درود
ورق الخیال برای من دومین شاهکار تئاتری امسال بود . دوستان فراوانی که استاد من هستند بخوبی آن را نقد کرده اند و عده ای تمجید کرده اند و عده ای آن را به چالش کشیده اند که البته به دسته دوم حق میدهم چون این نمایش روی لبه تیغ راه رفته است و عده ای آن را برنتافته اند .
اما من میخواهم از منظر دیگری به آن نگاه کنم. در مورد نمایشنامه این اثر هنری. منظورم متن ادبی خلق شده توسط نمایشنامه نویس نیست . منظورم خود نمایشنامه به مفهوم واقعی نمایشنامه است که در بسیاری از آثار خوب نیز به صورت گذرا به آن نگاه شده است.
اصلا قصد این را ندارم که زحمتی که اسماعیل گرجی و حلقه دوستانش از بازیگران تا سایر عوامل کشیده اند را زیر سوال ببرم . این نمایش یک شاهکار است و همه در خلق آن دخیل هستند.
اما میخواهم عنوان کنم که از معدود موارد در تئاتر ایران است که نمایشنامه بار اصلی خلق اثر را به دوش میکشد و در واقع کارگردان و بازیگر و بقیه را به دنبال خود میکشاند . نمایشنامه این اثر من را یاد فیلمنامه های بهرام بیضایی می اندازد که وقتی میخوانیم ،گویی حتی تدوین شده است . زمان فیلم را بیضایی در فیلمنامه هایش محاسبه کرده است . بنابراین وقتی آن فیلمنامه را تبدیل به فیلم میکند ،دیگر نیاز به حذف و اضافه ندارد . همه چیز از قبل طراحی شده است.....حتی نگاه کنید به نمایشنامه های مرحوم اکبر رادی . لقمه آماده برای کارگردان. .....نکته جالب ورق الخیال هم برای من این بود که نمایشنامه(باز هم تاکید
... دیدن ادامه ››
میکنم نه متن ادبی خلق شده توسط نمایشنامه نویس) چنان نوشته شده که حتی زمان و قاب بندی و میزانسن را به منصه ظهور میگذارد و در واقع این کارگردان است که دستورات را اجرا میکند . کافی است نابغه ای مانند گرجی و سایر بازیگران وارد گود شوند.
اواخر نمایش احساس میکردم که چند دقیقه ای اضافه دارد . هر چه فکر کردم نتوانستم بفهمم کجای کار باید کم میشده و شاید قسمتی باید اضافه میشده . اما نکته مهم آن است که گرجی هم قادر به حذف و اضافه کردن نیست. اگر قرار است حذف و اضافه صورت گیرد ،همانند نمایشنامه های فاخر ایران و جهان ،فقط و فقط باید به دستان نمایشنامه نویس محترم صورت گیرد. که این از نمایشنامه فوق العاده قوی نشات میگیرد و کار همه کس نیست . یاد آن داستان از هنرنمایی استاد تاج اصفهانی(استاد بی بدیل سبک آواز اصفهان )افتادم که شاگردانش تعریف میکردند که در یک جلسه خصوصی مرحوم تاج مشغول هنر نمایی بی بدیلی بوده است و همه مدهوش .اما در واقع این استاد حسن کسایی بوده است که غوغا به پا کرده بوده و فضایی با آننوای سحرانگیز نی اش فراهم کرده بوده که تاج چاره ای جز اوج گرفتن و همه را مدهوش خود کردن نداشته است.
به هر حال برای من کمتر پیش آمده که از میان صدها نمایشی که دیده ام ، بیش از اجرا و حتی بیش از متن ،مفتون نمایشنامه شده باشم . بله در تمامی اوقات خواندن نمایشهای بیضایی(تمامی اوقات) و همچنین بسیاری از موارد مرحوم رادی و حتی دیگران مفتون شده ام . اما به ندرت شده است که نمایشنامه ای که در حال دیدن تئاتر آن هستم اینچنین من را به خود مشغول کند . بوده اند نمایش هایی که نمایشنامه را خود کارگردان نوشته و خودش هم اجرا کرده و شاهکار بوده . بطور مثال مجلس نامه اثر محمد رحمانیان. ولی بندرت پیش آمده نمایشنامه از کسی باشد و کارگردان دیگری باشد و شاهکار باشد و باز هم میگویم این نمایشنامه باشد که برای اجرا قانون بگذارد و او را تحت امر خود قرار بدهد. گویی بازیگران را هم از ابتدای نگارش برای همین نقشها انتخاب کرده باشند.
نمیدانم شاید من اشتباه میکنم.
اما بسیار مایلم که نمایشنامه این اثر هر چه زودتر به بازار بیاید. من دیگر تمایلی به دیدن دوباره این شاهکار ندارم . همان یک بار خوب بلعیدمش . اما میخواهم خود نمایشنامه را بارها بخوانم . و از معدود نمایشنامه هایی است که خریداری خواهم کرد . چون فقط لیست بیضایی است که برای منکامل است و از دیگران تعداد اندکی دارم.
این نمایشنامه هم به لیست محبوب من اضافه شد و به جرات میتوان در کلاس درس نمایشنامه نویسی از آن یاد کرد.