کاش می فهمیدی
زندگی، محبس بی دیواریست
و تو محکوم
به حبس ابدی

کاش می فهمیدی
چیزهایی ست که باید تو بفهمی، اما
بهتر آن است
کمی گریه کنم

از: کیومرث منشی زاده

حالا که آمده ای
قبول کن
جاده ها به جایی نمی رسند
این بار از مسیر رودخانه میرویم

***
حالا که آمده ای
باز هم به گیلاس آباد میرویم
به آن باغبان بگو نگران نباشد
ما گیلاس هارا نمیچینیم
ما فقط با گیلاسها حرف می زنیم


از: محمدرضا عبدالملکیان

بی همگان به سر شود
بی تو به...



چرا...
باز هم به سر شود...

از: ...

من فکر می کنم که تو دیوانه ای
زیرا که قلب خود را،
این لاله شفیق صحرایی
این قالی مجلل
این کوه نور را
دادی به من که از همه شهر بدترم

من فکر میکنم که تو دیوانه ای...



از: «علی باباچاهی»

جهان چه ساده
است
چون داستانیست
که کودکی
برای خود
بگوید
و این منطق کودکانه
و این سادگیست
که هیچگاه با منطق ما
سازگار
نخواهد آمد



از: «بیژن جلالی»

به آسمون نگاه نکن
ستاره ها خیلی گرفتارن...

از: خود

همیشه فکر میکردم اگه کسی بهم یه سیلی بزنه باید دوتا سیلی بهش بزنم و اگه بهم دوتا سیلی زد چهارتا سیلی بهش یزنم
ولی یه روز به این رسیدم که اگه اونم مثل من فکر کنه چی؟ چقدر باید بهم سیلی بزنیم؟

و بعد به خودم گفتم اگه کسی یه سیلی بهم زد با تعجب بهش نگاه میکنم و اگه دوتا سیلی بهم زد ازش می پرسم چرا و اگه سه نا سیلی بهم زد فقط بهش لبخند می زنم.
چون احتمالا طرف هم کوره، هم کره، هم دیوونست.

حالا باید فکر کنم که با چه زبانی جوابشو بدم که سیلی دهم رو نخورم!؟


از: ...

دیر یا زود آمدن به این دنیا
آیا فخرفروشی هم می طلبد؟

ladies and gentlemen
توجه کنید

اینجا صف نانوایی نیست

از: ...

از بد بتر اگر هست
این است
اینکه باشی
در چاه نابرادر،تنها
زندانی زلیخا
چوب هراج خورده ی بازار برده ها
البته بی که یوسف باشی!

پس بهتر است درز بگیری
این پاره پوره پیرهن بی بو و خاصیت را
که چشم هیچ چشم به راهی را روشن نمیکند


از: قیصر امین پور

محبوب کسی نبودن فقط یک بدشانسیست، در حالی که عاشق نبودن یک بدبختیست.

از: ناشناس

در خلأ رها شده ام
مثل انگشتانم در سوراخهای جیب
ببین
چگونه نبودنت
فقر و بی پناهیم را رقم میزند
از سرما می لرزم
در هوای تابستان



از: رسول یونان

دیگه نه شعر مینویسم نه داستان نه متن ادبی
فقط میخوام بگم
چی؟
آخه چی از دنیا کم میشه؟
اگه کار منم پیش بره!!ها؟
من چرا ساکنم؟


از: من دیگه

من ابر شدم
گفته بودی که خورشیدی
یادت هست
تا زیباتر بتابی چقدر گریستم؟


از: رسول یونان

امروز
باران اشکهایت
به بهای از دست دادن نیست

تو چیزی را دریافتی
که در زیبایی های زندگیت فقط یک اسم بود
تو معنای حقیقی دردی آشنا را فهمیدی

درد تنگی نفس

از: خود

وااااای. چقدررر دلم میخواد ببینم

این روزا صدای دوبس دوبس ماشینا اونقدر زیاده
که صدای ویولون زن کنار خیابون
به گوش هیشکی نمیرسه

از: خود