در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال مهرنوش نوری | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:26:58
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
نمایشنامه رو خیلی دوست داشتم، فرم اجرا رو هم، ولی نحوه دیالوگ گویی با ریتم یکنواخت و بدون احساس باعث شد بارها و بارها از نمایش جدا بشم که جذابیت متن دوباره به اجرا وصلم میکرد.
بازیگران مشخصا توانا و با تمرین زیاد تونستن چنین تسلطی داشته باشند اگر کارگردانی به نوعی بود که به جای سرعت زیاد دیالوگها روی یک خط ممتد، کمی به بازیگران اجازه ی دادن جان به لحن گفتار داده میشد قطعا لذت من دوچندان میشد.
در نتیجه بعد از شازده اجباری و این نمایش ترجیح میدم دیگه کاری با همین سبک اجرا از جناب زمانی نبینم.
موفق باشید 💫💫💫
ممنون ازینکه حرف دل "چندتا تماشاچیِ سابقا بیشتر هوادارِ این تم کارهای آقای زمانی" رو زدید. دقیقا.
با آرزوی موفقیت🤞
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
قطعا یک بار دیگه اواخر اجرا به دیدنتون خواهم آمد.
طراحی صحنه و نور رو خیلی دوست داشتم، بازیها خوب و کاملا هماهنگ بودن، کمی ارتباطم با متن سخت بود ولی قسمتهاییش رو خیلی دوست داشنم.

خسته نباشید همگی 💫💫💫💫
بسیار عالی بود، خداقوت به همه تون، زنده باشین با این اجرای عالیتون, من حتما یکبار دیگر برای دیدن اجراتون میام
خوشحالیم از حال خوبتون😍🌺
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خیلی وقته اینجا ننوشتم یکم برام سخت شده،
ولی به بچه های گل "بچه" قول دادم بنویسم
این چهارمین باری که رفتم خونه بچه اینا بیشتر از دفعات قبلی کیف کردم!

احساس میکنم یه عروسک کوکی ام که کوکم افتاده دست اهالی اهل تئاتر و هی باید برم از این سالن به اون سالن تا بالاخره یکی بتونه کوکم کنه،
توی این چند اجرای اخیر که به خاطر روحیات خودم هیچ کاری درست حسابی کوکم نکرده بود و گاهی حالم بدتر از قبل میشد، باز بدون برنامه رفتم که "بچه" شاید کوکم کنه ولی با ترس، چون اجرای آخر دور قبلی برام عالی بود و ترسم از تعویض بازیگرا بود،
امااااا یه جور کوکم کرد که شدم مثل اون عروسک بادی های دم کارواشی ها هیچ کنترلی روی واکنشها و رفتار و زبانم بعد از اجرا نداشتم هیجانم غیر قابل کنترل شد، توی حرف همه پریدم کارای عجیبی کردم که بهشون فکر میکنم شرمنده میشم 😰 از همه عذر میخوام.

تغییرات و پایان‌بندی رو بینهایت دوست داشتم ... دیدن ادامه ›› این سالن حافظ هم چیز عجیبیه حیف واقعا حیف. ( البته دیگه حراست ندارن ولی گاهی تذکر حجاب فقط داخل سالن انتظار دارن)
کارگردان انقدر خلاق و منعطف؟ اینهمه تغییر بازیگر و جاهایی از اجرا و تمرینش توی ۸ روز؟ و اون هم با این خروجی؟ دستمریزاد واقعا. اون جایزه لحظه آخری👌🏼
نفیسه جونم و خانم پرستارو که بغل کردم امممما دلم میخواد کل دکور با تمام بازیگرا رو از جا بکنم و کلا اجرای "بچه" رو بغل کنم.🥹🤗❤️
واقعا دم همتون گرم، دم استادتون دکتر فرهادنیا گرم که انقدر دوستش دارید و به خاطرش انقدر زحمت میکشید.

امیدوارم خیلی زود کارهای دیگه ای ازتون ببینیم و همیشه بدرخشید 💫💫💫💫💫

راستی
تمام نور و موسیقی دست خود جناب فرهادنیاست به همین علت انقدر همه چیز هماهنگه.

کارگردان کاربلد و جسور و باهوش، این تئاتر کم جون به همچون شماهایی نیاز داره.
جناب فرهادنیا کوک شما هم دست تئاتره. . .
بمونید و بسازید 💫
سپاس از دقت، از حضور، و از نظرتون🙏🏻🌸
مهرنوش نوری
باید عجله کنید فقط امروز و فردا اجرا هست اگر جا مونده وسط تا سمت راست تماشاگر بگیرین اگر فقط جایگاه هاى کنارى مونده باشه نزدیک جایگاه وسط بازم سمت راست تماشاگر اگر جا نبود هر جا بگیرین ...
ای وای
من الان دیدم پیامتون رو
اصلا فکر نمیکردم تموم شه به این زودی
فردا متاسفانه شیفتم
:(((((
در جریان نیستین تمدید میشه یا نه؟
محمد مجللی
ای وای من الان دیدم پیامتون رو اصلا فکر نمیکردم تموم شه به این زودی فردا متاسفانه شیفتم :((((( در جریان نیستین تمدید میشه یا نه؟
تا جایى که میدونم تمدید نمیشه ولى براتون توضیح دادم تلگرام
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
https://castbox.fm/vd/729518192
رادیو نیست
اپیزود ۶۴ زندان قزل قلعه (یا هتل ساقی)


سپاس فراوان
ممنون‌ بابت به اشتراک گذاشتن لینک‌.
محمد حسن درباغی فرد
سپاس فراوان ممنون‌ بابت به اشتراک گذاشتن لینک‌.
خواهش میکنم
منتظر تمدیدیم با جمعی از دوستان مجددا به تماشا بنشینیم
امیدوارم به موقع اطلاع رسانی بشه 🙏🏼💛
رادیو نیست هم خیلی به تاریخ معاصر خدمت کرده واقعا..با معرفی مکانها...
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اول از همه خسته نباشید بگم براى اینهمه تلاش
ولى
به غیر از دو صحنه آواز خوانى بقیه زمان نمایش به دلیل داد و فریاد بازیگران و گنگ بودن بیشتر دیالوگها نمایش برام عذاب آور بود و اصلا نتونستم به نمایش وصل بشم. نه نیاز به این تعداد بازیگر بود و نه نیاز به چنین فریادهایى. بازیهاى خوبى هم دیده میشد ولى با تمام قدرت تلاشم براى لذت بردن بى نتیجه موند.
ریتم اوایل کار هم بسیار کند بود.
متاسفانه ردیف آخر صندلى وسط بودم و امکان خروج نداشتم از نیمه دوم گوشهامو گرفتم ولى باز دیالوگها رو میشنیدم!
حالا که انقدر زحمت میکشید و در تلاش براى بازیگر خوب شدن هستید به فکر حنجره تون هم باشید، سالن حافظ اصلا نیازى به داد کشیدن براى شنیده شدن صدا نداره.
امیدوارم در آینده نزدیک هم ازتون کار خوب ببینم و صداى مناسب بشنوم.
موفق باشید 💛
بی نهایت خوشحالم که امروز رو سولد اوت هستین و روزهای دیگه هم تعداد اندکی صندلی باقی مونده. میخواستم براى سومین بار از ردیف یک و دو ببینم که با صندلیهاى پر مواجه شدم.
اولین بار در جشنواره دیدم و بار دوم به دعوت مرتضی فرهادنیای عزیز با دوستان به تماشا نشستیم. به نسبت جشنواره که کلا میشه گفت کار متفاوت و بسیار پخته ترى هست. ایرادات برطرف شده و با کار همه چیز تمومى طرف هستیم، دکور (که همیشه عاشق دکورهاى نمایشهاى جناب فرهادنیا هستم) لباس، گریم، نور، کارگردانى و واى از بازیها 💛
به تماشاگر عادى اصلا توصیه نمیشه ولى اگر بدنبال اجراى متفاوت و خلاقانه و البته ابزورد همه چى تموم میگردین شدیدا توصیه میشه.
در گوشى بگم که هنوز زخم یه چیز دیگه ست🐔
مهرنوش جان الان اومدم بلیت بگیرم؛ دیدم ۵ روز تمدید شده… می‌تونی از ردیف یک یا دو ببینی… 😉
مهرنوش نوری
مرسی عزیزم 😍
خواهش می‌کنم💐🌺
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
لال آواز خوان!
خنیاگر خوش الحان!
به چه متاعی! 💚💫
مهرنوش خانوم یه تعریفی هم از ایمان صیادبرهانی بفرمائید بیشتر کیف کنیم☺️😌
نرگس رضوی
مهرنوش خانوم یه تعریفی هم از ایمان صیادبرهانی بفرمائید بیشتر کیف کنیم☺️😌
چه بگویم که در این مقال گنجد؟!
چهار بازى درخشان 💫💫💫💫
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بعد از سلطان مار گلاب آدینه که اولین نمایش عمرم بود هرگز روز افتتاحیه به دیدن نمایشى ننشسته بودم چون هراس از تپق زدن و عدم هماهنگى و آشفتگى صحنه دارم.
ولى وجود دوستان و هیجان براى دیدن جناب گرجى و جناب برهانى در یک قاب باعث شد روز اول به تماشاى این اثر بنشینم و حیرت زده بشم از اینهمه تسلط و هماهنگى با وجود ثقل متن و اکتهاى زیاد و در هم پیچیده بازیگران؛ به هیچ وجه احساس نکردم شب اول نمایشه، حتى یک تپق شنیده نشد، فقط شاید نور میتونست بهتر باشه.
در جاهایى دوست داشتم نور بهترى روى بازیگر میدیدم. به غیر ازین که شاید طراحى نور بدین شکل بود در موارد دیگر کاملا هماهنگ عمل کرد.

اوایل نمایش چندین بار مغزم بهم میگفت به به بالاخره تئاتر! این نمایش خیلى تئاتره. آدم رو یاد تئاترهاى قدیمى که واقعا تئاتر بودن میندازه.
کارگردانى خلاق و طراحى لباس و بازیها رو بسیار دوست داشتم و واى از صدای جناب گرجى که در اولین آواز خواندن تا لحظاتى شوکه بودم مشخصا روى صدا و آواز خواندن تمرین زیاد شده بود شاید هم جناب گرجى خواننده هم بودن و ما ... دیدن ادامه ›› نمیدونستیم.
تنها ایراد جمعى مشترک ما مدت زمان نمایش بود که میشد یک ربع تا بیست دقیقه کوتاهتر باشه.
در دو جا ریتم افتاد و من قطع شدم، البته پچ پچ افراد کنارى هم بى تاثیر نبود. ولى چه تماشاچیان خوبى داشت این اجرا! از ردیف آخر نمایش رو دیدم و هیچ نور موبایلى به چشمم نخورد.

متن به طور کلى براى من چالش برانگیز نبود نه سنگینى متن آزارم داد ( به دلیل خواندن متون قدیمى در گذشته) نه موضوع درگیر کننده اى داشت.
طنز به نمایشنامه با ترس وارد شده بود که مبادا به سمت لودگى و سخیف بودن برود ولى بسیار جا داشت تا براى حفظ ریتم در جاهایى که اکتها تکرارى شده اند چاشنى طنز بیشترى به کار رود تا همان یک ربع بیست دقیقه کار هم مثل باقى نمایش جذاب شود.

نهایتا یک خسته نباشید جانانه به تک تک بازیگران و عوامل و تبریک براى اولین کارگردانى موفق جناب گرجی درخششتون مستدام 💫💫💫💫💫

پ.ن از جناب گرجى علت گرانتر بودن ردیفهاى عقب رو با غر پرسیدم و فرمودن براى بهتر دیده شدن اکتها که نمایش خسته کننده هم نشه ردیفهاى عقب دید بهترى داره.
البته من به ناچار بلیت ردیف آخر گیرم اومد ولى براى دفعات بعدى ردیف هاى یک تا سه باکس وسط میگیرم.
مهرنوش من دیشب ردیف G1 بودم، صندلی وسط تقریبا.
دید عالی بود.
مهرنوش نوری
حیف نمیشناختمتون من G2 بودم زیر نظر خانم بهروزیان نوشتم سمندریان دیدش از همه ردیفها خوبه اتفاقا یک بار باید از بالا دید این نمایش رو. غرم به آقای گرجی این بود که من میخواستم چشم تو چشم شما باشم ...
اخ مهرنوش نصف جذابیت اجراهای اسماعیل گرجی نگاهش!
به عنوان اولین تجربه کارگردانی عالی بود!
سحر بهروزیان
اخ مهرنوش نصف جذابیت اجراهای اسماعیل گرجی نگاهش! به عنوان اولین تجربه کارگردانی عالی بود!
اصلا نصف اجرا توی چشماشه 🫶🏻
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سجاد آل داوود بیا شکار جدید دارم برات 😎
ببین کاراتو! باز گول خوردم پلاس خریدم :/
(امروز جمعه)
https://www.aparat.com/v/abzcu80

"پس از" عزیزم سه شنبه باید با دور اولت خداحافظى میکردم ولى شبش باز خوابتو دیدم که رفتى هامون و نگرانتم💓💓💓

کمتر پیش اومده توى زندگیم که انقدر طولانى درگیر نمایشى بشم که بارها خوابشو ببینم، به زودى باید نشان تراپى بشم.
بدرخشید 💫💫💫💫💫
این همه مدت فن مان بودی، یکبار خوابمان را ندیدی؟
به خدا قسم اگر تلاش ات در out hayde مان نبود، از فنونم take out ات می کردم...
ما را خشمگین نمودی...
از خدا نمی ترسی از آه من بترس..
امشب شب جمعه و دعا و توبه استغاثه است...
باشد که هدایت شوی..
گاهی می اندیشم آیا ارادتت کلامی است و من خام سخنان ات شده ام؟! ... دیدن ادامه ›› و بعد استغفار می کنم...
آیا از خوش نیامدن مان پس از آگاه نبودی؟
آیا از رنجش مان بیمناک نشدی؟
لرد فن چیانی چان ۳ ماه نیست به خدمت ما شرفیاب شده، اما در زمان پس از و خوش آمدن اش را از روی شرم و حیا توان بیان نداشت و با قطاری از عذرخواهی نظرش را گفت.
گفتم: ایرادی ندارد در عرصه تئاتر نو تماشاگری...
اما زِ تو " دیرین نظرگر " انتظاری بیش داشتم..
ای کاش مهرت به مانند نام و نشان ات به ما مهرنامیرا و پر نور بود..
افسوس که به نشانی دیگر دلبستی...
مبر طاعت نفس شهوت پرست..//
که هر تئاترش گرجی دیگر است..//
مهرنوش نوری
همین الان یه سفارش خواب به خودم دادم که سریع تر شما رو ببینم. البته من هر بار "پس از" رو در کابوس دیدم امید که شما را در رویا ببینم. شک نکنید به ارادت ما از دوستان مشترک بپرسید به ...
درود بر تو...
هر چند که خواب سفارشی نیست از فرط علاقه به گرجی و برهمنی و پس از خواب شان را می بینی و لاجرم خواب مان را نمی بینی...
ولی خب ما نیز شما را در خواب نمی بینیم!!
و این شاید به خاطر حائلی بین ماست... همچون بایزید بسطامی که گفت: خدایا! چرا حائل است بین ما؟ و خدا گفت: تو خود حجاب خودی بایزید و از میان برخیز و از ... دیدن ادامه ›› این صوبتا..
علی یا ایها الحال:
خواب ما نیاید در خواب فنون // تا نباشد عشقِ شان به ما جنون... //
این سخن را آویزه گوش کُنون //
گرجی دیگر پدیدار نَبود کُنون...//

مع الوصف شما را همچون بایزید راسخین در ارادت یافتیم...
گهگاهی فنیت تان را محّکی می زنیم تا بدانیم از فرط فنیت تان به دیگران فخر نمی فروشی و دچار کبر و غرور از مهر و ارادت نامیرا استوارت به ما نمی شوی...
جمله ای که در چیانی چان نوازی فرمودید، برایمان خوش آمد و احسنت در دل مان گفتیم که از حسادت و تعصب بدوری...
اما نکته مغفول مانده..
بازی پیمان را خوب دیدم و پهلوان را بَد و مرادی را اگزجره...

جز دعا از من سید برای سلامتی و سرکشی و سرمستی و سرخوشی و سردمداری فنون مان و نیز نگرفتن سردرد در سرد و گرم سرای گیتی حکایتی ندارم...
H.M.kiani2
درود بر تو... هر چند که خواب سفارشی نیست از فرط علاقه به گرجی و برهمنی و پس از خواب شان را می بینی و لاجرم خواب مان را نمی بینی... ولی خب ما نیز شما را در خواب نمی بینیم!! و این شاید به خاطر ...
پوزش که طبق معمول دیر به دیر سر میزنیم به تیوال
ولی چه خوش که با نظر مثبت شما روبرو شدم
نیازی به محک نیست ایمان بیاورید به این مهر نامیرا

پیمان محسنی واقعا عالیه توی پس از، امیدوارم در "شاید " هم همینقدر قوی ظاهر شده باشه. من استخونام درد میکنه، دلم یک تئاتر ... دیدن ادامه ›› در حد مرگ خوب میخواد که هی نرم پس از ببینم و هی کابوس ببینم.

تعطیلات هلیکوپتری نسخمان کرده.
دعای سید را فقط از کیانی کبیر میپذیرم چون میدانم به کجا وصل است همچنین هر چی که خوبه مال شما.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
پس از ورود یک دکور جذاب مثل کارهاى قبلى جناب فرهادنیا میبینیم که داره میگه: جاى درستى براى تئاتر دیدن اومدى، خوش اومدى.
دستخط قشنگ کارگردان زخم انقدر پررنگه که نیاز نیست حتما از قبل بدونید کارگردان کیه، در خلال کار متوجهش میشید.
هماهنگى ها نشان از تمرین زیاد بازیگران و سختگیرى کارگردان داره که به همتون تبریک میگم، نتیجه‌ بالاتر از حد انتظار و عالی که دیگه کمتر توی نمایشهای سلبریتی دار میبینیم.
گریم، لباس، موزیک همگى به اندازه و درست. اصلا چقدر کیف میکنم که به تماشاچى انقدر احترام میذارید و به دانشجوهاتون اینو آمورش میدین.
نمایشنامه قصه ى آشناییست که اغلب خوندیم ولى اجرا فراتر از متنه.
بازم من زخم رو با قلم جناب فرهادنیا بیشتر دوست داشتم.
قسمت فروید اید، ایگو سوپر ایگو رو هم دوست داشتم که اون وسط یاد" پس از" ... دیدن ادامه ›› انداخت منو.
در نهایت بگم کار خاص و تر و تمیزیه از دستش ندین، یه روزی به دیدن آثار دانشجویی مرتضی فرهادنیا افتخار خواهیم کرد.

دستمریزاد میگم، بدرخشید همیشه 💫💫💫💫💫
مثلث مرتضی گرجی قزوینی کامل شد.
۱۷ اردیبهشت
مهرنوش نوری
خودم از همون لحظه که نوشتین یاد مَثلِث افتادم
فَن خودمی
👏👌
ولی بعضی وقتها بیراهه می زنی...
۱۷ اردیبهشت
H.M.kiani2
فَن خودمی 👏👌 ولی بعضی وقتها بیراهه می زنی...
😁😁
۱۸ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نشانی از تو میبینم سراغی از تو میگیرم..

نوشتن در مورد ابن اثر بسیار سخت است،این نوشته بدون هیچ گونه دانش و تخصصى صرفا از دید یک علاقمند به ... دیدن ادامه ›› تئاتر با اطلاعات عمومی نوشته شده، دیدگاه و نظرات تخصصى هنرى و روانشناسانه اثر به دوش منتقدین و متخصصین مربوطه است.
با توصیه به خواندن نظرات خانم بهروزیان، و عذر تقصیر از برداشتهای اشتباه احتمالی از مسایل مرتبط با روان به دلیل بی سوادی و مطالعه اندک ولی با استقبال از گفتگو و تصحیح.

پس از تمامی تروماها
هیچ واقعیتى وجود ندارد ما در ذهن نشان در دنیایى سورئال هستیم، تمام آنچه میبینیم در سر او میگذرد، حتى مواجهه با دکتر به باور و علاقه من.
از در همرنگ سوراخ روى سر نشان وارد میشویم و به تماشاى ذهن نشان با آنچه بر او گذشته مینشینیم تا شاهد روند چگونگى زندگى شکست خورده و روان از هم گسیخته ى او شویم.
پر رنگ ترین شخصیت زندگى نشان پدرش است مثل حشره کش قرمز در دکور و بوى سم حشره کش پدر که "همیشه در دماغش" است..
با تماس نشان با معشوقه اش یک پنجره در ذهنش ( روى دیوار مغز) روشن میشود که تا قطع رابطه روشن میماند.
مرز بین داخل ذهن و بیرون، بیمارى و سلامت با یک ردیف (مثل حاشیه فرش) با پالت که یاداور کلیدهاى پیانوست مشخص شده.
در اولین برخورد با نشان متوجه میشویم خودش را (در آینه) نمببیند و براى تلاش به دیدن و رسیدن به خودش درمان را قطع کرده است.
به جاى دیدن خودش توهمى از عناصر شخصیت خودش و پدرش را میبیند.
پدر داراى تیکهاى عصبى و رفتارهاى بیمارگونه و شکاکانه حتى نسبت به ارتباط نشان و مادرش است.
مادر نشان تحت شکنجه هاى روحى و جسمى در خانه زندانى شده است، نشان در کودکى روابط پدر و مادر، پدر و مادرى که نقشهایشان در خلوت جابجا میشود را دیده است، در بزرگسالی آنیما و تصور زنانگی در خود درونی با شخصیت بیرونی در جدال است. شخصیت نشان در تعامل نهاد، خود و فراخود دچار شکست شده و قادر به انطباق با واقعیت و رام کردن نهاد نیست. نهاد سوار بر خود میتازد و باعث گم کردن تصور واقعی نشان از خودش میشود.

زمانى که نشان در تصورش نقش پدر را از ذهن میگذراند تیکهاى حرکتى پدر را در بازى بازیگر درخشانمان مهران مرادى شاهد هستیم، به این ترتیب باز تاثیر شدید پدر در شکلگیرى شخصیت و بیماریهاى نشان را میبینیم.
پیمان محسنى با بازى درخشان و تاثیر گذار در نقشهاى توهمات نشان به عنوان عناصر شخصیت او (اید)، پدر، قاضى و رئیس نشان، تاثیر ژنتیک و عوامل محیطی مثل تاثیر و فشار جامعه با نقش قاضى و رئیس را در شکلگیری شخصیت و بروز بیماری ایفا میکند.
پدر شکاک و بیمار در نهایت به بهانه نشان داده شدن بدن زن در دادگاه، خانواده را براى همیشه ترک میکند تا نشان در انتظار آمدنش و مواجهه با اتفاقات جدید بیمار و بیمارتر شود.
ضربه کارى وقتى نواخته میشود که نشان تجاوز به مادر در محل کارش را میبیند.
با تمام موانع و ممیزى ها‌، نشان دادن تجاوز با نور و سایه و تنها قسمت درخشان بازى خانم پهلوان با ملحفه تاثیر گذار و قدرت و انعطاف کارگردانى در این قسمت کاملا نمایان است.
زنها در زندگى نشان از مادر گرفته تا معشوقه کمرنگ‌ترین نقش را دارند که احتمالا در نمایش با اختلاف سطح بازی بازیگران نشان داده میشود.
مادر صرفا به دلیل مسئولیت پذیری مادرانه و نه عشق مادری از نشان نگهداری میکند. این نقصان نقش زن و مادر در زندگی نشان باعث پررنگی آنیما و میل به شخصیت زنانه و شکست در زندگی عاطفی او شده است.

نشان خودش را مقصر اتفاقات افتاده میداند، دارای عذاب وجدان است، سعی در پاک کردن دستها و ملحفه و از آن خود کردن ملحفه گناهان است.
(مجادله همیشگی فراخود با نهاد.)
-فقط مراقب باش هر چیزی میتونه رو ناخودآگاهت تاثیر بذاره.

نشان، نشانه و اثر باقیمانده از آسیبهای کودکی، ژنتیک و بازتاب رفتارهای پدر و مادر و عوامل محیطی است.
در بزرگسالی سر و سینه، روان و احساسات نشان، نشانه گیری شده اند. او با هر ضربه به قلب و مغزش خود را بازنده و ضارب را برنده میبیند که باعث حادتر شدن بیماریش شده اند.

نشان در مدرسه باهوش و ممتاز و مورد توجه معلم است با افت تحصیلی و سپس درک شدن مسائل و مشکلاتش از طرف معلم به سمت موسیقی هدایت میشود تا راه فرار و مرهم زخمها و رنجهایش تا بزرگسالی باشد. بشود مرز میان در خود فرو رفتن و برون‌فکنی. یکی از ماندگارترین و درخشانترین قسمتهای نمایش همین نواختن ساز روی تخت بیمار است، سوار شدن و فاصله گرفتن از بیماری با اتصال به هنر و بروز خود. (سوار شدن خود بر نهاد. )

با تغییرات زیاد خط داستان کاملا سرراست شده که من ترجیحم مواجهه با اثر با لایه های زیاد که اجازه کشف و خیالپردارزی میدهد، است در نتیجه اجرای هفته دوم را بیشتر دوست داشتم که با تغببرات اندک‌ همراه بود.

در تمام نمایش نورپردازى و انتخاب موسیقى فکر شده، دکور و گریم پیچیده در هم و در خدمت کار هستند با کارگردانی سختگیرانه بسیار دقیق و ریز بین جناب کوهی شاهد بکی از بهترین نمایشهای روانشناسانه و سورئال در نوع خودش هستیم.

همیشه بدرخشید .
💫💫💫💫💫
(با شرمساری قدردان ابراز محبت دیشب هستم💛)
مهرنوش عزیزم بی نهایت از خواندن پستت لذت بردم، اشاره به دیدن دکتر از دریچه ذهن نشان کاملاً درست و بازی منطبق با زاویه دید نشان رو شاهد هستیم.
اشاره به اید( نهاد) ایگو ( خود)و سوپر ایگو ( فرانهاد) عالی بود این کار بیشتر فرویدی بسته شده بود.
توهم در نقش اید، هل دادن به سمت توهمات بیشتر و دوری از واقعیت و جلوگیری از پذیرش در جهت کم کردن اضطراب و استرس و مواجه ، عشق و هنر در مقام سوپرایگو (نه حتی درمان) برای باز کردن دریچه ای نورانی در سایه ها و ایدی خسته ترسیده و تنها در میان این همه کشمکش و هجوم…….
واقعاً کلماتی که در وصف هنرنمایی مهران مرادی باشه پیدا نمی کنم دیشب از ردیف یک تمام صحنه برام فولو بود و یک نقطه متحرک درخشان می ... دیدن ادامه ›› دیدم!
منم بی نهایت از محبت و لطف گروه سپاسگزارم این عشق و احترام قطعاً متقابل♥️💫🙏🏻

پ ن: ممنون از اشتراک بروشور:
-خاطراتی که ازشون می ترسی مهمن اما فقط دلیلن، دلیل حال الانت همون خاطراتت ازشون فرار نکن فقط باید شرایط جدید بپذیری.
خاطراتی که خودمون در شکل گیری اش هیچ نقشی نداشتیم…….
۱۴ اردیبهشت
امیر رضایی
سلام وقتتون به خیر این نمایشی که دربارش نوشتین همونه که تو سالن قشقایی اجرا میشه ؟
درود وقت شما هم بخیر
بله
روی اسم نمایش "پس از" بزنید اطلاعات کار رو خواهید دید.
۱۵ اردیبهشت
مهرنوش نوری
درود وقت شما هم بخیر بله روی اسم نمایش "پس از" بزنید اطلاعات کار رو خواهید دید.
خیلی ممنون
۱۵ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
_الان میان؟ اه
_جهانى با هزاران خورشید و ماه برام بساز! روزاى روشن پر آرامش، عشق و مهربونى
بریم مسافرت
.
.
.
انتخاب موزیکها شاهکاره، واقعا تبربک میگم💛

End of sky
Hang massive
مهرنوش جان ممنون از اشتراک گذاری!
-کجا بریم؟
چقدر دنیاش تاریک و ترسناک چقدر تنهاست……
۰۷ اردیبهشت
مهرنوش نوری
آخر آسمون 💫
🥹🥹
۰۷ اردیبهشت
سحر بهروزیان
🥹🥹
💗🦋[استیکر قلبهای حبابی و پروانه ها ]
۰۷ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
.
.
.
.







هى گریه میکردم به آن مردى که زن بودم
در من دراکولاى غمگینى که من بودم



خون می جهد از گردنت با عشق و بی رحمی
در ... دیدن ادامه ›› من دراکولای غمگینی ست… می فهمی؟!
خون می خورم از آن کبودی ها که دیگر نیست
در می روم این خانه را… هرچند که در نیست!
عکس کسی افتاده ام در حوض نقاشی
محبوب من! ** می خوری مال کسی باشی
.
.
.

از بین خواهد رفت امّا نه به زودی ها!
از گردن و آینده ات جای کبودی ها
حل می شوم در استکان قرص ها، در سم
محبوب من! خیلی از این کابوس می ترسم!
زل می زنم با گریه در لیوان آبی که…
حل می شوم توی سؤال بی جوابی که…
می ترسم از این آسمان که تار خواهد شد
از پنجره که عاقبت دیوار خواهد شد
از دست های تو به دُور گردن این مرد
که آخر قصّه طناب ِ دار خواهد شد!
.
.
می چسبمت مثل ِ لب سیگار در مستی
ثابت بکن: هستم که من ثابت کنم: هستی
سرگیجه دارم مثل کابوس زمین خوردن
روزی هزاران بار مردن! واقعا مردن!!

بعد از تو الکل خورد من را… مست خوابیدم…
بعد از تو با هر کس که بود و هست ...!
بعد از تو لای زخم هایم استخوان کردم
.
.
مرا در آغوش بگیر و ببر به جایی آنقدر دور که خاطراتم رد مرا گم کنند….
۰۳ اردیبهشت
مهرناز خلیلی
به به :)) روحم به پرواز دراومد.
اصلا اول برو ببین "پس از رو" بعد بشینیم هی با هم گوش کنیم 💛
۰۳ اردیبهشت
مهرنوش نوری
اصلا اول برو ببین "پس از رو" بعد بشینیم هی با هم گوش کنیم 💛
حتما 🤍🤍
۰۳ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
به به عبد آتشانی 😍
اللن اومدم برای دوستم بلیت بگیرم دیدم غیر از صندلیهای بسته شده تقریبا تمام صندلی روزای از یکشنبه به بعد خالی هستن، خواستم بگم خیلی حیفه اگر این کارو از دست بدین قطعا قطعا ارزش یک بار دیدن رو داره اگر با انتظار خیلی بالا وارد سالن نشید.
فقط اگر مشکل تنفسی دارید حتما ماسک بزنید..
و
ردیف سه به بالا باکسهای a b بهتر هستند.
عجله نکنید
سولد اوت تا انتها پیش خواهند رفت.
۲۴ فروردین
زهرا خلیلیان
ممنون که این‌ نکته رو گفتین، تو بقیه نظرات ندیدم اشاره ای شده باشه بهش. دیدن اجرا با استرس حمله آسمی شرایط وحشتناکیه واقعا
خواهش میکنم عزیزم
خودم تمام مدت با خودم میگفتم کاش توى برگه نمایش اینو مینوشتن
منم چون خیلى اذیت شدم نوشتم شاید دیگران اندازه من اذیت نشدن
متاسفانه خیلیها هم که نظر نمینویسن
من ردیف ٢ بودم فکر میکنم بدترین جا بودم از لحاظ نور پردازى و دود

۲۷ فروردین
مهرنوش نوری
خواهش میکنم عزیزم خودم تمام مدت با خودم میگفتم کاش توى برگه نمایش اینو مینوشتن منم چون خیلى اذیت شدم نوشتم شاید دیگران اندازه من اذیت نشدن متاسفانه خیلیها هم که نظر نمینویسن من ردیف ٢ ...
متاسفم بخاطر تجربه‌ای که داشتین:(( توی برگه نمایشها خیلی از موارد باید ذکر شه که متاسفانه دست کم گرفته میشه و گفته نمیشه. دَم شما گرم که حواستون به بقیه بود و هشدار دادین.
۲۷ فروردین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
درود و خسته نباشید جانانه به تمامى بازیگران، نوازندگان و عوامل فین جین دوست داشتنى

دفتر نمایشی پارسالم رو با فین جین بستم و براى امسالم رو با فین جین باز کردم؛ بسیار راضی ام مخصوصا که این‌بار با خانواده سخت گیرم مهمونتون بودیم و اونها هم بهشون خوش گذشت، پدرم با چشمان خیس با جناب موسوی گپ مختصری زدند، بینهایت از ایشون سپاس‌گزارم که با توجه به زمان کوتاه بین دو اجرا با روی باز پذیرای پیشنهادات پدرم شدند که در آخر همگی ازشون قدردانی کردیم.

اجرای ۱۹ و ۲۴ اسفند پارسال رو دیده بودم اولی با بازی درخشان جناب حاجی علی خانی و دومی رو با بازی درخشان‌تر جناب زرآبادی که تبدیل شد به یکی از ماندگار ترین نقشهایی که از ایشون دیده بودم.
تک به تک بازیها و موسیقی رو بی‌نهایت ... دیدن ادامه ›› دوست داشتم.
به نظرم نمایش جای ۲۰ دقیقه کوتاهتر شدن در بخش اول رو داره. در مورد داستان هم جا برای درخشان شدن داره اگر تیغ سانسور اجازه بده.
امیدوارم تعطیلات پیش رو باعث بشه بازیگران شریف این نمایش‌ِِ شریف‌تر استراحت کافی بکنند و با انرژی قبل از دو اجرایی شدن به کار برگردند. اندازه عشقم به شماها و تلاشتون قابل وصف نیست، دلم میخواست تک به تکتون رو در آغوش بکشم و مرحم صداهاتون باشم.
درخشان بمانید💫💫💫💫💫
ما به خودمون افتخار میکنیم ، چون شمایی داریم
سپاس از حضور گرم شما و خانواده محترم 🙏🏻
۰۹ فروردین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
درود الهه ی نازنین
دیشب در سانس دوم فین جین که برای دومین بار به دیدارتون اومدم، وقتی وسط صحنه داشتی زحمت میکشیدی که صدات تموم نشه، با اونهمه حرکت و تغییر صدا و لهجه باز هم صحنه رو به آتش میکشیدی من برای اولین بار در عمرم وسط تئاتر حرف زدم و برگشتم به همراهم گفتم چقدر قشنگه! و یکم بعد تر از پشت سرم همین جمله رو شنیدم.

نصف قشنگی این نمایش بر عهده شماست، وقتی گفتن امروز سومین سانسی بوده که اجرا داشتی من تمام وجودم برات تحسین شد.چون یه قسمت من اگر جات بودم اصلا دیالوگ نمیگفتم و میرفتم.
شدی جزو برترین بازیگرانم 😍😘
باید اینو برات مینوشتم که بدونی ما دقیق میبینیمت، قدردان زحماتت هستیم و از درخششت لذت میبریم.
همیشه بدرخشی 💫💫💫💫💫
۸ فروردین هم باز به دیدارتون میایم.
هشت فروردین منم بلیت دارم😊😊
۲۵ اسفند ۱۴۰۲
امیرمسعود فدائی
هشت فروردین منم بلیت دارم😊😊
چه عالی 😃
پس اگر من موفق به راضی کردن خانوادم شدم میبینمتون. (اصلا سلیقشون نیست ولی مطمئنم راضی بشن بیان نظرشون مثل خودم عوض میشه.)
۲۵ اسفند ۱۴۰۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید