سلام و خداقوت، از تماشای نمایش مهمانهای ناخوانده لذت بردیم. یک نمایش کودک دلنشین، شاد و طنازانه؛ الهام گرفته شده از مهمانهای ناخوانده خانم فرجام، از اولین کتابهای چاپ شده کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که اغلب والدین از آن خاطره شیرین دارند.
اسپویل: این بار قرار است در شب یلدا خالهپیرزن خوشقلب، میزبان اقوامش باشد. مهمانهای ناخوانده که البته احتمالا از بس حضورشان در محافل مختلف نقل شده عادت کردهاند در هر شب بارانی به خانه خاله پیرزن پناه ببرند، این بار هم یک به یک وارد قصه میشوند. خاله پیرزن اما، با هر دستی که داده از همان دست پس میگیرد....
و از قضا روایت قصه راوی هم از نیکی و خیرخواهی شروع شد ...
نور و عروسکگردانی و شعر و آواز و ... کاملا باب میل کودکانمان بود و لذت بردند. البته که نمایش ما بزرگترها را هم کاملا به خود جذب کرد، چرا که مطلع قصه را از بچگی حفظ بودیم... "در یک ده کوچک، پیرزنی زندگی میکرد. این پیرزن، یک حیاط داشت قد یک غربیل که یک درخت داشت قد یک چوب کبریت... " دیگر بزرگترها هم با کودک درون کاملا همراه نمایش شدند... اما ممکن است کودکان بالای ۷ یا ۸ سال لذتی را که باید نبرند. محتوای شعرها متناسب با سن کودکان، و کاملا واضح شنیده میشد که باز از نقاط قوت محسوب میشد.
دکور ساده و صمیمی بود. جا شدن مهمانهای ناخوانده در آن خانه کوچک هم از جذابیتها و شیرینیهای
... دیدن ادامه ››
نمایش بود. خاله پیرزن بسیار مهربان و سرزنده ساخته شده بود. کادر نمایش با روی خوش به کنجکاوی کودکان درمورد عروسکها پاسخ دادند و کودکان اجازه داشتند عروسکها را دست بگیرند یا لمس کننند که باز در قیاس با اغلب نمایشهای کودک، تجربه نسبتا تازهای برای آنها محسوب میشد.
شخصیتهای تازهای مثل کلاغ هم حضور داشتند که نقششان برای ما خیلی روشن نبود.
برخلاف تعدادی از نمایشهای کودک که تا امروز تجربه کردیم، درخواست رعایت قوانین به شیوهای بسیار دلنشین و شاد مطرح شد.
بنظر میرسد جای یک بازیگر مرد دیگر هم روی صحنه اجرا خالی باشد. اینکه پیش چشم مخاطب صدا و عروسکگردانی کارکتر الاغ قصه توسط دو بازیگر مختلف اجرا میشد کمی -کمی- ناملموس بود.
نمایش کاملا برای سن بالای سه سال قابل درک است و هیچ بخش دلهرهآور و غمناک یا ابهامات خاصی ندارد.
تنها قسمت بد ماجرا اینجا بود که کوچکترین سالن برای این نمایش انتخاب شده بود، که بنظرم در این رابطه با توجه به نیاز به نورپردازی، نقد جدی به کانون وارد است. اگرچه که بازیگران در بدو ورود مثل همیشه با خوشرویی به همه گوشزد کردند که ممکن است سرشان با پروژکتورها که با فاصله خیلی کمی از صندلیها نصب شده بودند برخورد کند، اما پس از پایان نمایش هنگام ترک صندلیها شخصا با مشکل مواجه شدیم و با توجه به شدت ضربه و عوارضش، کارمان به اسکن مغزی رسید. البته که خداروشکر مشکلی پیش نیامده بود.
در نهایت از تیم اجرای این نمایش زیبا برای ساختن ساعت شیرین متشکریم.