در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال قنبرعلی رودگر | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:52:40
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید

«بهارِ بی تو»


فقط چند قدم به بهار مانده بود
که تو رفتی

تو که رفتی
نه بهار نیامد
نه زمستان ماندگار شد،
فقط من بی بهار شدم

قنبرعلی رودگر
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
از ایران
از این کشور چارفصل
چه مانده به جا غیر فصل غبار؟
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ ... گم شده است


شب است و ماه گرفت و چراغ گم شده‌است
کویر بر سر راه است و باغ #گم شده‌است

نشان راه نپرس از کسی که در دل شب
ز راه مانده و او را چراغ گم شده‌است

سراغ هر که بگیری ز پا در افتاده‌‌‌ست
رهیدگان خطر را سراغ گم شده‌است

از اشتیاق و امیدم در این ... دیدن ادامه ›› مسیر مپرس
امید خسته شد و اشتیاق گم شده‌است

در این فِراق از آسایش وصال مگو
وصال دور شده‌ست و فَراغ گم شده‌است

به سر نمی‌رسد این قصهء ملال‌انگیز‌
کجاست منزل آخر کلاغ گم شده‌است

#قنبرعلی_رودگر
۲ نفر این را امتیاز داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
صدا و سکوت


اگرچه غرق سکوتی ولی سخن‌گویی
صدای توست که می‌آیدم ز هر سویی

صدات مثل سکوت تو سخت سحرآساست
تو در سکوت و سخن‌گفتنت چه‌ جادویی

مبُر به سنگدلی رشته‌‌ء محبت را
تو را نمی‌سزد ای دیرخشم! چاقویی

تو مرد کینه نبودی به انتقام ... دیدن ادامه ›› مکوش
به قامت تو برازنده اَست بانویی

به مهربانی خورشیدی ات دلم خوش بود
اگرچه نیست ز خوبان امید خوشخویی

شبیه ماه به راه من خراب بتاب
درست نیست در این شام تیره گیسویی

***

تو از نیاز خودت زار می‌زنی شاعر!
که ناز او نکند فهمِ آنچه می‌گویی


#قنبرعلی_رودگر
31 خرداد 1401
۲ نفر این را امتیاز داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
حال وطن

حال وطن این روزها چون حال من خوش نیست
این روزها چون حال من حال وطن خوش نیست

از سیستان تا مرز گیلان سیل غم جاری است
حال تهمتن، پهلوان پیلتن، خوش نیست

پروازها فوّاره های سرنگون هستند
پر درنیاری! مژدۀ برخاستن خوش نیست

دشمن، که جز چشم فریب از وی نباید داشت
از دوست هم آواز، حتی یک ... دیدن ادامه ›› دهن خوش نیست

پیراهن یوسف پر است از خون و خاکستر
یعقوب می داند که بوی پیرهن خوش نیست

تا اطلاع ثانوی ما سوکوارانیم
حال کسی در خلوت و در انجمن خوش نیست

ما زنده ایم اما شبیه مردگان خاموش
حال کسی که زنده باشد در کفن خوش نیست

من را که در هر بیت خویش از ناخوشی گفتم
باری ببخشایید...دیگر طبع من خوش نیست

قنبرعلی رودگر
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

"تنها"

من از نگاه تو دانستم در آن غروب شب یلدا
درست مثل خودم هستی درست مثل خودم : تنها

من و تو ساز هماهنگیم حریف زخمه ی دل سنگیم
همیشه روز تو شبرنگ است هماره هر شب من یلدا

من و تو داروندارمان چقدر اندک و بسیار است
دلی به نازکی شبنم غمی به گسترهء دریا

کنون ... دیدن ادامه ›› که چشم کسی دیگر به انتظارِ تو بر در نیست
بزن به حلقهء تنهایی برو به دیدن یک رؤیا!

وگر که رهزن بیخوابی به راه خواب تو زد برخیز
سوار اسب خیالت شو بزن به کوه و بیابان ، یا↘️

ز راه درهء پیچاپیچ ز جَنب جنگل بی ساحل
برو ز شهر شباهنگام به سمت دهکده ی نیما

همو که موج صفت سیلی به هر دو گونهء ساحل زد
عتاب کرد به آرامش خطاب کرد به آدمها ...

قنبرعلی رودگر
۱ نفر این را امتیاز داده‌است
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

*من خسته ام از...*

من خسته ام از پله هایی که نپیمودم
از پرسه هایی که پر از آسودگی بودم

از کوچه هایی که سرم از سنگ دیوارش
نشکست و من بی اندکی دلشوره پیمودم

از چشمهایی که فروبستم، حذر کردم
از رنج های عاشقیهایی که آسودم

از پا کشیدن از سماع مرگ در میدان
از ... دیدن ادامه ›› این که چشمم را به زهر ترس آلودم

... باری بخوان این بیت را تا خوب دریابی
عمر درازم را چرا این گونه فرسودم:

هی کاستم از ارتفاع همّتِ پستم
هی بر شمار آرزوهای خود افزودم!

قنبرعلی رودگر




مریم اسدی، مجید سلیمی، قاصدک، ناتالی و علی محرابیان این را امتیاز داده‌اند
کی گفته باید میرسیدین
نمیخوام زندگی رو توجیح کنم
ولی وقتی بچه تو رحم مادر هست دست و پا نمیخواد ولی بعدا نیازش میشه
شاید ...شاید....نرسیدن به اینها که جمع کردیم تو ذهنمون بعدا به دردمون بخوره،کی میدونه؟
۰۵ دی ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

* "معنی سحر"

چقدَر خوبی و خوبی چقَدَر معنیِ توست
آنقدَر پاک و لطیفی که سحر معنی توست

تو همانی که دل از خسرو یک کشور برد
مانع رونق بازار شکر معنی توست

کشش فطرت اگر جانب زیباییهاست
سبب اصلی ایجاد هنر معنی توست

با وجود تو من از جان و جهان بی خبرم
خبرت ... دیدن ادامه ›› هست؟ که در اصل، خبر معنی توست

" تو چنان در دل من رفته که اندر نظری"1
و چنان فارغی از من که سفر معنی توست

به تماشای خیالت ز سیاحت سیرم
که شمال و لب دریای خزر معنی توست

حسن از مطلع شعرم به ختام آمده است:
چقدَر خوبی و خوبی چقَدَر معنیِ توست!
------
1. تضمینی از سعدی

قنبرعلی رودگر

درودها بر بامداد عزیز و بزرگوار
۰۷ آذر ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
* "دولت مستعجل"

می آیی و نیامده از دست می روی
از نو همان حکایت ماه و محاق ها...

#قنبرعلی_رودگر
۲ نفر این را امتیاز داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

* امید*

مسیر دور و دراز است و توش و زاد: امید
خدا کند نرود لحظه ای ز یاد امید

امیدوار چه در زندگیش کم دارد؟
چه داده است خدا هرکه را نداد امید؟

امید رشته ی تمدید زندگانی توست
چه می دهد به حیات تو امتداد؟ امید

اگرچه داشته ها رو به کاهش است ... دیدن ادامه ›› ولی
خدا کند برود رو به ازدیاد امید

بهارِ آرزویت خاک می شود روزی
که مثل برگِ خزانی رَوَد به باد امید

از آن که آدمیان زنده اند با امّید،
سزاست این که بگوییم: زنده باد امید!

به "زنده باد" اگرچه نمی شود زنده ⬇️
کسی که مرده همانند "زنده یاد" امید!

#قنبرعلی_رودگر
موضوع شعر تون ، امید واقعا مورد مورد علاقه من هست.
موفق باشید
۰۷ آبان ۱۳۹۸
با درود بر و سپاس از سرکار خانم احمدیان و سرکار خانم ثانی
۰۹ آبان ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"سرگشتگی"

آدرس جایی را بلد نیست
مسافر تمام وقت مترو
و به غریبه ی سرگشته
فقط کالاهای چینی اش را نشان می دهد

چند قدم آن سوتر
در حسرت ادکلن ارزان قیمت است
جوان عاشق پیشۀ بی کار

و شاعر
هنوز در جست وجوی مضمون است

مریم اسدی، مهدی.. و مجید سلیمی این را امتیاز داده‌اند
درود بر بامداد دوست داشتنی و دقیق النظر
۰۷ آبان ۱۳۹۸
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"مُحال"

شال و کلاه کرده ای اما نرفته ای
امکان ندارد از دل عاشق سفر کنی
۲ نفر این را امتیاز داده‌اند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"نمی رسی"

با این قطار رفته به جایی نمی رسی
فرصت گذشته است، بیایی، نمی رسی

در های و هوی آمد و رفتِ هزار دل
مثل صدا به هیچ صدایی نمی رسی

از ابتدای گام تو خواندم که هیچ گاه
با من به آرزوی نهایی نمی رسی

من در مسیر راه تو خطی موازی ام
در این مسیر جز به جدایی نمی رسی

عاشق شدن به بند درافتادن است و بس
با همّتی چنین به رهایی نمی رسی

مجنون بجز به دامن صحرا نیافت دست
مجنون من! تو نیز به جایی نمی رسی

"تو"

برایم از همگان تا ابد فراتر: تو
به چشم من تو نشستی فقط وَ دیگر تو

نگویمت که پری یا فرشته یا حور ی
که از فرشته و حور و پری فراتر: تو

پس از تو عشق مکرر نمی شود دیگر
چنانکه قبلِ تو، ای اولین و آخر تو

قلمرو تو خیال است و خواب و بیداری
به ... دیدن ادامه ›› هر کجا که سفر می کنم سراسر تو

درون آینه غیر از تو را نمی بینم
چو پیش آینه می ایستم، برابر: تو

من انتظار کسی را نمی برم با تو
تو را چه می شود ای آرزوی آخر: تو

بر آستان زمستان نشسته ای تنها
هزار مرتبه پاییزتر از آذر: تو...

#قنبرعلی_رودگر





"رفته"

می خواستم به راه بیایم...، تو آمدی
تا آمدی به زیر همه نقشه ها زدی

از پشت در صدات که آمد، دوباره شعر
درمن دوید و گفت: بگویش خوش آمدی!

گفتم: نرفته را چه کسی گفت بازگشت؟
او بودنی تر است ز هر"هست"و "باید"ی

او هست و رفته این دلِ ازدست رفته است
او را که در دل است چه گویم خوشآمدی

او هست و این ضعیف ترین احتمال عصر
از دست رفت و نیست ولو قدر درصدی
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
*رؤیا*

امروز آفتاب تو بر من نتافت، کاش
امشب چو ماه نور بپاشی به خواب من
درود بر بامداد عزیز! همیشه از نظرات و پستهای خلاقانه تان بهره می برم.
۱۸ آبان ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"سپید"

تو نبودی
و دفتر شعرم
سپید بود!
سپید ایهام زیبایی داره
۰۹ آبان ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
شاید بتوان تنگۀ هرمز را بست
اما دهن گشاد بعصی را نه!
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"آخرین خبر"

... و اینک
توجهتان را به شنیدن آخرین خبر جلب می کنیم:

دهها معدنچی
در اعماق زمین
جان کندند!

قنبرعلی رودگر/ قعر
۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۶
و چقدر اخبار ،کوتاه است...
به همین راحتی....به همین ...!
۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۶
خبر مختصر بود و درد عظیم...
۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
"بازتاب"

تو درد می کشی و... من دعام می گیرد
تو سرفه می کنی و من صدام می گیرد

توسرفه می کنی و از نفس می افتم من
چو شهر خستهء ی تهران، هوام می گیرد

چرا چنین شده ای؟سرفه پشت سرفه چرا؟
دلم شبیه صدایت مدام می گیرد

بگو که بند بیاید به سرفه هات وگر..
نه... قلبم ازین ازدحام می گیرد

اگر شفای تو را از خدا نگیرم من
قسم به تو که دلم از خدام می گیرد

نه!
خوب می شوی و رفته رفته می فهمم
که دردهای تنم التیام می گیرد...
۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۶
بسیار زیبا*
............
باز هم برامون شعر بذارید آقای رودگر*
۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۶
درودها صدری عزیز!
۰۵ اردیبهشت ۱۳۹۶
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید