در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | شینا رای
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:12:41
 

فعال هنری

«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
شینا رای (sheena.raay)
درباره نمایش خسرو i
اجرای تمیزی بود با موسیقی زنده بسیار هنرمندانه و قوی.
خسته نباشید میگم به همه گروه.

تنها یک مسئله با لحن روایت پیش میومد که تا بیست دقیقه بیشتر احساس میکردم هنوز در مقدمه کار هستیم الان شروع میشه داستان. اما مشخص شد همه اثر حالت مقدمه و مرور سریع هست.
بنظرم برای نسل جوان که حوصله مطالعه تاریخ رو ندارند و حوصله دنبال کردن داستان با جزییات رو هم ندارند مفید و خوب بود و مرور سریعی بر تاریخ دوران خسروپرویز بود که دیدنش خالی از لطف نیست.
محمد فروزنده این را خواند
حامد شیخی و گروه هنری تندیس این را دوست دارند
سپاس از نگاهتون ✨ 🌸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شینا رای (sheena.raay)
درباره نمایش جنگ i
خسته نباشید میگم به همه گروه کار زیبایی بود
بدلیل تعدد بازیگر و پرش های داستانی و تغییرات کاراکتر بازیگر ها، در آوردن اثر هم از نظر کارگردانی ... دیدن ادامه ›› هم بازی اسون نیست و توانمندی میطلبه.
ایده و هدفی که قصد بازگو کردنش رو داشتند هم کاملا به جاست اما حیف به قول باریس واختین همه کتاب هایی که نوشته شدن و نمایش ها و فیلم های ضد جنگ هنوزم نتونستن باعث شن که کسی شلیک نکنه

و اما چند مسئله که بنظرم جای بهتر شدن داشت، یک پراکندگی و ناهمخوانی خیلی زیاد. هم در بحث ریتم، هم روایت
ابتدای اثر طوری است که انگار با کاری فرمالیستی و نمادگرایانه روبرو هستیم، نور پردازی، لباس، نوع اکت ها، فیکس فریم ها و عنصر تکرار، و ریتم کند فرم لحظه ورود تماشاچی و اپیزود اول.
حتی اپیزود دوم هم با این مسئله همخوانی داشت. اینکه با اکت و تکرار حسی فراتر ایجاد میشه به پرفورمنس نزدیک میکرد اپیزود رو. و بعد پرش داره کار در مونولوگ مربوط به زال. دوباره پرش به سبک دیگه ای بین فرم و دیالوگ در رستم. بعد ناگهان اپیزود آلمان نازی کمدیک هست و با لحن امروزی و بدون ساختار فرمی جز کمی در شکست واقعیت پس از شلیک ها. دوباره اپیزود کارگرها همینطور. و اپیزود خبرنگار ها همینطور.
و در اخر دوباره برمیگردیم به فرم لحظه ورود.
یه مورد دیگه، یسری از اپیزود ها بی زمان بی مکان بودن، یسری دیگه مال کشوری بخصوص، و اینم از یکدستی کم می‌کنه.
انگار پنج شش اجرای خوب که از نظر ساختاری به هم پیوندی ندارند کنار هم قرار گرفتند. نبود یک جور یکدستی، میتونست با نور، لباس، کمی حس یا لحن، یا حتی همون تکرار فرمیک، اپیزودهارو نرم تر بهم وصل کنه. نبود یه نخ نامرئی برای اتصال روایت حس میشد.

مسئله دوم، چرا در قسمت اخبار، گوینده ناشنوایان داره زبان اشاره رو اشتباه میره؟ در بی مکانی اپیزود حتی اگر همه بازیگران دارن فارسی صحبت میکنن، میشد زبان اشاره فارسی درست رو کار کرد.

بحث بعدی روی اعداد و اشکال، بخاطر ساختار فرمالیستی که ابتدای کار با اون شروع میشد، زنگ رو روشن میکرد برای توجه به اعداد و هندسه، و معانیش در بعضی اپیزود ها خوب حس میشد اما بعضی جاها نه و نتیجه گیری از کشف رموز رو بهم میزد. اینکه فرمانده شکست خورده ۱۳ سرباز مرده داره، اینکه رستم توسط ۷ نفر اسیر بود، ... مثلث های کناره های صحنه در اپیزود انسان اولیه، دایره رستم. اگر تو همه کار بود جذابیتش بیشتر میشد.

با همه اینها باز هم میگم کار زیبایی بود و همگی گروه خسته نباشید با تعویض گربم و لباس و کاراکتر های سریع، اثر نشانگر تلاشتون بود.
اون ادم شریفیه فقط چون چیزی از زندگی براش نمونده انقدر با مرگ زندگی میکنه


سربازان جویبارند و روزی ب دریا میرسند اما شما مردابید در ارزوی ازادی

بسیار لذت بردم اجرای خلاقانه تمیز و زیبا
میزانسن ها و روند روایت جذاب بود
زیرنویس برخی از دیالوگ هارو پوشش نمیداد و یکمی هم فرق میکرد ولی خیلی حس خوبی داشت تغییر دائم زبان ها
خسته نباشید میگم به همه گروه عالی هستید.
شینا رای (sheena.raay)
درباره نمایش حنوط i

حنوط قطعا ارزش دیدن داشت و زیباترین مسئله درموردش خلاقیت تیم هست.

لذت بردم. روند روایت خوب بود.
طراحی حرکت و اجرای حرکات تمیز و هماهنگ ... دیدن ادامه ›› بود‌.
طراحی نور زیبا بود. بخصوص استفاده از نور ماشین از انتهای صحنه.
خلاقیت تیم در تبلیغات و در میزانسن بسیار جذاب بود. از گردو هایی که دم در میدادند تا فرد ناشناسی که وقتی توی حیاط منتظر اعلام ورود به سالن بودیم ناگهانی اومد و یسری اعلامیه پخش کرد و رفت که بعد ها وقتی در میانه نمایش بودیم، حس اشنایی بهت دست میداد، وقتی اماده سازی اون کاغذ ها رو دیدیم و درمورد پخش شدنش حرف میزدن انگار ما در جامعه داستان نمایش بودیم و حس داشتن خاطره از اون اتفاق، دلچسب بود. و همینطور گردو هایی که ازمون خواستن مراقبشون باشیم و یکی از پایه های اصلی درام حنوط بود.

دکور خلاق! تبدیل شدن میز به بادجه تلفن عالی بود. چند پاره بودن اجزای ماشین در صحنه اجازه تجربه نمای نزدیک و تک نفره از کاراکتر ها رو میداد.

در چند صحنه ریتم افتاد، یا صحنه میتونست کوتاه تر باشه اما بطور کلی هماهنگی بازیگر ها و تمپوی اجرا خوب بود.


و اما چند مسیله ریز...
یک) کاش پیرزنی که چندین بار لای مردم بود و صورتش دیده نمیشد و حتی وسط صحنه می ایستاد، میفتاد،... در خط داستان دخیل میشد. با تاکیدی که روش بود دوست داشتم بیشتر ازش بدونم.
دو) شش دروازه اطراف صحنه که طناب های دار داشتند، کاش بیشتر از نماد بوده و حداقل در فرم مورد استفاده قرار می‌گرفتند. یا در بازی با نور و سایه وارد میشدند.
سه) از فرم اول، و حتی تعداد طناب های دار، این حس القا میشد که همه شخصیت ها قراره بمیرن جز علی که وسط ایستاده بود و در فرم نمیفتاد و نفر هفتم بود که براش طنابی وجود نداشت. اما در پایان دو نفر زنده موندن. هاتف هم زنده موند این یه مقدار بین روایت اصلی و بیان بصری تداخل ایجاد میکنه.

درکل خسته نباشید و موفق باشید.
شینا رای (sheena.raay)
درباره نمایش کالیگولا i
«کالیگولای دروغین»
بهترین صفتیه که میشه به این کار داد. بیچاره مخاطبی که تاریخ رو ندونه و متن رو نشناسه و بخواد با این اثر، کالیگولای کامو رو ... دیدن ادامه ›› به یاد بیاره!
حیف پول بلیتی که به سختی در میاریم.
حیف زمان ۸۰ دقیقه ای که به پای اثری گذاشته میشه، که پشت اسم کسی نشسته که استاد و بزرگ شناخته میشه اما پایان کار خودش به خودش اجازه میده حکم کنه مردم چطور باید تفکر کنند!
تولید اثر هنری شایسته تقدیره تو زمونه ای که همگی داریم هزار و یک سختیش رو میچشیم و واسه هر شب رو صحنه رفتن کلی ماجرا پیش میاد، و اصلا خوشم نمیاد از کوبیدن اثری در نقد چون به شدت زحمت هست پشت هر اجرا.
ولی ابتدایی ترین حق مخاطب اینه که خوشش بیاد یا نه، ضعف و قوتی ببینه یا نه، بتونه بگه.
سخنرانی میکنین که هرکس کامنت بد بذاره نفهمه؟ به شما هم مربوط نیست ما کاراکتر ۲۴ ساله رو کردیم ۶۰؟(و حتی اشتباه هم میگید سن رو؟ ۲۹ سالگی مرگش هست و پایان نمایش!) (که کل منطق درام رو نابود کردین. جوانی و ضربه چشیدن طعم مرگ خواهرش دروسیلا در اوایل حکومتشه که گایوس رو منقلب میکنه و به پوچی میرسونه در زندگیش و از اون حاکم خوب و عادلی که بوده عوض میشه.) و میگین تهیه کننده هم داشتیم دکورمون همینقدر خالی بود و دلیل داشتیم و اینارو تو تیوال ننویسید؟

بزرگترین باگ ماجرا اینجاست که تکلیف اثر مشخص نیست که میخواد مدرن باشه یا کلاسیک، و اولا که، این اثر اصلا انتیگونه سوفوکل یا مده‌آی اریپید نیست که کار کلاسیک باشه و لحن های عجیب و اکت های غلو شده یکسان روش بشینه-هرچند به طور کل اینجور بازی ها در هر جایگاهی منسوخه- که از نگهبان و افسر تا امپراطور یک نوع لحن و اوای نا به جا گرفته بودند و همه دیالوگ ها رو به قول استاد ساعتچیان با حس «آه به من توجه کنید میخوام دیالوگ مهمی بگم!» ادا می‌کردند.- بلکه یک اثر مدرن منتشر شده ۱۹۴۴ هست!! پر از رگ های تفکر قرن بیستمی و فلسفه های زیر سوال برنده ماهیت و وجود که البته همین جای دکور سبک داشتن رو کاملا مناسب میکنه. (اما دکور شما حتی سبک هم نبود! برخی از اکسسوری هایی که وارد میشد و خارج میشد، چه لزومی داشتند؟ اون چهارچوب چرخدار؟ )

اما، باز، بخاطر اینکه پی رنگ ماجرا تاریخ رم باستان هست، میشه پذیرفت که دراماتورژی اثر بخواد شبیه شه به تراژدی های سوفوکلی و ... اما جز اشفتگی چه چیزی رخ داده؟
منطق اکسسوری و اشیا و لباس این کار هیچ مرز مشخصی ندارد. لباس ها رمی، سنگین و اشرافی است، بدن های بازیگر ها مثل اوارگان قرن بیست و یک حرکت میکند؟ این بدن یک ملکه است؟ کاراکتری که در متن اصلی تا لحظه اخر پشت کالیگولا می ایسته و با حفظ شعور خود سعی میکنه هم گایوس و هم درباریان رو حفظ کنه، از صحنه سوم پا به زمین کوبیده و با شلختگی میدود میرود و می اید و خنده بی جا دارد؟
و باز لباس! اگر طراحی های شما بر اساس رم باستان هست، لباس توری صورتی پف پفکی در صحنه درومدن گایوس در تجسم الهه زن یعنی چه؟ در رم باستان پیراهن سیندرلایی چه میکند؟؟

شما که لباس درباری دارید، اکسسوری های طراحی شده از لیوان و بشقاب و میز گرفته... می اورید و می‌برید، بعد همگی خالی اند؟ اگر قرار است نمایش بدون اکسسوری باشد پس هیچ بذارید اگر هست، کامل باشد.
ظرف شراب خالی و میوه های نامریی و ... که کار با اشیا بازیگر انقد ضعیف است که دستش از داخل میوه نامریی خودش رد میشود و حجم سازی فرضی انقدر بد است که مشخص نیست ناگهان با تیر فرضی میوه فرضی پرت میکند به درباریان یا چه؟ این ها همه چه لزومی دارد؟

دیالوگ های کالیگولا پر از تردید و چند پهلوست. غلو کردن همه توجه مخاطب رو از متن پرت میکند. متن که اواز باستانی نیست، اگر به اندازه باغ وحش شیشه ای اجرای رئال نطلبه!

این همه باگ از کجاست؟ درسته اجرای ژنده است و هزار و یک اتفاق اما نور تو صحنس بازیگر مرده زنده میشه پامیشه؟؟ خب اینکه داستان عوض شد! اونم تو صحنه به اون مهمی که بحث سر پادزهر خوردن یا دارو خوردن فرد بود، که بعد مرگش، اعلام میشه دارو بوده(یعنی اشتباه و بی فایده کشته شده) بعد بازیگر زنده میشه یهو؟(درام عوض شد میگیم اوه پس زنش خیانت کرده و گفته دارو بوده، واقعا پادزهر بوده و اینم نمرده!)

از سمت دیگه از بیست دقیقه قبل صحنه اخر سربازا بیرون صحنه شروع میکنن پا کوبیدن بدون اینکه وارد شن، که اگر قصدی در کار بوده چرا در تمام طول صحنه بازیگرا واکنشی به اون صدا نشون نمیدن؟ پس یعنی اشتباه رخ داده از سمت پشت صحنه، و بعدم یهو تصمیم میگیرن ساکت شن. یه ربع میگذره بعد دوباره صدای پا میاد و میان تو!

و باز هم، هیچ چیز به اندازه رفتار ناشایست در رورانس وادارم نکرد بخوام با جزییات بررسی کار رو بنویسم.

شمای هنرمند، هزار و یک فکر و ایده داری، وقتی نتیجه نداده، دفاع نداره! کار رو کردی، همیشه میگن مرگ مولف، مرگ سازنده، نمیشه به اثر سنجاق شد و براش دعوا کرد! خوب یا بد رو شما تعیین نمیکنین.
دست مریزاد زیادی در نقش و حکومت داری تیرانی‌ فرو رفتین که منت رو صحنه برگشتنتون رو هم باید بذارین سر تماشاچی ای که دشمن شما نیست اومده کار ببینه، و همین اومدنش هم حمایت هست از شما.


از این هم نمیشه گذشت که نوازنده های هارپ و پیانو هنرمندانه و باوجود سن کمشون زیبا می‌نواختند عالی هستید موفق باشید.
به به واقعاً به به!
من کامنت منفی نزاشتم اما به خاطر ترس از نفهم بودن نبود به خاطر حرمت اجرای شازده کوچولو و مرگ یک انارشیست و آوازه خوان خیابان منهتن و ………. بود!
اما الان جا داره بگم این اجرا افتضاح بود، ضعیف ترین اجرای که در سمندریان دیدم!
استاد بهتره به جای حمله به مخاطب که فقط به خاطر اسم شما بلیت نمایش رو خریده، به نقاط ضعف کار بپردازید، ظرفیت انتقاد هم ندارید کامنتهای تیوال رو نخونید!
مهرناز خلیلی (mehrnazkhalili)
امیرمسعود فدائی
اون شب که ما دیدیم گفتن نظرات شما چه مثبت چه منفی چراغ راه ماست که😊😊😊
منظورشون این حجم نظر منفی نبوده 😁
۰۷ شهریور
امیرمسعود فدائی
اون شب که ما دیدیم گفتن نظرات شما چه مثبت چه منفی چراغ راه ماست که😊😊😊
مثکه قطعیه برق به چراغِ راهِ دوستان هم رسیده
۰۸ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شینا رای (sheena.raay)
درباره نمایش خون‌مردگی i
کار تمیزی بود اگر از داستان های پر دیالوگ با تمپوی بالا خوشتون میاد پیشنهاد میکنم. دکور و نورپردازی جالب بود.
محمد فروزنده، امیر مسعود و نیلوفر ثانی این را خواندند
ساتیا مانا این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شینا رای (sheena.raay)
درباره نمایش خاک سفید i
کاری رئال و لذت بخش با بازی های درخشان و به اندازه. تمپوی بالا. طراحی خط داستانی کشش و جذابیت داشت. طراحی صحنه و لباس بسیار مناسب بود. بیان و بدن عالی. کارگردانی عالی. لذت بردم.
شب اول اجرا همیشه اتفاقاتی میفته که طبیعت این شبه، اما وقتی کاری شب اولش حس شب پنج و شش رو داره؟ واقعا طور دیگری خوبه!!!!

کارگردانی کارگردانی کارگردانی، متن متن متن، این کار از این دو نظر عالی بود. (با توجه به اینکه بازی به جا، هماهنگی بالا، ماجرای جذاب، و... همه اینها ریشه در همین دو مورد دارد. )

توجه به جزییات و هماهنگی بالا واقعا توجهم رو جلب کرد، متن جذاب بود، طراحی میزانسن ها و کمپوزیسیون ها زیبا بودند. شاید کمی تکرار ترکیب بندی های فریز شده زیاد بنظر میرسید اما ازار دهنده نبود و بخاطر اجرای تمیز، دلنشین بود.

پایان بندی کار واقعا جذاب بود و در قسمت مسابقه، پایان هر اپیزود هوشمندانه طوری طراحی شده بود که با هر فرود و بیان حقیقتی تلخ، بلافاصله ... دیدن ادامه ›› با ضربه شیرینی فضا شکسته شده و این تغییرات به جا و جذاب بود. و خود ماجرا ها و استنباط ها زجر زیبایی داشتند.

بازی ها خوب و یکدست بود. دوباره میگم، در چنین کاری هماهنگی بسیار مهمه و هماهنگی بین بازیگران خیلی خوب بود. همچنین پختگی کاراکتر ها حس میشد. همچنین فوکوس کشی ای وجود نداشت و همه بازیگران در کنار هم میدرخشیدند.

دکور در عین جمع و جور و کاربردی بودن وقار و زیبایی داشت. و طراحی لباس ها در عین پیروی از کاراکتر ها، پالت رنگی مشخصی درخود داشت که به انسجام کلی کمک میکرد. همچنین وجود عناصر امروزی در درون گچبری های کلاسیک دکور جالب بود. (هدفون، گوشی پزشکی،..) و تم خاکستری، حس سرمای روسیه و استبداد جهانی نامشهودی که حضورشون روح خاموش کار بود رو در خودش داشت.

شوخی ها و لحظات کمدی مطبوع و غیر زننده بودند بخصوص از میانه کار به انتها، شوخی های بی گناه هوشمندانه این کار به راستی لذت بخش اند. به جا و به اندازه.

افراد مشهوری که کنار هم قرار گرفتند به زیبایی جنبه های مختلفی رو بیان میکرد، انتخاب های به جا و زیبایی بود.

و در نهایت، درد حقیقت، به یاد ماندنی است و نیش میزند و نیشش لذت بخش است. پیشنهاد میکنم حتما به تماشای این کار بنشینید.
کارگردانی اثر بیش از هر چیز شایسته توجه هست زیرا رسیدن به این انسجام و هماهنگی در چنین کاری که نظم در اولین جایگاه بهش هویت میبخشه اسان نیست.
بازی ها تمیز بود، رعایت پالت رنگی یکسان در طراحی لباس و گریم و دکور با شرایط داستان همسو و دارای زیبایی بصری بود.
میزانسن تکه های موزیکال نزدیک میشد به موزیکال های دیزنی و با لباس های شبیه نقاشی، و میمیک های درشت، حس انیمیشنی پیدا میکرد.
و در نهایت، به زیبایی نشانگر جامعه در قالب یک خانواده بود. خانواده ای که جامعه یک کشور کمونیستی است، هرچند میبینیم در ادامه که دیگر نظام ها هم تفاوت چندانی ندارند. شامل: رییس، گروهی راست گرا با تمایل به افکار رییس، جوان ناراضی، گروهی چپ گرا متمایل به تغییرات، و در نهایت شورش و تغییراتی انجام میشود، مهاجرت صورت می‌گیرد، و بعد، دوباره در نسل بعد همین اتفاقات تکرار میشوند. و همیشه این تصور که به قولی، مرغ همسایه غازه، باقی می‌ماند. و میبینیم حجم بیشتر جامعه منفعل و متمایل به ایستایی هستند. و اینکه هرکسی حتی به ظاهر بی آزار می تواند دیکتاتور شود. ( خواهربزرگ)

و در خصوص ریتم، بنظرم کندی عمدی بخصوص در ابتدا، به سخت شدن تحمل فضای بسته کمونیستی و تکرار و روزمرگی کمک میکرد و به جا بود.

به همه گروه خسته نباشید میگم. ممنون بخاطر اجرای باکیفیت.
شینا رای (sheena.raay)
درباره نمایش پنهان i
اجرای باکیفیت و خوبی بود خسته نباشید میگم به همه اعضای گروه.
بازی ها تمیز و خوب بود. ایده های میزانسنی با اکسسوری کم خلاقانه و جالب توجه بود. نور پردازی مناسب فضا.
محمد فروزنده و امیر مسعود این را خواندند
ساتیا مانا این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
 

زمینه‌های فعالیت

تئاتر
موسیقی

تماس‌ها

sheena.raay