چند روزی بود حال خوبی نداشتم توی تیوال دنبال بلیط یه تئاتر میگشتم شاید کاری ببینم که چند ساعتی وقتمو پر کنم. قیمت بلیط ها هم که معمولا بالاست برای مایی که در ماه حداقل دو سه تا کار تئاتر میبینیم. دیدم کار خانم آدینه دو روز آخرشه یه نگاه به حساب بانکیم کردم چیز زیادی توش نیست. یه نگاه به حال روحیم. اگر فردا مُردم پول میخوام چیکار. دلو زدم به دریا وبلیط خریدم. بعد از کار خودمو کشوندم تماشاخانه ملک.
ولی از همون پیش نمایش و دیدن خانم آدینه عزیز قبل از تئاتر حالم عوض شد. از شنیدن واج آرایی داخل هر اپیزود کلی لذت میبردم و عشق میکردم از بازی گروهی که توی کار های قبلی خانم آدینه هم از اجراشون لذت برده بودم.
خانم آدینه عزیز خدا همیشه شما رو برای ما سالم و سرزنده نگه داره که امیدی هست کارهاتون برای ما توی این آشفته بازار تئاتر و سینما.