در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال کامران م. | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:43:10
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
با درود

یک عدد بلیت برای اجرای روز شنبه ۸ دی موجوده

0935-36-935-36
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سوپر خلاق!
حتی اولترا خلاق پلاس!
اثر را در آخرین شب اجرایش دیدم، هم بسیار لذت بردم، هم نکات مثبت زیادی از اثر به چشمم آمد.

- در ادامه صحبتی از داستان نمایش نخواهد بود ولی به برخی جزئیات طراحی صحنه و لباس اشاره خواهد شد. -

در طراحی صحنه، گرچه استفاده از میز در تعویض پرده‌ها چندان وجه نو و متفاوتی نداشت، ولی ایدۀ چراغ در تعریف گذر زمان جالب بود. ضمن اینکه طراحی و اجرای لباس بسیار فکر شده و توجه به جزئیات بسیار زیاد و در حد خواباندن پاشنۀ کفش و پاره بودن جوراب "اصغر" بود. فقط لاک ناخن دختر دوران قاجار کمی توی ذوق می‌زد (که به دلیل اهمیتش در صحنۀ کافه، بعید می‌دانم چاره‌ای هم داشته باشد) و لباس "رضا" در کل و علی‌الخصوص شال دور گردنش بسیار دم‌دستی می‌نمود. و نهایتاً شاید انتقال صحنۀ دوران قاجار به جایی مثل آشپزخانه، با پرده‌‌های پیشین در کافه و قهوه‌خانه همسان‌تر شود.
متن اثر هر چقدر که در دیالوگ‌های خانۀ قجری و قهوه‌خانه پرطمطراق و جذاب بود، در کافه درگیر تکرار و فراز و فرودهای تصنعی می‌شد. دقیقاً مانند ریتم کار که در کافه برخلاف دو مکان دیگر، دچار سکته و گاه مکث‌های بی‌دلیل بود، که اگر منطبق بر متن بوده تا مثلاً گویای روحیۀ زوج جوان، بالاخص "رضا" ... دیدن ادامه ›› باشد، در نمی‌آمد و اگر تمهید کارگردان بوده، که دلیل واضحی برایش نمی‌یابم. چون با توجه به قدرتی که از بازیگران در کل نمایش می‌بینیم، بعید می‌دانم که از دست آنان در رفته و این مکث‌ها را تا مرز مصنوعی بودن پیش برده باشند. فارغ از این مسائل، سیر روایی و ارتباط بین پرده‌ها گر چه جالب بود، ولی متن، داستان جذابی را تعریف نمی‌کرد و چه بسا به صورت کتاب و با از دست دادن المان‌های سمعی و بصری و یا حتی در قالب نمایشنامه‌خوانی جذابیت خاصی برای مخاطب نداشته باشد. شاید کمی گره‌افکنی در روایت یا ارائۀ جزئیات بیشتر از شخصیت‌های سمت تاریک داستان (پدر "المیرا"، شعبون خان و شازده) و روشن‌تر کردن عواقب انتشار اسناد، همزادپنداری بیشتری با شخصیت‌های مثبت در تلاش برای انجام کار درست ایجاد کند.
همراهی موسیقی زنده دیگر فعالیت قابل تقدیر این اثر بود. چیزی که متأسفانه بنا به دلایل مختلف کمتر در تئاتر این روزها مرسوم است.

- پاراگراف‌های پایانی کمی از وقایع داستان و نحوۀ اجرای پردۀ آخر را لو می‌دهد. -

همانطور که بالاتر به صورت ضمنی اشاره کردم، بازی‌ها بسیار قوی بود و در حقیقت بارزترین وجه نمایش تسلط بازیگران بر متن، و قدرتشان در انتقال حس بود. تا حدی که حتی گریۀ آنی مرد قجری به یاد همسر وفات‌یافته‌اش لبخند مخاطب را به همراه می‌آورد ولی خودش به هیچ عنوان ادا و تمسخر و تصنع نداشت. به همین سان اطوار دخترِ او در حین گله‌گذاری از زندگی‌اش. مثال برای این دست انتقال کامل و درست احساس در طول اثر بسیار بود. از دلهره و ترس و تعجب بگیر تا اعتماد به نفس و خشم و جدیت. شاید تنها همان نقش "نویسنده" را نشود خیلی به محک زد.

به عنوان نکتۀ نهایی، پیشنهادی برای پردۀ آخر دارم. پرده‌ای که به مانند آخرین بادام یک کاسه آجیل، گرچه خوب و خوش‌طعم بودنش ممکن است ارزش افزودۀ چندانی برای کل نمایش نداشته باشد، ولی تلخ بودنش، در ذائقۀ مخاطب از آنچه که در یک ساعت گذشته دیده تأثیر دارد. با تمام احترام برای نوازندۀ متبحر گروه، شاید اجرای مونولوگ "نویسنده"، یا دادن نقش روبرو به بازیگر، یا لااقل روبرو نشاندن و درگیر کردن دو فرد باهم به کیفیت پردۀ آخر کمک کند و قابی که مخاطب به عنوان پایان‌بندی اثر می‌بیند از حالت نوازنده‌ای که جدا از متن نمایش، منتظر است که آخرین کلمۀ بازیگر ادا شده و نت‌های نهایی را اجرا کند، خارج شود.
ضمن اینکه اگر تعمدی در پنهان ماندن هویت نقش "نویسنده" در طول نمایش در کار نبوده، می‌شد چاره‌ای برای لباس "نویسنده" اندیشید یا المانی به اکت او اضافه کرد که منِ بیننده در حین نمایش، و نه در پردۀ آخر یا حتی پس از معرفی او در رورانس متوجه شوم که او "نویسنده" است و نه صرفاً متصدی دکور صحنه.

دست مریزاد به همۀ عوامل گروه و با آرزوی سربلندی
با درود

در اطلاعات برگۀ نمایش نامی از بزرگمهر حسین‌پور پیدا نکردم، شایسته‌تر است در رعایت حقوق مؤلف اهتمام بورزیم.

پ.ن. اگر طرح استفاده شده در پوستر نمایش از ایشان خریداری شده، تذکر بنده نابجاست و بر من ببخشید.
شرح عکس پیوست: اثری از بزرگمهر حسین‌پور از مجموعۀ زنان حرمسرای ناصرالدین شاه قاجار


توضیح متأخر: با بذل توجه جناب بابایی، شرح تصویر در اطلاعات برگۀ نمایش اصلاح شد. سپاس از پیگیری ایشان.
+درود دوست عزیز.حتما از طراح پیگیر خواهیم شد.سپاس از حسن توجهتون
۰۹ دی ۱۴۰۲
ممنون از توجهتون ✨
۱۴ دی ۱۴۰۲
امیر علی اسعدی هستم من و خانوادم خیلی از این اجرای خیلییییی عالی لذت بردیم واقعأ همه بازیگران عالی بودن اللخصوص استاد رویا جزینی کارشون خیلی بی‌نظیر بود و همچنین از کارگردان و نویسنده آقای بابایی خیلی بی‌نظیر بود خیلی دلنشی و عالیییی
۱۵ دی ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اثری شریف و دغدغه‌مند.

در اجرا به نظرم گروه با توجه به بضاعت و امکاناتی که داشت حداکثر توجهی که باید به جزئیات دکور و لباس و نور و صدا می‌کرد را کرده بود. در بازی‌ها هم تنها نکته‌ای که بعضاً به چشم می‌آمد، عدم درگیر بودن یکی دو بازیگر با فضا و عجله برای رسیدن نوبت و بیان دیالوگ بود. - تأکید می‌کنم یک دو بازیگر و فقط بعضاً - که این خرده هم (اگر بشود اسمش را خرده گذاشت) در میان تلاش تمامی هنرمندان کاملاً قابل چشم‌پوشی است. تعویض صحنه‌ها و خط روایت داستان هم کاملاً راضی‌کننده بود.

در متن ولی هنوز هم نمی‌دانم با یک کار پراستعاره روبرو بودم که باید پشت انتخاب اسم شخصیت‌ها هم دنبال دلیل باشم، یا اثر در روترین حالت ممکن حرفش را می‌زد. چه پراستعاره چه صریح، اثر آنچه که باید می‌گفت را گفت. هم وضعیت فعلی جهان (یا کشور یا جامعه) را ترسیم کرد، هم از چرایش گفت، هم راهکار بیان کرد، هم هشدار داد! که برای شخص من این آخرین مهم‌ترین بود. هشدار از فرجامی که گریبانگیرمان خواهد شد اگر نسنجیده حرکت کنیم و خام حیلۀ زبان‌بازان منفعت‌طلب شویم یا کسی را بر مسند ادارۀ امور بنشانیم که در لذت قدرت، قلب خواهد شد.
مردم نادان رو نمی‌شه یک شبه دانا کرد!
تو به من خیانت کردی، به همۀ شهیدان راه آزادی...
وقتی جلاد داشت جونمو می‌گرفت من به تو دلم خوش بود...
تو به من خیانت کردی، به همۀ شهیدان راه آزادی...
نمایش در ظاهر بازخوانی قسمت‌‌هایی از تاریخ است، ولی در باطن روایتی‌ست از حال. کافی‌ست اطلاعات تاریخی‌مان را پشت درب سالن بگذاریم و با فرض اینکه به تماشای نمایشی غیراقتباسی نشسته‌ایم دنبال یافتن معانی نمادها و استعارات و یافتن معادلی برای شخصیت‌ها باشیم.
شاید - و مؤاکداً شاید - نیت امیرحسین طاهری در متن و نادر فلاح در کارگردانی صرفاً تورقی در حدیث دوران حیات یک شخصیت تاریخی بوده، ولی برای من اتفاقی نبود که در بحثِ مدرسۀ دختران حرف از زن زده شود و در نام اثر سخن از نمردن و زندگی باشد و در آخر به دخترک دیکته کند بنویس: " آ " ، " زا " ، " دی "!
در باب پیش‌فروش بلیت تئاتر با حداقل اطلاعات در مورد نمایش

در یک فرایند عرضه و تقاضا، بررسی دو مسأله می‌تواند تصویر روشن‌تری از میزان رعایت حقوق مشتری به دست دهد.

اول اینکه مصرف‌کننده تا چه حد به خرید و‌ مصرف محصول ”مجبور“ است. مثلاً خریدار ناچار است البسه خرید کند ولی خرید لوازم تزئینی نه از سر اجبار بلکه از سر علاقه است.

دوم اینکه کدام اطلاعاتِ محصول ”باید“ در اختیار خریدار قرار بگیرد و کدام اطلاعات تأثیر کمتری در انتخاب مشتری دارد. به عنوان مثال اعلام محتویات یک غذا چون در سلامت فرد تأثیر مستقیم دارد الزامیست ولی نام آن روی منو اهمیت چندانی ندارد. ولی در مورد روغن موتور خودرو، نام روی آن (مثلاً ۱۰-۴۰) ... دیدن ادامه ›› بسیار تعیین‌کننده‌تر است تا محتویاتش. توجه به این نکته هم مهم است که اطلاعاتی نظیر برند محصول یا نام تولیدکننده تأثیر حیاتی نداشته و تنها موجب جهت‌دهی سلیقهٔ مخاطبان و آسان‌تر شدن یادآوری کیفیت محصول در خریدهای بعدی‌ست.

و اما تئاتر...

اول اینکه تئاتر یک مایحتاج نیست و استفاده از آن امری اختیاری برای هر فرد است.

دوم اینکه در مورد تئاتر اطلاعاتی نظیر زمان، مکان و طول مدت اجراست که ”باید“ اعلام شود، چرا که تأثیر مستقیم در‌ برنامه‌ریزی مخاطب دارد، ولی اطلاعاتی همچون موضوع نمایش، بازیگران و حتی نویسنده و کارگردان ضروری نیست و‌ فقط موجب بروز سلیقهٔ مخاطب و تشویق او به خرید می‌شود و مخاطبی که این اطلاعات مورد پسندش نیست یا در مواردی اصلاً در اختیارش قرار نگرفته، مختار است که محصول مربوطه را نخرد.
جناب م. عزیز،
با اینکه نگاه عرضه - تقاضا و نگاه کاپیتالیستی رو می پذیرم ولی نتیجه گیری شما رو دوست نداشتم. کاری هم با حقوق تماشاگر یا گروه اجرایی ندارم.
نقطه نظر من اینه که نمی خوام فقط یک تیاتر ببینم و برم زندگیم رو ادامه بدم. برام لازمه سبک کار رو بدونم. چون برای مثال هیچ علاقه ای به ژانر اجتماعی ندارم و برام مهم نیست کی توش بازی می کنه یا کی ساختتش. در مقابلش گروتسک رو دوست دارم و در هر شرایطی و با هر عواملی می بینمش.
همین شرایط می تونه در مورد بازیگر یا سایر عوامل هم صادق باشه.
برام مهمه بدونم زمان، حوصله، پول و... رو هزینه ی چه کاری می کنم. ... دیدن ادامه ››
برای همین نگاه این گروه برای من محترمانه نیست به نظرم داره میگه: من فلانی ام. می خواین بیاین، نمی خواینم نیاین. همینیست که هست.
احترام به دیگران، از یه ذات محترم میاد. و بی احترامی به دیگران، از یه ذات نامحترم.
۱۷ آذر ۱۳۹۸
هنوز این توان رو در خودم احساس نکردم محمد جواد !!
۱۹ آذر ۱۳۹۸
امیر مسعود جان
چون توضیح بیشتری ندادی پاسخ خاصی هم نمی‌تونم بدم. فقط به همین بسنده کنم که با تعاریفی که من از سفسطه سراغ دارم هیچ‌کدوم از نظراتم حتی کوچکترین نزدیکی هم به این تعبیر سنگین نداره. شاید حوصلۀ زیاد من باعث شد به جای اینکه انگ مشابهی به نظرات مخالف خودم بزنم سعی کردم نظرات خودم رو بازتر بیان کنم و شاید این تفصیل در گفتار تو برداشت تو تأثیر گذاشته. مرسی که وقت گذاشتی و کامل خوندی.

میثم عزیز
اگه این توان سراغت نیومد خیلی هم چیز خاصی از دست ندادی :)
برای شخص من که همین نتیجۀ اخلاقی که گرفتم کفایت می‌کنه:
"نظر بدیم، مخالفت بکنیم، بحث بکنیم
ولی همدیگه‌رو قضاوت نکنیم، با سلایق شخصی برای دیگران چارچوب تعریف نکنیم! "
۱۹ آذر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از برگۀ محمد کارآمد:

"در مورد تئاتر گرونی که قراره تو سالن دولتی ناظرزاده بره اجرا اما از نوشتن اسمش بخاطر خطر هاید شدن معذورم"

فکر میکنم دروغگویی و ریاکاری تو وجودمون نهادینه شده و در کنار کمی گوشت و خون و مو شاکله هستیمونو تشکیل داده!!!
ماها دیگه بخودمون بیشتر دروغ میگیم تا دیگران باور کنید شوخی نمیکنم, دارم میبینم که میگم!!!
مثلا بجز تئاترهای آزاد باقی نمایشها حرفشون چیه؟نمایشهایی که اقبال عمومی دارندو در رده خوبها طبقه بندی میشن چی میخوان بگن؟ غیر از این است که یا فلسفی و روانشناختی هستند و یا اجتماعی و جامعه شناسی؟ مگر نه اینکه در همه این نمایشها بحث اصلی افول یا صعود اخلاقیاته ؟ مگر نه اینکه نمایش قراره نقدی باشه بر معضلاتی که مخاطبین باهاش در ارتباطند و با نشان دادن یا برجسته کردن اشتباهات, اتفاقات یا ارتباطات تلنگری بر وجدان و روان یا شعور اونا بزنه؟
خب ... دیدن ادامه ›› حالا داستانتون چیه؟باخودتون چند چندین؟ اگر قصدتون دیده شدنه که الی ماشالله تلوزیون و سینمای مملکت دستتون بوده و هست و همگی ستاره اید و دائم از مشکلات معروفیت مینالید و از نداشتن حریم شخصی و زندگی خصوصی شکایت میکنید! اگرم موضوع پول درآوردنه که عزیزانم مسیر و اشتباه آمدید و همون سینما و تلوزیون با کمترین زحمت و در کوتاهترین زمان براتون کارسازتره و خیلی از من بهتر راهشو بلدید!! پس واقعا چتونه؟ میخواهید پز انتلکچوال مآبانتون رو حفظ کنید و سالی یکبار هم شده خاک صحنه بخورید و از وجهه هنریش استفاده کنید و خودتون رو باد کنید و از نفس تماشاگر جون بگیرید اما از این پول لامصب هم نمیتونید بگذرید؟! میشینید تو خلوت خودتون و دو دو تا چهار تا میکنید چون من خیلی میفهمم و خیلی محبوبم و خیلی دغدغه فرهنگسازی دارم پس ارزشم بیش از اینهاست و کور شود هر انکس نتواند دید؟ گرونی شده؟ مردم گرفتارن؟ تئاتر تنها سرگرمی عده ای از اینهاست که در کنار ساعتی فراغت میخوان لذت مفهومی و ادراکی هم ببرن , خب به من چه پس باید هزینه شو بدن!! وقتی دارید نمایشنامه مینویسید و از برج عاجتون به عوام ریز و داغون اون پایین نگاه میکنید و اشک تمساح میریزید آیا به این موضوع فکر میکنید که اون یارو که اون گوشه داره تو سکوت سیگار میکشه اصلا توان خریدن بلیتتون رو داره و میتونه بیاد تو سالن که حالا بفهمه از زیر قلم شما چه شاهکاری متولد شده؟
مگر هتل اسپیناس پالاس براتون کم بود که از ناظرزاده هم نگذشتید؟ شما خوب شما عالی شما فهیم نمایش پر ستاره اتونم پر فروش و شما خوشحال و جیبتونم پر پول اما ما چه کنیم با این بدعت شما؟ دنیا برای شماها قشنگه برای شما جذابه و شما همیشه اون بالاهایید ,اکی, حالا ما چه کنیم با این میراث پر هزینه شما؟ از این به بعد که دوستانتون میخوان جا پای شما بگذارن ما کجا نمایش ببینیم؟

دوستان ما دروغگو شدیم و دیگه صادق نیستیم ما دیگه نمایش نمی سازیم که کار فرهنگی کنیم بلکه با فرهنگ داریم کار میکنیم ! از فقر مینویسم و بازی میکنیم و اشک در میاریم تا سکه های اخر جیب سوژه بدبخت نمایشمونم ازش بگیریم اقا ما بخودمونم دروغ میگیم ....

نمیدونم چرا یاد داروغه کارتون رابین هود افتادم که میگفت پرنس جان بیشتر از شماها به این سکه ها احتیاج داره !!!!

همیاری جان فکر نکنم توهینی کرده باشم یا جسارتی یا نقض قانونی فقط واصه دل خودم نوشتم امیدوارم خارج از ظرفیت شما نبوده باشم.
یکصدوشصت‌هزار تومان برای همکف
هشتاد هزار تومان طبقۀ سوم
گویا رضا ثروتی هم ناگزیر به همان راهی رفت که در نقدش می‌رفت!
من فکر نمیکنم ناگزیر باشه بسیار هم با طیب خاطر است ، نه تنها ایشون من قول میدم بسیاری دیگر از اهالی تئاتر هم از این وضع خوشحالند و در نوبتند تا با چند تا کار پشتشونو ببندند و خواهند بست ...
۱۱ خرداد ۱۳۹۸
الان کلی نمایش و تئاتر قراره اجرا بشه غم و غصه بابت قیمت
بلیط ها....
۱۱ خرداد ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یک مطلب شخصی غیرمرتبط با نمایش، تلاشی برای یافتن یک فرد

روز پنجشنبه در سالن انتظار تماشاخانه انتظامی، پیش از شروع نمایش مردان بیوه، افتخار هم‌صحبتی با دوستی تیوالی در مورد نمایش‌های کوررنگی و فعل و فورتونا و... را داشتم، متأسفانه پس از نمایش فرصت ملاقات مجدد دست نداد تا راه ارتباطی‌ با آن عزیز بگیرم، پرسشی از ایشان داشتم که اگر این متن را دیدند از راه‌های زیر با بنده تماس بگیرند تا بتوانم از راهنمایی‌شان استفاده کنم
۰۹۳۵-۳۶-۹۳۵-۳۶
تلگرام come_run28
مریم زارعی این را خواند
ماهرو رستمی این را دوست دارد
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پرسش مهمی از گروه محترم و تیوال دارم، پاسخش نزد هر کدام است راهنمایی فرمایند.

چرا "تخفیف وفاداری" برای باقی اجراها ملغی شده‌است؟

برای بنده که (به مانند بسیاری از مخاطبین جدی تئاتر) زمان و بودجۀ محدودی برای تماشای خیل آثاری که مشتاق تماشایشان هستم ، دارم، تخفیفات اعمال شده یکی از فاکتورهای مؤثر برای برنامه‌ریزی و تماشای آثار است. می‌توان پذیرفت که تخفیفات دیگر به منظور جلب تماشاگر بیشتر بوده و پس از ترغیب مخاطبان به تماشای اثر و بالا رفتن فروش دیگر لزومی بر اعمال تخفیف نباشد، ولی گمان می‌بردم که "تخفیف وفاداری" به منظور تکریم تماشاگران وفادار تئاتر وضع شده و مخاطب وفادار باید از امکان استفاده در هر زمانی که مساعد تماشای اثر است برخوردار باشد و مرور زمان و فروش بیشتر نباید باعث حذف آن به بهانۀ کسب درآمد بیشتر شود.
علی ای حال بنده با فرض امکان استفاده از "تخفیف وفاداری" تا پایان اجرا، تماشای اثر را در روزهای آخر دی‌ماه برنامه‌ریزی کرده بودم که ظاهراً امکانش را از دست دادم.
متاسفانه تخفیف های "کیف پول " هم با وجودوعده های اولیه و با اجرای گزینه ی "تیوال پلاس" بطور کلی حذف شده است که اینهم باعث تاسف در جهت بهره ی مخاطبانی ست که تئاتر را جدی دنبال میکنند و ازاین مورد بیشتر از سایرین استفاده میکنند ...
۲۰ دی ۱۳۹۶
برای من تخفیف وفاداری لحاظ نشد برای شنبه ۲۳ دی ساعت ۲۱ بلیت گرفتم همیاری جان.
۲۰ دی ۱۳۹۶
سپاس از همۀ بزرگواران که نقطه‌نظرات خود را در میان گذاشتید. ببخشید که تک‌تک نام نبرده و پاسخ ندادم، ولی نظرات یکایکتان مورد استفاده و همراهیتان موجب خوشنودی بنده بود.
ممنون از همیاری عزیز که پیگیری نمودید.
۲۰ دی ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پس از تماشای چند اثر بد و متوسط در هفتۀ گذشته، هفتۀ جاری را با دیدن کوررنگی آغاز کردم، و چه آغاز امیدبخشی!

شاید ایراداتی در متن از چشم من پنهان مانده و در نظر اهل فن آشکار باشد، ولی در نظر من نمایشنامه به عنوان اسکلت کار در محکم‌ترین و اصولی‌ترین حالت ممکن بنا شده است. طراحی صحنه و نورِ مناسب ، نمای اثر را جلوه داده، و در نهایت کارگردانی خوب باعث شده تمامی ابزار و امکانات بالاترین راندمان خود را داشته باشند. ریتم کار بسیار منطقی‌ست و هیچ اطالۀ کلام یا اصرار در تفهیم ذهنیات خالق اثر ، در کار وجود ندارد. بازی عباس جمالی مثل همیشه دوست‌داشتنی و اجرای بهار کاتوزی ، جز در دقایق ابتدایی که در معرفی روحیات و شخصیت کاراکتر کمی لکنت داشت، خوب بود. اما جداب‌ترین قسمت کار برای من این بود که تعابیر و اشارات سیاسی آن‌قدر زیرکانه و ظریف بکار رفته بود که اثر را از شعارزدگی و بیان کنایه‌‌های گل‌درشت محفوظ میداشت. ورطه‌ای که اکثر تئاترهای مدعیِ سیاسی بودن ، به بهانۀ خوشنودی مخاطب ، در آن گرفتار می‌شوند.
کامران لطفا اون بدها و متوسط ها رو معرفی کن!
ما این هفته دوتا کار خیلی خوب دیدیم که توصیه میکنم اگه ندیدی
دو دلقک و نصفی
فعل
۱۸ دی ۱۳۹۶
ای بابا :( متاسف شدم.
۳۰ دی ۱۳۹۶
جالب اینجاست که دیشب دیدم تمدید شده برای بعد از جشنواره :(
۳۰ دی ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مرد: زنایی که میگن ما معمولی‌ییم، خیلـــــی خوبن، خیلی!

- - - - - - - -

زن: تو چطور این همه چیزو میدونی؟
مرد: لابد نابغه‌ای دکتری چیزی بودم آوردنم اینجا ... مسلماً کیف نقاپیدم!

- - - - - - - -

مرد: من حالم از امید بهم میخوره. انتظار ، آتیش جهنمو سوزان‌تر میکنه!

- - - - - - - -

زن: اینا چرا میذارن ما صدای همو بشنویم؟
مرد: سکوت طولانی آدمو روانی میکنه، یه روانی هم رنج نمیبره، چرا باید این لطف رو در حقمون بکنن؟
دوستان ، به عنوان یک مخاطب جدی* تئاتر ، تماشای این اثر را به علاقه‌مندان این هنر توصیه می‌کنم. فارغ از نقدها و تحلیل‌ها ، کلیت اجرا مجموعه‌ای تقریباً کامل از المان‌های سمعی و بصری و ذهنی قابل استفاده بر روی صحنه است.

- - - - - - - - - - - - -
*منظور داشتن تخصص یا دانش در این عرصه نیست، اصطلاح بهتری برای کسی که تماشای تئاتر بخشی از وقایع جاری و مهم زندگی‌اش شده پیدا نکردم.
ایده‌ای جالب که در آتش کارگردانی ضعیف، فیلمبرداری بد و تدوین پراشتباه می‌سوزد!
با درود

مدت زمان اجرای نمایش چند دقیقه است؟
مریم رودبارانی و امیر مسعود این را خواندند
نمایش به مدت ۱ ساعت و نیم هست که البته در این اجرای زیبا گذر زمان رو حس نمیکنید
۲۳ مرداد ۱۳۹۶
سپاس از پاسختون، مطمئناً اینطور خواهد بود. این چند روز ترافیک تماشای تئاتر دارم، میخواستم ببینم کجای برنامه میتونم بگنجونمش :)
البته با توجه به این مدت زمان و تأخیرهای معمول سالن‌های تئاتر، فکر کنم باید یک روز مجزا رو بهش اختصاص بدم
۲۳ مرداد ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گذشته همیشه خوب تعریف میشه، حتی اگه خوب نباشه، حتی اگه آدما دلشون نخواد، ولی با تعریف گذشتهٔ خوبه که میتونن حال رو ‌تحمل کنن!
- - - - - - - - - - - - - -
برای دوست داشتن کسی که نباید شرمنده بود، نفرت و کینه شرمندگی داره، دوست داشتن که شرمندگی نداره!
- - - - - - - - - - - - - -
یه پسر سیزده ساله که تو کارخونه زندگی میکنه هیچ شانسی برای یه زندگی خوب نداره، اینو همه‌مون میدونیم، ولی به روی خودمون نمیاریم!
نمیدونه دوسش دارم،
من «یواشکی» دوسش دارم...
مثل قصه ها...

۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۶
عالی
اون قسمتو کی میدونه به من بگه...
میگفت عشق زود فراموش میشه باید مراقبش باشیم....یه همچین چیزی بود
۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"با هر میزان از وسواس در انتخاب نمایش، در تماشای این اثر لحظه‌ای شک نکنید!"

این اثر را اولین بار در شب آخرین اجرایش در بهار نود و سه تماشا کردم و آنقدر دلچسب بود که وقتی چند ماه پیش پژمان عبدی را در حاشیۀ اجرایی دیگر دیدم، بلادرنگ پرسیدم: " آقا نمیخواین برای کلاه‌آهنی‌ها رو دوباره اجرا برید؟ " و چه خوب که پاسخش مثبت بود.
اصول تئاتری در هر یک از اجزای نمایش درحد استانداردی رعایت شده، از متن و کارگردانی و بازی بگیرید تا دکور و نور . مقدمه، بدنه و پایان‌بندی نمایشنامه درست، شوخی‌ها طبیعی و به اندازه، بازی‌ها یکدست و قوی، افکت‌های صوتی در خدمت نمایش، و دکور هرچند ساده، ولی متفاوت از دکورهای مینیمال مرسومِ این‌روزها که نهایتاً به یک میز و صندلی ختم می‌شود.
فارغ از مسائل تکنیکی، اثر در محتوا نیز بسیار غنی‌ست و برخلاف بسیاری از متن‌های متعلق به نسل جوان، بسیار صحیح و اصولی به انتقال مفهومی ارزشمند می‌پردازد.
همین‌قدر را نوشتم تا بگویم با هر میزان از وسواس در انتخاب نمایش، در تماشای این اثر لحظه‌ای شک نکنید! امید که در فرصتی دیگر، شاید با تماشای مجدد کار و حتی خواندن نمایشنامه، نظری مصداقی و دقیق‌تر در فرم و محتوای اثر بنویسم.
درود کامران عزیز .. به شخصه اجرایی که دیشب به اتفاق دیدیم را از سال نود و سه دلچسب تر دیدم .. این گروه انگار یک میلیون ساعت تمرین داشته اند :) و بسیار مسلط و عالی نمایش را اجرا می کنند
۲۵ بهمن ۱۳۹۵
"کلاه آهنی‌ها به صحنه باز می‌گردند"
سلام:
بی‌شک شما دوست فرهیخته آگاهید که در روزگار مدرن امروز، هیچ محصول و اندیشه‌ای بدون پشتوانه‌ی مردمی، نمی‌تواند به بقای خود ادامه دهد. تئاتر نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ برای مخاطبش آفریده می‌شود و تئاتر بی‌مخاطب هرگز وجود نداشته است. به عبارت دیگر، تماشاگر تئاتر فقط مصرف کننده نیست؛ بى تردید یکى از ارکان اصلى آن است.
گروه نمایش "برای کلاه آهنی‌ها" به خود می‌بالد که موفق شده در اجراهای پیشین نمایش خود، بهترین، مهربان‌ترین و دلسوز‌ترین ... دیدن ادامه ›› تماشاگران را پذیرا باشد. باور این مهم را، شما و دیگر عزیزان دوستدار تئاتر با یادداشت‌های پرمهر و حمایت‌های بی‌دریغ‌تان به ما ارزانی داشته‌اید.
حال، ما سرخوش و دل‌گرم به حضور شما و دوستان‌تان، دوباره از روز ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۷ (برای آخرین بار) و فقط به مدت ۱۵ شب به صحنه بازخواهیم گشت، تا دیگربار لذت وصف‌ناپذیر هم‌نفسی با تماشاگران‌مان را تکرار کنیم.
به امید آن‌که بار دیگر ما را لایق حمایت مهربانانه‌ی خود بدانید.
کوچک شما
پژمان عبدی
۰۹ اردیبهشت ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید