در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | علیرضا اخوان
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:43:09
 

بازیگر تئاتر

 ۲۲ خرداد ۱۳۷۴
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سلام آقای اخوان عزیز ، خسته نباشید امیدوارم نمایش شما پر مخاطب باشه و همه لذت ببرند ، استاد عزیز من چطور میتونم متن نمایشنامه شما رو داشته باشم ؟؟؟ در نقطه صفر مرزی اینجا دستمون به جایی بند نیست 💗💗💗
درود
لطفا پس از پایان اجراها در اینستاگرام به من پیام بدید تا براتون ارسال کنم.
موفق باشید
۲۰ فروردین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش سَنتِز
نویسنده و کارگردان: علیرضا اخوان
تهیه کننده: افسانه کاشفی
بازیگران: نادر فلاح، یسنا فلاح، حسنا فلاح
پردیس تئاتر شهرزاد سالن۱
۲۵ بهمن ماه | ساعت ۱۸:۳۰
صداپیشه: پویا فلاح
#شوخی
۲۰ بهمن ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
روزنامه هفت صبح/ سه شنبه/۱۰ تیر
یادداشت کارگردان
ابر_شلوارپوش
علیرضا اخوان
درِ سالن باز شد، صندلی ها خالی بود، همه جا را خاک گرفته بود، زمین به غایت یک کف دست پر از خاک بود، لباس های اجرا هنوز آویزان بود، جای پای ما، در کف سالن مثل رد پا در برف میماند. انگار قرن هاست کسی در این سالن، تئاتری اجرا نکرده است. ایستادم وسط صحنه و به خودم گفتم:
میخوای تمرین کنی؟...برای کی؟ برای کجا؟ وقتی هیچ تماشاگری نداری و هیچ سالن تئاتری نیست!.
اینها بخشی از دیالوگ های نمایش ابر شلوارپوش بود که بعد از چهارماه دوری در اولین مواجهه ام با سالن خاک گرفته ناخودآگاه بر ... دیدن ادامه ›› زبانم جاری شد.
بین بچه های تئاتری معروف است کسی که در ایران تئاتر کار میکند باید پوست کرگدن داشته باشد و قلب ماهی.
پوست کرگدنی من در بیست و پنج سالگی به اندازه ی کرگدن های شصت ساله شده است.
کرونا که نبود هم دانشجویان تئاتر تنها بودند، حالا فقط قرار دادهای جدیدی وضع شده وگرنه وضعیت همان است.
در شرایطی مانند کرونا و جنگ، در شرایط بحرانی نیاز به کمک دولت است. اساسا دولت ها در طول تاریخ برای شرایط بحرانی شکل گرفته اند، ما با ۵۰ درصد از ظرفیت خود اجرا میرویم، پس طبیعتاً سقف درآمد ما نصف میشود، از طرفی در گروه هزینه‌هایی وجود دارد که در بسیاری از کشورهای دیگر این هزینه را دولت تقبل میکند، هزینه های جانبی هم وجود دارد مثل دکور،لباس، تبلیغات که در بسیاری از کشور ها شهرداری، تلویزیون و...انجام میدهند، ما در اینجا خودمانیم و خودمان، از طرفی در گروه منابع انسانی وجود دارند که باید بیمه باشند باید حافظ سلامتی آنها باشیم ولی این حرف در اینجا بیشتر شبیه به شوخی است، استادم می‌گفت: تئاتری بودن در اینجا یک نفرین است.
همه ی اینها را نوشتم تا این سخن نیچه را یادآوری کنم: هنر هست، که حقیقت مارا نکشد. یا یادآوری کنم ما هیچ حمایتی از هیچ ارگانی نمیشویم، ما از نگاه بسیاری وجود نداریم. حضور داریم، ولی وجود نداریم همچون سایه، به قول حضرت مولانا سایه بنماید نباشد، ما نیز چو سایه نیست هستیم.
از نگاه بسیاری همچنان تئاتر یک سایه است یک فوق برنامه است نه یک سبک زندگی نه یک شغل و من به عنوان یک جوان تئاتری از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود.
هر روز یک بلیط از نمایشهای روی صحنه را میخرم و هیچ کدام را نمیروم، چراکه خودم همان زمان روی صحنه هستم، فقط بلیط را با نام مستعار گودو میخرم که دوستانم دلگرم باشند به حضور کسی که هرگز نمی آید.
بیشتر از آنکه روی سخنم مردم باشند با اهالی رسانه هستم، با تلویزیون، رادیو که کیفیتشان را مدیون تئاتر هستند.
میخواهم یادآوری کنم که شما موظف به حمایت از تمام اقشار جامعه هستید و وظیفه ی خودتان را در قبال تئاتر انجام نمی‌دهید.
و از خوانندگان این متن دعوت میکنم، ماسک بزنند، دستکش بپوشند، پروتکل های بهداشتی را رعایت کنند و به تماشای نمایش ما بنشینند چرا که ما برای ادامه ی زندگی نیاز به یک زندگی فرهنگی داریم.
بهش میگم مامان، برو میخوام تمرین کنم...میگه تمرین؟ برای کی؟ برای کجا؟ وقتی هیچ تماشاگری نداری و هیچ سالم تئاتری نیست
میگم چه عجیب...من انگار قبلا این صحنه رو یه جایی دیدم.

https://www.aparat.com/v/mJDAc



کیارش همتیان، پویا فلاح و بهادر باستان حق این را خواندند
حمید خورشیدی و سوزان این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
...
در یک کشور بدون اسم. شاهی بود که قدش خیلی کوتاه بود. او هم اسمی نداشت. چون قد شاه کوتاه بود نمی‌توانست تحمل کند که افراد تحت فرمانش از او بلند تر باشند. وقتی که شاه در شهر راه می‌رفت مردم مجبور بودند هنگام عبور از کنار او توی جوی های آب راه بروند. تا شاه بلند تر بنظر برسد.
فقط مشکل اینجا بود که شاه هر روز کوچکتر میشد هر روز قدش یک میلی متر آب می‌رفت. هرچند خیلی زیاد نبود ولی بازهم آزار دهنده بود. مردم مجبور بودند جوی های عمیق تری نسبت به قبل حفر کنند. تا با راه رفتن در آنها مانع از آن شوند که گردنشان زده شود.
بزودی شاه خیلی کوتاه شد و راه رفتن در جوی ها واقعا سخت شده بود. وقتی که شاه در شهر گردش میکرد به سختی می‌توانست اطرافیانش را ببیند. چون آنها تقریبا در جوی ها ناپدید میشدند. او خوشحال بود. از آنجایی که نمی‌توانست قد خودش را با اطرافیانش مقایسه کند، نمی‌توانست بفهمد که چقدر کوچک شده است. یک روز قطره ای آب روی سرش افتاد و چون خیلی کوچک بود زیر فشار قطره له شد و مرد. دیگر شاهی وجود نداشت ولی ساکنان شهر به زندگی در جوی ها ادامه دادند.
و نکته ی بسیار جالبی که در آن زمان! وجود داشت این بود که مردم در مصاحبه های راه براه ، ببخشید گاه و بیگاه حکومتی ، طرح حفر جویها را بسیار مورد ستایش قرار می دادند و از بصیرت شاه کوتوله چه مدحها که نمی گفتند و تنها درخواستشان افزایش ماموران حفار بود تا بدلیل کمبود جوی ها ، صفهای طولانی عبور و مرور تشکیل نشود و مسن ترها با دردهای مزمن کمر و پا و .... معطل نشوند.
۰۶ فروردین ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
با خبر جنگ یک هلی کوپتر در کابینت مستقر شد.
کانال را عوض کردم یک نفر تیر خورده از تلویزیون به پذیرایی پرت شد...قالی پر از خون شد. به اتاقم رفتم.
از موبایلم پنج نفر از کشته شدگان به داخل اتاقم افتادند آنها را در کشوی زیر تختم گذاشتم. یکی از آنها دائما دست هایش را میشست.
همراه هواپیما آتش گرفتم. دوش گرفتم.
جنازه هایشان در اتاقم تجمع کردند آنها را داخل کمد گذاشتم.
دانشجویان به اعتراض آمدند در اتاق را بستم.
از خانه بیرون زدم، در تاکسی سیل بود...پیاده شدم و تا سالن تئاتر شنا کردم. در ایستگاه مترو تیر خوردم. شب اجرا داشتم و همه چی خوب بود، فقط یک تپق زدم که باعث شد تا صبح نتوانم بخوابم.
عالی بود :))) فقط نگفتید قبل اجرا تو راه سالن یکی تو مترو دو تا عطسه کرد و از حال رفت و باعث شد تمرکزتون بهم بخوره و اون تپق رو بزنید :))
۱۵ اسفند ۱۳۹۸
علیرضا اخوان (alirezakhavan)
:)))
۱۶ اسفند ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
 

زمینه‌های فعالیت

تئاتر

تماس‌ها

alireza.akhavan.c