دیشب به دیدن نمایش نشستیم، بصورت خلاصه بگویم نمایشی جالب، دیدنی و ارزشمند بود. بازیگرها روی صحنه از دل و جان مایه گذاشتند و علاوه بر هنر بازیگری جناب امیرکاوه آهنین جان و شهروز خان دل افکار، پر انرژی بودن نمایش نمایان بود گویی بازیگران درحال ادای بدهی خود به مهمترین تماشاگرهای عمرشان هستند. فضای نسبتا شاد و طنز اولیه رفته رفته سنگینتر و مفهومیتر شد و در بازه ای از میانه اجرا بهخصوص می شود گفت که تغییر فاز بین شخصیت ظاهری و شخصیت نهفته، بین ظاهر و باطن، بین کمدی و تراژدی به حدی سریع و استادانه بود که به عنوان تماشاچی در اعماق درون تلاطمی احساس می کردی، و این تلاطم، این رفت و برگشت در دقایق انتهایی و آشناتر شدن داستان و همزادپندارانه تر شدن وقایع، با شکسته شدن یک کف ناشناخته، به نحوی ناملموس به یک فرونشست عاطفی و تعمق مفهومی تبدیل می شد. به اشکی که تا پشت سد کروی چشم نفوذ کرده بود اما گویی اجازه خروج پیدا نمی کرد.