در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال علی طالب | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 18:02:09
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
خدا به داد برسه به چه قیمتی حاضریم تئاتر رو کار کنیم

سیصد بار چه کاری باید رو صحنه بره

ضرورت اجرای این کار و نئورئالیسم و باقی کارها تو چیه؟

پردیس تئاترشهرزاد عملا اعلام ورشکستگی کنه!

سری اجراهای قبلی سه شب درمیون بازیگر عوض میکردن الان کلا کارگردان عوض شده

ما هیچ حسادتی نداریم ولی خدایی امیر خلوت عزیز من بیام رپ بخونم شما مجال رو برام واز می کنی؟

ایراد از تو نیست از اون دست اندرکارانه
-تو کسی را داری که باهاش صحبت کنی؟
هنگامی که نگاشته های کاربرانی متخاصم را خواندم نفهمیدم، سایت تیوال را ترک کردم در نقض سیستم کاپیتالیسم (بااحترام ... دیدن ادامه ›› به سیستم تیوال) به یاد ایام قدیم به صف خریداران بلیط رفتم و نمایش را بدون هیچ پیش تصور عقده گشایانه دیدم و فهمیدم که برای چه انقدر بعضی ها از سر عقده گشایی شروع به ایراد سازی کردند، مگر ما کجای این جهان هستیم که باید تئاتر های مان ضرورت داشته باشد، ضرورت اجرای ترانه های ماندگار برای سرزمین ما چیست؟ ضرورت اجرای نمایش سیزده به در چیست؟ ضرورت برگزاری کارگاه رادی خوانی چیست؟ ضرورت برگزاری پانصد کلاس بازیگری چیست؟ چون آنجا اسامی سلب ری تی هست شما به احترامشان سکوت میکنید؟ بخواهم نام ببرم ضرورت اجرا سنجی شده از منظر پوپر زده ای ها جز 8% هیچ نمایش بر ضرورت اجرا نمی شوند پس خیلی خوب است تا با فهم و درک جهان مدرن به تماشای اثر بشینیم، از دست شما ایراد سازان که عمدتا از شکست خوردگان هستیم و می آییم و نتوانستن و نشدن خودمان را اینجا به ورطه نقد ارائه می دهیم.
و چه ضرورتی بیشتر و مهمتر از تنهایی!
بیان تنهایی.
من دانشجوی فلسفه هستم، واژگان «تنهابودگی» «تنهاماندگی» «تنهاشدگی» معنای اصلی صحنه هستند، به صحنه بردن کلام کار دشوار است که علی رغم خام دستی به صحنه رفته است.
"هر یک از ما باید بتنهایی بمیریم. هیچ کس دیگر نمی تواند به جای من بمیرد و من نمی توانم نمردن را انتخاب کنم. مرگ، با تهدید برای نابود کردن من، بر این نکته تأکید می کند که من آنچه انجام می دهم هستم و دیگر اینکه من برای ساختن چیزی از زندگی ام آزادم"
جملات بالا را مرتین هیدگر می گوید من نمی گویم... گروه ترمینال3 این را روی صحنه بردند.
صحنه های پر اکت عجیب غریب دهه شصت و هفتاد تئاتر ایران تقلیل یافته به کارهایی که میبینیم، واژه مینیمال بیانگر ابتری است، اما مختصرگرایی به فعل دیدن، راه رفتن و... مشهود است. با آرزوی بهترین و بهترین و بهترین اتفاقات برای گروه نوگرا و جوانی که می توانست کمدی دست چندمی را به صحنه برد یا شاید کاری که کار شده است اما دست به جهنم نورن بردن کار سختی است، نورن دشمن سرسخت تئاتر تجاری روسپی اروپاست براای همین عمدا میاید و سکوت سکوت سکوت می آورد، من شماره کارگردان این نمایش را می خواهم می شود من را راهنمایی کنید.
خدا قوت به گروه
به حرف های نتوانسته یافته ها گوش ندهید.
اگر کسی را دارید و ندارید حتما به دیدار نمایش بروید و حتی اگر با خودتان حرف نمی زنید باز بروید.
چون ساید افکت های تنهایی را به ما نشان می دهد، ابهام تنهایی و ترس از تنها بودگی/ماندگی مرز باریکی است.
دوست عزیز خیلی عالی هست که شما از کار خوشتان آمده. ممنون میشم دیگران رو متهم یا قضاوت نادرست نکنید. ما بجز تعریف کردن چیزهای دیگری هم میتونیم بگیم که به گروه اجرایی کمک کند. نقد های من درباره سلبریتی ها یا دیگران در صفحه خودم وجود دارد. 🌹❤️
۱۳ آذر ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
-تو کسی را داری که باهاش صحبت کنی؟
هنگامی که نگاشته های کاربرانی متخاصم را خواندم نفهمیدم، سایت تیوال را ترک کردم در نقض سیستم کاپیتالیسم (بااحترام ... دیدن ادامه ›› به سیستم تیوال) به یاد ایام قدیم به صف خریداران بلیط رفتم و نمایش را بدون هیچ پیش تصور عقده گشایانه دیدم و فهمیدم که برای چه انقدر بعضی ها از سر عقده گشایی شروع به ایراد سازی کردند، مگر ما کجای این جهان هستیم که باید تئاتر های مان ضرورت داشته باشد، ضرورت اجرای ترانه های ماندگار برای سرزمین ما چیست؟ ضرورت اجرای نمایش سیزده به در چیست؟ ضرورت برگزاری کارگاه رادی خوانی چیست؟ ضرورت برگزاری پانصد کلاس بازیگری چیست؟ چون آنجا اسامی سلب ری تی هست شما به احترامشان سکوت میکنید؟ بخواهم نام ببرم ضرورت اجرا سنجی شده از منظر پوپر زده ای ها جز 8% هیچ نمایش بر ضرورت اجرا نمی شوند پس خیلی خوب است تا با فهم و درک جهان مدرن به تماشای اثر بشینیم، از دست شما ایراد سازان که عمدتا از شکست خوردگان هستیم و می آییم و نتوانستن و نشدن خودمان را اینجا به ورطه نقد ارائه می دهیم.
و چه ضرورتی بیشتر و مهمتر از تنهایی!
بیان تنهایی.
من دانشجوی فلسفه هستم، واژگان «تنهابودگی» «تنهاماندگی» «تنهاشدگی» معنای اصلی صحنه هستند، به صحنه بردن کلام کار دشوار است که علی رغم خام دستی به صحنه رفته است.
"هر یک از ما باید بتنهایی بمیریم. هیچ کس دیگر نمی تواند به جای من بمیرد و من نمی توانم نمردن را انتخاب کنم. مرگ، با تهدید برای نابود کردن من، بر این نکته تأکید می کند که من آنچه انجام می دهم هستم و دیگر اینکه من برای ساختن چیزی از زندگی ام آزادم"
جملات بالا را مرتین هیدگر می گوید من نمی گویم... گروه ترمینال3 این را روی صحنه بردند.
صحنه های پر اکت عجیب غریب دهه شصت و هفتاد تئاتر ایران تقلیل یافته به کارهایی که میبینیم، واژه مینیمال بیانگر ابتری است، اما مختصرگرایی به فعل دیدن، راه رفتن و... مشهود است. با آرزوی بهترین و بهترین و بهترین اتفاقات برای گروه نوگرا و جوانی که می توانست کمدی دست چندمی را به صحنه برد یا شاید کاری که کار شده است اما دست به جهنم نورن بردن کار سختی است، نورن دشمن سرسخت تئاتر تجاری روسپی اروپاست براای همین عمدا میاید و سکوت سکوت سکوت می آورد، من شماره کارگردان این نمایش را می خواهم می شود من را راهنمایی کنید.
خدا قوت به گروه
به حرف های نتوانسته یافته ها گوش ندهید.
اگر کسی را دارید و ندارید حتما به دیدار نمایش بروید و حتی اگر با خودتان حرف نمی زنید باز بروید.
چون ساید افکت های تنهایی را به ما نشان می دهد، ابهام تنهایی و ترس از تنها بودگی/ماندگی مرز باریکی است.