در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال سارا خجسته | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 11:39:01
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
یاد من باشد فردا دم صبح

جور دیگر باشم
بد نگویم به هوا، آب ، زمین
مهربان باشم، با مردم شهر
و فراموش کنم، هر چه گذشت
خانه ی دل، بتکانم ازغم
و به دستمالی از جنس گذشت ،
بزدایم دیگر،تار کدورت، از دل
مشت را باز کنم، تا که دستی گردد
و به لبخندی خوش
دست در ... دیدن ادامه ›› دست زمان بگذارم

یاد من باشد فردا دم صبح
به نسیم از سر صدق، سلامی بدهم
و به انگشت نخی خواهم بست
تا فراموش، نگردد فردا
زندگی شیرین است، زندگی باید کرد
گرچه دیر است ولی
کاسه ای آب به پشت سر لبخند بریزم ،شاید
به سلامت ز سفر برگردد
بذر امید بکارم، در دل
لحظه را در یابم
من به بازار محبت بروم فردا صبح
مهربانی خودم، عرضه کنم
یک بغل عشق از آنجا بخرم

یاد من باشد فردا حتما
به سلامی، دل همسایه ی خود شاد کنم
بگذرم از سر تقصیر رفیق ، بنشینم دم در
چشم بر کوچه بدوزم با شوق
تا که شاید برسد همسفری ، ببرد این دل مارا با خود
و بدانم دیگر قهر هم چیز بدیست

یاد من باشد فردا حتما
باور این را بکنم، که دگر فرصت نیست
و بدانم که اگر دیر کنم ،مهلتی نیست مرا
و بدانم که شبی خواهم رفت
و شبی هست، که نیست، پس از آن فردایی

یاد من باشد
باز اگر فردا، غفلت کردم
آخرین لحظه ی از فردا شب ،
من به خود باز بگویم
این را
مهربان باشم با مردم شهر
و فراموش کنم هر چه گذشت......

*سلام به همه ی دوستان دیواری


از: فریدون مشیری
دلهای پاک خطا نمی کنند

سادگی می کنند...


و امروز سادگی پاکترین خطای دنیاست...
*زندگی کوتاهتر از آن است که شما بخواهید وقت خود را صرف تشویش و نگرانی کنید.
افلاطون

*همیشه در زندگیت جوری زندگی کن که، «ای کاش...» تکه کلام پیریت نشود.

*فریب مشابهت روز و شبها را نخوریم، امروز، دیروز نیست و فردا امروز نمیشود.

*زندگی یعنی امید و حرکت.
دورویل
سلامی دوباره به همه ی دیوارنشینان عزیز...

انسانهای قوی می دانند چگونه به زندگی شان نظم دهند . حتی زمانی که اشک در چشمانشان حلقه می زند همچنان با لبخندی روی لب می گویند "من خوب هستم"...

سعی کنیم انسانی قوی باشیم...
سخته :(
۲۸ مرداد ۱۳۹۲
سخته اما ممکنه...
و اینو بدون که زندگی سخت است ولی من از او سختترم...
۲۸ مرداد ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من دلم میخواهد
خانه ای داشته باشم پر دوست
کنج دیوارش
دوستهایم بنشینند آرام
گل بگو گل بشنو
هرکسی میخواهد
وارد خانه پرعشق و صفایم گردد
یک سبد بوی گل سرخ
به من هدیه کند
شرط وارد گشتن
شست و شوی دلهاست
شرط آن داشتن
یک دل بی رنگ و ریاست
بردرش برگ گلی می کوبم
روی آن با قلم سبز بهار
می نویسم ای یار
خانه ما اینجاست
تا که سهراب نپرسد دگر
خانه دوست کجاست؟

سلامی دوباره به دیواریان خوش ذوق و هنر

از: فریدون مشیری
سلام سارا جان،خوش برگشتی :)
۲۰ خرداد ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
موسی؛

عصایت را قرض میخواهم ...

برای نجات دل هایی که بیگدار به آب زدند..!

از: ناشناس
ھرصبح پلکھایت فصل جدیدی از زندگی را ورق میزند،
سطراول ھمیشه این است:

"خداھمیشه باماست، بخوانش با
لبخند..."

بهار بهترین بهانه برای زیستن...
پیشاپیش آغاز بهترین بهانه و آغاز بهار برشما دوستان دیواری مبارک*

سالی سرشار از شادی و سربلندی و اتفاقات قشنگ رو براتون آرزو میکنم واز همه مهمتر سالی توأم با نگاه پر مهر و محبت خدا رو براتون آرزو میکنم خدایی که هیچ سالی نگاشو از ما دریغ نکرده و همیشه هوامونو داشته...

از: ...
هر یادگاری که نقش میشود بر دیوار...در عمق و وجود هر کلمه شوقی شگرف دیده میشود،شوقی نشان از ذوق و ابتکار و خلاقیت ،شوقی سرشار از احساسات...
در عمق هر نوشته معنای عمیقی نهفته که گاهی با خواندن سرسری خود آن را درک نمیکنیم.هر نوشته ای که از دل بر می آید گویا برای بر دل نشستن چشم دل میخواهد و گوش شنوا و دستی که آن را لمس کند و نرمی آن را حس کند وروحی لطیف که موج فوران زده از آن را درک کند.
نوشتن چیزی نیست که در لحظه ای مشخص و در وقتی مقرر شروع به انجامش کنی و چیزی بنویسی؛ نوشتن ذوقی شگرف میخواهد که نویسنده را به سمت کاغذ و قلم میبرد تا آن را باز کند و دیگری را لای انگشتان خود بگیردو تکان دهد و کلمات نقش بسته در ذهن را روی کاغذ پیاده کند ذوقی که هر از گاهی به وجود انسان سر میزند،گاهی در حال تماشای منظره ی لذت بخش وحتی گاهی در حال قدم زدن که کافیست آن لحظه کاغذ و قلم را به دست گرفت و تمام احساسات و شوق و الهامات را پیاده کرد...
این احساس فقط گاهی به تو سر میزند پس آن را روی کاغذ پیاده کن و نقشی از خود به یادگار بگذار و به احساسات و عواطف خود اجازه بروز بده تا آنها را در دیگران هم بر انگیزی...
تولد3 سالگی دیوار را به همه دیوار نشینان پرذوق و اهل قلم تبریک میگم*

از: خود
هر یادگاری که نقش میشود بر دیوار...در عمق و وجود هر کلمه شوقی شگرف دیده میشود،شوقی نشان از ذوق و ابتکار و خلاقیت ،شوقی سرشار از احساسات...
در عمق هر نوشته معنای عمیقی نهفته که گاهی با خواندن سرسری خود آن را درک نمیکنیم.هر نوشته ای که از دل بر می آید گویا برای بر دل نشستن چشم دل میخواهد و گوش شنوا و دستی که آن را لمس کند و نرمی آن را حس کند وروحی لطیف که موج فوران زده از آن را درک کند.
نوشتن چیزی نیست که در لحظه ای مشخص و در وقتی مقرر شروع به انجامش کنی و چیزی بنویسی؛ نوشتن ذوقی شگرف میخواهد که نویسنده را به سمت کاغذ و قلم میبرد تا آن را باز کند و دیگری را لای انگشتان خود بگیردو تکان دهد و کلمات نقش بسته در ذهن را روی کاغذ پیاده کند ذوقی که هر از گاهی به وجود انسان سر میزند،گاهی در حال تماشای منظره ی لذت بخش وحتی گاهی در حال قدم زدن که کافیست آن لحظه کاغذ و قلم را به دست گرفت و تمام احساسات و شوق و الهامات را پیاده کرد...
این احساس فقط گاهی به تو سر میزند پس آن را روی کاغذ پیاده کن و نقشی از خود به یادگار بگذار و به احساسات و عواطف خود اجازه بروز بده تا آنها را در دیگران هم بر انگیزی...
تولد3 سالگی دیوار را به همه دیوار نشینان پرذوق و اهل قلم تبریک میگم*
سلام به همه دوستان دیواری؛
می خواستم ببینم کسی از دوستان کلاس طراحی صحنه میشناسه؟که استادش خوب باشه...؟

ممنون میشم اگه معرفی کنید
محمد عمروابادی این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
این 2بیت مولانا رو خیلی دوسش دارم:

دی شیــخ با چراغ هَمــی گشت گرد شهـر

کز دیــو و دَد ملــولم و انسـانم آرزوست

گفتنـــد یافـت مــی نشود، جسـته ایم مـــا

گفت آن که یافت می نشود، آنم آرزوست

از: مولانا
جاذبه سیب ، آدم را به زمین زد

و جاذبه زمین ، سیب را

فرقی نمیکند؛

سقوط ، سرنوشت دل دادن به هر جاذبه ای غیر از خداست

به جاذبه ای می اندیشم که پروازم میدهد

خدا ...


از: ...
دنیا تیره و تار شد

و شهر سیاه پوش ؛

میدانی ؛ آخر آفتاب را به خاک و خون کشیده بودند ...

چهل روز، نه ؛ چهل شب از آن واقعه گذشت. اربعین حسینی بر همگان تسلیت باد

صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین

از: ...
فیلم جالبی بود....

بازی نگار جواهریان عالی بود...
در این روزهای سرد

یک اسنکان چای داغ مهمان منی کنار پنجره بخار گرفته دلت

وقت تنهایی

نوش جان!

چای رفاقت من همیشه تازه دم است...

از: ...
"به نام آنکه یادش آرامش دلهاست"

چه خوب است با آرمان و آرزو زندگی کردن

چه خوب است زیبا زندگی کردن

درست اندیشیدن و درست زندگی کردن...

چه سخت است اما در عین حال آسان...

چه خوبند افرادی که راستی آرمانشان است

درستی آرمانشان است...

انسان زندگی کردن...

چنین ... دیدن ادامه ›› انسانهایی حق و حقیقت آرمانشان است

کمک به دیگران...

ایثار و فداکاری آرمانشان است...

آنها نگاهی زیبا به زندگی دارند

عینک رنگی به چشم می زنند

و مسائل را مشکل نمی دانند

بلکه آنها را موانعی می دانند که برداشتن آنها از سر راه رسیدن به اوج قله ی کمال است...

آنها خدا را میبینند....خدا را میبینند...و خدا را میبینند...

و دائم به یاد اویند و ردپایش را در همه جا میبینند...

و چه بدند افرادی که دروغ آرمانشان است

نادرستی آرمانشان است...

حیوان زندگی کردن...

آنها ناعادلانه و نامنصفانه بودن آرمانشان است

آنها هرگز به یاری دیگران نمیشتابند

آنها عینک دودی به چشم میزنند

آنها مسائل کوچک را بزرگ و سخت میپندارند

و زود تسلیم میشوند

آنها فقط و فقط خود را میبینند...

به این دسته از آدم ها باید گفت "روحشان شاد"...

زیرا مرده اند...

روحشان در بستر خاک است و جسمشان سرگردان روی زمین...


*ای کاش ما هم از دسته ی اول باشیم...انسان باشیم و انسان زندگی کنیم و انسان زندگی کردن را به دیگران هم بیاموزیم توکل به خدا کردن را هرگز از یاد نبریم...

"ای کاش سر انگشتمان نخی میبستیم تا انسان بودن را از یاد نبریم"

ای کاش.......مامیتوانیم........میتوانیم..........و میتوانیم................


از: خود
برخی آدمها

[ تنها ] به یک دلیل از مسیر زندگی ما می گذرند [ تا ] به ما درسهایی بیاموزند ؛

که اگر می ماندند هرگز [ آن درسها را ] یاد نمی گرفتیم ...


از: زنده یاد خسرو شکیبایی
در هر 3 ثانیه یکی تو دنیا می میره ...

1،2،3 الان یکی مرد!!!

یادت باشه یکی از این سه ثانیه ها سهم ماست !!!

پس قبل از اینکه به 3 برسیم قدر نعمت زندگی رو بدونیم

و برای زندگی ابدی توشه بیندوزیم ...

یک ... دو ... سه


از: ...
می دانی ... یک وقت هایی باید روی یک تکه کاغذ بنویسی "تـعطیــل است"

و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت،

باید به خودت استراحت بدهی،

دراز بکشی

دست هایت را زیر سرت بگذاری

به آسمان خیره شوی

و بی خیال ســوت بزنی،

در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند،

آن وقت با خودت بگویـی :

بگذار منتـظـر بمانند...


از: : حسین پناهی
از آهن محکمتر و از شیر سفیدتر که نداریم ؛

ولی همین که هوا را میزبان شوند ، زنگ میزنند و فاسد می شوند،

بله ... خاصیت هواست که فاسد میکند .

قلبی که با هوا ترکیب نمی شود از طلاست ،

قیمتش ؟!

فقط خدا ...



از: ...