیگر رژه برید بیرون.