در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | محمدرضا ریاحی پناه درباره نمایش نه ماه پس از تولید: از نذر سمنو تا بُز طلیقه نقدی بر نمایش «نُه ماه پس از تولید» با در
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:04:08
از نذر سمنو تا بُز طلیقه
نقدی بر نمایش «نُه ماه پس از تولید»

با درود و خسته نباشید خدمت تمامی اعضای گروه نمایش «نه ماه پس از تولید». این نمایش را به مناسبت روز زن و مادر انتخاب کردم و در همان شب به تماشا نشستم. البته دلیل دیگری هم در این انتخاب نقش داشت و آن هم نام جلال آل احمد که از قضا این نمایشنامه اقتباسی بود از یکی از داستانهای کوتاه وی با محوریت زن. در کل از این انتخاب نهایت استفاده را بردم که هم یاد و خاطره یک نویسنده بزرگ برایم تداعی شد، و هم یک نمایش با محوریت زن را در روز زن دیدم. همچنین، بسیار مشتاق بودم بدانم نویسنده محترم، سرکار خانم نوروزی، پس از حدود 70 سال از انتشار داستان «سمنو پزان» آل احمد، چگونه همان درونمایه را در قالب نمایشنامه‌ای‌ اقتباسی در دورانی که زن هنوز محور خیلی از داستانها و نمایشنامه‌هاست، به روی صحنه برده.

از سوی دیگر، ذهنم به سراغ داستان کوتاه دیگری به نام «لاتاری» نوشته خانم شِرلی جکسون با محوریت «نذر» گره خورد، که لذت تماشای این نمایش را ... دیدن ادامه ›› دو چندان کرد. داستان کوتاه «لاتاری» اتفاقاً در جهت نقد رفتار ها و ناهنجاری های غلط اجتماعی نوشته شد و در سال 1948 (1327 شمسی) تنها چند سال قبل از انتشار داستان «سمنو‌پزان» در امریکا به چاپ رسید. آل احمد در داستان خود نقدی بر تفکرات زنان و البته نقش خرافات و جهالت در جامعه ایران را به تصویر می کشید، و از آن سو، شِرلی جکسون جامعه روستایی را به نقد کشید که برای برداشت محصول کشاورزی بهتر و یا بیرون کردن ارواح خبیثه از روستا، یک عضو از یک خانواده را قربانی و با سنگسار‌کردن وی، این نذر باستانی خشونت‌آمیز و غیر‌انسانی را ادا می‌کردند. همه اعضای خانواده بالاجبار در این لاتاری شرکت می کردند. در ابتدا، یک خانواده باید به قید قرعه انتخاب شود، و سپس از بین اعضای آن خانواده یک نفر که از توی صندوق کاغذِ دارای نقطه سیاه را بر می داشت از طریق لاتاری سیاه‌بختانه انتخاب، و سنگسار می‌شد. این قربانی یا همان «بُزطلیقه» Scapegoat در حقیقت قربانی حماقت و اشتباهات جامعه خود بود تا شاید آنها را از شر ارواح خبیثه خلاص کند.

بهر روی در نمایش «نُه ماه پس از تولید» انتظار داشتم ببینم که نویسنده نمایشنامه، با موضوعاتی که آل احمد از زن ایرانی در داستانهای خود به تصویر می کشید چگونه با آن برخوردی امروزین کرده است. به گمانم خیلی و بسیاری از دغدغه های آل احمد در جامعه امروز ما دیگر وجود خارجی ندارند. پدر سالاری و مردسالاری و تحقیر زن در خانواده احتمالاً تا حدّ زیادی کمرنگ شده است. کسی برای از بین‌بردن فرزند هَووی خود نذر بر پا نمی‌کند، و زنان برخلاف گذشته، دیگر دچار انفعال در جامعه نیستند، و حتی تا آنجا که بتوانند، در محیط خانواده «اعتراض» می کنند. خبری از کنیز و خانواده های پر‌جمعیت در جوامع شهری نیست، و خرافات و جهالت تا حدودی رخت بربسته است. اما خب، تساوی حقوق زن و مرد و خیلی موضوعات مربوط به زنان هنوز دغدغه امروزین ماست. البته انتظار داشتم خانم نوروزی کمی هم به راه های نرفته آل احمد در حوزه زنان می پرداخت، که چنین چیزی به نظرم نیامد.

در اجرای نمایش «نُه ماه پس از تولید» از نور و موسیقی خاصی استفاده نشده بود و در حقیقت نور و موسیقی نقشی در بیان و انتقال درونمایه نمایش ایفا نکردند. طراحی لباس مناسب بود ولی میکاپ دختر خدمتکار خیلی اروپایی بود و شباهتی با جامعه ما نداشت. با توجه به اینکه داستان آل احمد در دوران پهلوی دوم به چاپ رسیده بود انتظار داشتم لحن گفتگو‌ها کمی مدرن‌تر، همانند لحنی که آقای فتحی در سریال‌های «شب دهم» و یا «شهرزاد» استفاده کرده بود، باشد ولی بطرز عجیبی از زبان فارسی بسیار بسیار کهنه‌تر Archaic و یا Frozen استفاده شده بود که ما در سریالهای «امام علی ع» و یا پیشتر در «سربداران» و سریالهای تاریخی شنیده بودیم. این نوع گویش برای من تناسب زمانی نداشت و نمی‌دانم دلیل استفاده از آن چه بوده.

حتی در طی اجرا، بازیگران گاهی اوقات به نظر می‌رسید به تصمیم خود حرکاتی اضافه که احتمالاً در متن نبوده انجام می‌دادند. بعنوان مثال، زنان مورد اشاره در داستان «سمنو پزان» آل احمد نسبت به پوشش خود احتمالاً اعتراضی نداشتند و انتظار می‌رفت که بازیگر نمایش «نُه ماه پس از تولید» هم از چادر و یا روسری خود آنگونه استفاده کند که کاملاً آن را پذیرفته است. ولی در طی نمایش آشکار بود که بعضی از بازیگران با توجه به میزانسن به اکراه آن را از سر خود برداشته و یا دوباره با اکراه بر سر می کردند. اینکه این خرده خلاقیت‌ها در اجرا با اجازه کارگردان بوده و یا خیر موضوعی است جداگانه، ولی به اجرا لطمه وارد کرد. در مورد کاسه‌های سمنو مورد استفاده در نمایش، در طی این سالها که سمنو‌پزی را دیده‌ام و یا در تهیه آن کمک و مشارکت کرده‌ام، کاسه‌های به این بزرگی برای سرو سمنو ندیدم. سمنو معمولاً در کاسه‌های بسیار کوچکتر ریخته و پذیرایی میشود. این کاسه‌های روحی بزرگ غالباً برای سرو آش استفاده می‌شود، که نمی‌دانم دلیل انتخاب این نوع ظرف دقیقاً چه بوده. شاید اگر خانم نوروزی کارگردانی متن خود را به کارگردانی با سابقه تر و پرتجربه تر می‌سپردند اجرایی به مراتب بهتر و منسجم‌تر به نمایش گذاشته میشد.

با تشکر.
امیرمسعود فدائی، امیر مسعود، نگین فیروزمنش و سپهر این را خواندند
آرمین این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید