در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مصطفی بیگ محمدی درباره نمایش زنده بگور: چه خوب بود اگر همه چیز را می شد نمایش داد اولین سوال که پس از دیدن نم
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 15:21:58
چه خوب بود اگر همه چیز را می شد نمایش داد
اولین سوال که پس از دیدن نمایش ذهنم رو درگیر کرد این بود که آیا متن درستی برای اقتباس نمایشی انتخاب شده بود یا نه؟ ریشه این سوال به دیدگاه برخی از بزرگان دنیای سینما و نمایش همچون هیچکاک برمی گرده. "هیچکاک هرگز یک شاهکار ادبی را روی پرده نمی بُرد؛ چون معتقد بود که اگر یک شاهکار ناب، شکل قطعی خود را در قالب یک کتاب ریخته، او قادر به پروراندن آن در قالب فیلم نخواهد بود. او فقط داستانهایی را اقتباس می کرد که می شد از آنها معنایی تصویری وام گرفت." شاید هم سوالات درستتر اینها بودند که آیا استراتژی های درستی برای انتقال این داستان کوتاه(که در زمره شاهکارهای ادبیات فارسی قرار دارد) به دنیای نمایش اتخاذ شده بود؟ آیا دراماتورژ و کارگردان اثر در نهایت موفق عمل کرده اند؟
بن مایه و هسته مرکزی داستان کوتاه هدایت سرخوردگی و یاس و استیصال شخصیت مرکزی داستان در مواجهه با جامعه، سایر انسانها و حتی مساله وجود و هستی ست. به گونه ای که تنها راه عبور از این تنگنا را خودکشی می داند و در طی مسیر داستان این تلاش برای ترک هستی منجر به هم نَفَسَی، هم آغوشی و اُنس و اُلفت با مرگ شده و در نهایت همنشین و مونس و همزادش مرگ می گردد. از کابوسهایش، خاطرات کودکی و خاطرات سفرهایش، ترسها و اندوههایش مفصلا نقل می کند. کل داستان در دنیای درون و ذهن وی می گذرد و راوی دانای کل می باشد به جز (البته عبارت "از یادداشتهای یک دیوانه" که بر سرلوح داستان درج شده، پیش آگاهی دهنده می باشد) در انتها که نویسنده در مقام خالق، نوشته ها را یادداشتهای به جامانده از کسی که "نفس کشیدن از یادش رفته" می داند.
حال آنکه در مواجهه با نمایش، این دنیای درونی ما به ازای چندانی ندارد. علیرغم تلاشهای دست اندرکاران اثر، به دلیل برداشت و تفسیر اشتباه، شاهد ... دیدن ادامه ›› نمایشی رادیویی با همراهی عروسکها و عروسک گردانها هستیم نه نمایشی یکدست و یکپارچه و هدفمند. کلاژی درهم متشکل از تعدادی ایده بصری و اجرایی که زیست متفاوتی با متن نمایش و باند صوتی دارند. متاسفانه کارگردان اثر نتوانسته ارتباطی ارگانیک و طبیعی بین متن هدایت و عناصر دیداری و شنیداری برقرار کند.
همچنن از دید شخصی بنده، ریتم کار با درونمایه و متن اثر تناسبی نداشت. صحنه ها پشت هم و پی در پی هم و وظیفه وار اجرا می شدند بی آنکه فرصتی جهت رسوخ و رسوب حس و حال اثر در تماشاگر داده شود. برای القای دنیای ذهنی و احساسات درونی فردی مایوس و گرفتار بن بستی هستی شناختی، باید که دنیای نمایش بتواند ضرباهنگی مناسب خلق کند تا تماشاگر در تجربه ای مشابه با شخصیت احساساتی مشابه را تجربه و درک کند. بدین منظور بهتر است یا مدت زمان نمایش طولانی تر شود و یا بخشهایی از متن به نفع ایده های اجرایی حذف گردد.
صدای محمد بحرانی علیرغم کاردانی و کفایت هنری ایشان به قدری در حافظه شنیداریِ من بیننده واجد خاطرات مختلف و اغلب متضاد با متن تلخ و تیره هدایت است که نمی توان به عنوان ندای فردی به آخر خط رسیده پذیرفت. بهتر بود از صدایی ناشناخته تر بهره برد.
از نکات مثبت نمایش می توان به عروسک گردانی تکنیکی و ظریف عروسک گردان اصلی اثر اشاره کرد. همچنین طراحی صحنه و لباس نیز در عین حداقلی بودن، خلاقانه، کاربردی و چشم نواز بود. برخی از صحنه ها و قابهای نمایش حقیقتا به یادماندنی که میتوان به آنها اشاره کرد: صحنه خفه شدن شخصیت اصلی توسط عروسک گردان، دو منظر متفاوتِ پشت و رو در صحنه فیلم دیدن در سینما و نمای آخر شخصیت اصلی در قابی تماشایی وازده و لمیده بر صندلی که به انتظار پایان عمرش نشسته است.
و نکته ی پایانی اینکه جمله ای که از متن اثر به عنوان شعار تبلیغاتی نمایش انتخاب شده("چه خوب بود اگر همه چیز رو می شد نوشت")، خود به نوعی نشانگر مشکل اصلی نمایش نیز می باشد. با این تفاوت که نابسندگی ادبی مورد اشاره شخصیت، به نابسندگی نمایشی بدل شده است. چه خوب بود اگر تمام ابعاد اثر هدایت را میشد نمایش داد. شاید آنگاه با نمایشی به کل متفاوت مواجه می شدیم.
به قول سعدی علیه الرحمه:
یا مکن با پیل بانان دوستی ********* یا بنا کن خانه ای در خورد پیل
درود دوست گرامی
سپاس که زمان گذاشتید و با دقت و جزئیات نظرات ارزشمند خودتون رو برامون نوشتید 🙏💚
جالب اینجاست که ما هم دو سال قبل - ابتدا که شروع کردیم - دوباره نقدها و نوشته‌های زیادی راجع به خودشون، آثارشون و به خصوص داستانی که انتخاب کردیم خوندیم. اما وقتی برای نوشتن درام وارد جزئیات شدیم با کمال ناباوری لایه‌های عجیبی از متن آشکار شد و اون جهان موهومی رو که از ایشون و آثارشون برامون ساخته بودن، به طور کامل تغییر داد!
اینکه چقدر در نمایش و نشون دادن دریافت‌های خودمون موفق بودیم، در آینه نگاه شما و دیگر دوستان نمایان می‌شه. با شما موافقیم: کاش می‌شد همه چیز رو نمایش داد 🙏💚
باز هم بی‌نهایت سپاس 💚
هدا ارجمند
درود دوست گرامی سپاس که زمان گذاشتید و با دقت و جزئیات نظرات ارزشمند خودتون رو برامون نوشتید 🙏💚 جالب اینجاست که ما هم دو سال قبل - ابتدا که شروع کردیم - دوباره نقدها و نوشته‌های زیادی راجع ...
سرکار خانم ارجمند از سعه صدر و مشی حرفه ای شما سپاسگزارم. اجرای چنین متنی از صادق هدایت بزرگ جسارت و شجاعت زیادی می طلبه بخصوص در این دوره عسرت فضای نمایش ایران. برای گروه عاشق و شجاع و مستعدتون آرزوی روزهای درخشانتر دارم.
مصطفی بیگ محمدی
سرکار خانم ارجمند از سعه صدر و مشی حرفه ای شما سپاسگزارم. اجرای چنین متنی از صادق هدایت بزرگ جسارت و شجاعت زیادی می طلبه بخصوص در این دوره عسرت فضای نمایش ایران. برای گروه عاشق و شجاع و مستعدتون ...
جناب بیگ‌محمدی بزرگوار
سپاسگزاریم از اظهار لطف شما.
۱۸ مرداد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید