صبح را زودتر از گنجشکها آغاز میکنم
من پر از سلام های تازه ام
هر صبح برمی خیزم تا دروازه های آسمان را به روی پنجره های بسته زندگی بگشایم
هنوز امید در صبح های زمین قدم میزند ...
هنوز بوی خوشبختی را می شود از گلوی گلدان ها بویید
سلام مهربانم چشمها را باز کن و با لبخندی بر لب و دلی مالامال از امید و آرزو به امروز از سر مهر سلام بده و خدا را به خاطر دیدن دوباره اش شکر کن.