در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | رکسانا درباره نمایش جنون محض: “جنون محض" یک تئاتر عالی که باید بیش از یک بار آن را تماشا کرد. ب
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 17:16:29
“جنون محض" یک تئاتر عالی که باید بیش از یک بار آن را تماشا کرد. بعد از تماشای دوباره و دریافتی فراتر از کمدی می­نویسم:
«خلاصه‌ی تمام حرفام ... دیدن ادامه ›› اقتباسی از کلام سعید چنگیزیانه، “جنون محض” رفته کوه المپ و آتش رو از پرومتئوس گرفته و آورده و الان داره صحنه رو به آتش میکشه!»
در ابتدا آنونس هوشمندانه با حال و هوای کمدی “جنون محض” به من این امکان رو داد بدونم با چه شخصیت­هایی قراره روبرو شم، پس برم به تماشا بشینم یا ...
از حال و هوای تالار فرهنگ که یه جورایی حس اصالت و آشناپنداری (دژاوو) تلقین میکنه بگذریم، "جنون محض" تماشاگرو از شروع وارد یک دنیای خیالی میکنه که ریشه­ در واقعیت داره. واقعیتی که مرکز اصلیش همون جنونه اما نه جنونی خیالی که جنونی به شدت واقعی و به شدت عمیق.
کندی شروع نمایش کمک میکنه که دنبال جنونی بگردیم که دلیل اجراست، جنون بازیگر برای اجرا و انتقال مفهوم، جنون من تماشاگر برای تماشا و تفکر، یا به طور کلی مفهوم جنون در هنر نمایش! که البته با پیشروی ماجرا میشد اینو تعمیم داد که جنون در هر صنف و شاخه و زمینه­­ای میتونه در نظر گرفته بشه. با تندتر شدن ریتم که به مرور اتفاق میفته، داستان اوج می‌گیره و یک­باره تماشاگر رو مواجه میکنه با هیبتی به اسم حقیقت، درست مثل کندن چسب زخم، سریع و چکشی! و حالا فرصت داری که زخم رو ببینی. زخم حقیقت، زخم انتخابی که کردی و زخم جنون...
شاید حتی بشه گفت “جنون محض” در تلاش بود گاهی اینو نشون بده که ظاهر زیبا آرام صرفا پوششیه برای التهاب و تشویشی درونی که قرار نیست هیچ‌وقت درکش کنی مگر خودت پوششی برای تمام آشوب‌هات داشته باشی.
تمام ماجرا در بستری کمدی شکل می‌گیره و از دقایق ابتدایی اجرا صدای خنده‌ی تماشاگرها شنیده میشه و به مرور به قهقهه‌های متوالی تبدیل میشه، اما این کمدی روی دیگه­ای هم داره، روی تراژیک با عمقی که بیشتر از کمدیش نباشه کمتر نیست. در نگاه اول این تراژدی برای افراد فعال در حوزه نمایش به خصوص بازیگر به چشم میخوره که عاشقانه زندگیش رو وقف کرده‌ اما “جنون محض” با نگاه دیگه­ای میتونه بیان­کننده­ی بعد غم­انگیز جنون در تمامی اقشار جامعه باشه و همین موضوعه که من تماشاگر رو همراه و شاید همزادپندار میکنه. منولوگ انتهایی "جنون محض" مثل یک جرعه نوشیدنی گرم وسط سرما چنان در عمق وجودم نفوذ کرد که تلنگری بود برای این که ببینم جنون همه جا هست و همه جا قربانی های خودش رو میگیره نه فقط جنون به نمایش که تمامی جنون­های احتمالی در زندگی.
و در انتها این ما هستیم که هر کدوم لحظه­ای با جنونمون روبرو میشیم و بدون انتخاب دیگه­ای به این جنون ادامه میدیم.
درسته که این کار ترجمه بود و ممکن بود با کاهش جذابیت اثر اصلی مواجه شیم، اما با ظرافت شوخی­هایی که برای هممون آشنا بود به گونه­ای توی کار گنجونده شده بود که مبادا در طول اجرا احساس غریبگی کنیم. اگر بخوام سنگ تمام گذاشتن رو معنا کنم به نظرم "جنون محض" میتونه نمونه­ی مناسبی برای بیان این مفهوم باشه. به قدری انرژی و هماهنگی­های بازیگران خوب بود که به شخصه دو ساعت از قیل و قال دنیای بیرون از چارچوب تالار فرهنگ رها بودم. دو ساعت تماشاگر اجرای پر از گفت و گو و تحرک بودم و این سوال برام پیش اومده بود که مگه چه قدر تمرین کردید؟! مگه چه­قدر توان گذاشتید؟! مگه چه قدر غرق در جنونید...!

آقای چنگیزیان، خانوم فراهانی، آقای کبودوند، خانوم اسدی، خانوم کریم‌زاده، آقای صدیقی‌مهر، خانوم زاهدی، آقای اسمی‌خانی، آقای ابدالی، آقای کوک جلالی و تمامی عزیزان عوامل این کار دوست‌داشتنی شما به معنای واقعی کلمه سنگ تمام گذاشتید!
خیلی ممنون از لطف شما و انرژی بی نظیری که به ما دادین
۰۷ دی ۱۴۰۲
خیلی ممنون بزرگوار 🌻🎭☀️
۰۸ دی ۱۴۰۲
بهزاد جاودان فرد
خیلی ممنون بزرگوار 🌻🎭☀️
سلامت باشید
۰۸ دی ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید