زد ، من محکم تر زدم . فحش داد ، بدترش را بهش گفتم . زد تو شکمم، زدم تو کمرش . زد تو کمرم ، زدم به سینه اش .یقه ام را سفت چسبید ، یقه اش را پاره کردم. پیچید دورم ، پیچیدم دورش . هلم داد خون تو چشم هام جمع شد ، هلش دادم دیوار سرخ شد .
دیگه مدت هاست اون میزنه و من دستهای سردم را دور گردنم حلقه میکنم و طعم تلخ و ترش خون را تو گلوم حس میکنم.