در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال سمیه مروتی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 17:14:34
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
گاه می اندیشم
خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید ؟

آن زمان که خبر مرگ مرا
از کسی می شنوی ، روی تو را
کاشکی می دیدم
شانه بالا زدنت را ،
ــ بی قید ــ
و تکان دادن دستت که ،
ــ مهم نیست زیاد ــ
و تکان دادن سر را که ،
ــ عجیب ! عاقبت مرد ؟
ــ افسوس !
کاشکی می دیدم !

من به خود می گویم :
« چه کسی باور کرد
جنگل جان مرا
آتش عشق تو خاکستر کرد ؟ »


از: ح.م

انتخابتون از دیوان حمید مصدق عالی بود
من رو به 18 سالگی برد روزهای از عشق مردن .
دوست عزیز ؛
گر چه شب تاریک است
دل قوی دار سحر نزدیک است .
۲۷ تیر ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
مى روى و من پشت سرت آب نمى ریزم…
وقتى هوای رفتن داری
دریا را هم به پایت بریزم…
برنمى گردى……!!!

از: دوست
هیچ شباهتی به یوسف ندارم

نه رسولم

نه زیبایم

نه عزیز کرده ام

نه چشم به راهی دارم

فقط در چاه افتاده ام.........

از: دوست
فقط در چاه افتاده ام.........
۱۷ تیر ۱۳۹۱
از بد بتر اگر هست
این است
که باشی
در چاه نابرادر
زندانی زلیخا
چوب هراج خورده بازار برده ها
البته بی که یوسف باشی

قیصر امین پور
۱۸ تیر ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
فقط یک گناه وجود داره اونم دزدیه .هر گناه دیگه ای هم نوعی دزدیه .
اگر مردی رو بکشی یک زندگی رو می دزدی حق زنش رو از داشتن شوهر می دزدی .
وقتی دروغ می گویی حق کسی رو از دانستن حقیقت می دزدی
وقتی تقلب می کنی حق رو از انصاف می دزدی. می فهمی؟



از: دیالوگی از فیلم بادبادک باز
چقققدر این فیلمو دوست دارم

ممنون از یادگاریت


۱۰ تیر ۱۳۹۱
ممنون سارا جان.
۱۰ تیر ۱۳۹۱
"وقتی دروغ می گویی حق کسی رو از دانستن حقیقت می دزدی"
۱۰ تیر ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید

"دل"... این کلمه ی بی نقطه ، گاهی تنگ می شود، تا حدّ ِ یک "نقطه"

از: بماند
فقط گاهی نه همیشه
۰۴ تیر ۱۳۹۱
و گاهی هم باز میشود تاحد یک....
۰۴ تیر ۱۳۹۱
چه قشنگ مثل شعری که میگه یک قطره چکید و نامش دل شد فقط یکی....
۰۶ تیر ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
بی خیال ِ کافی شاپ و سینما و تیاتر و رستوران و ....امشب قرارمون زیر نور ماه!

از: خود
دیدمش - خوب بود - لذت بردم....بعضی از دیالوگها هجو بود مثل خالت اومده که خیلی زنانه بود و من دوستش نداشتم...بعضی از بازیها و دیالوگهای نسیم ادبی غلو شده بود و دوستشون نداشتم...به جاش بهاره رهنما عالی بود...مکان تئاتر هم خوب بود ...امروز که من رفتم کلی بچه های بازیگر سینما اومده بودند که حس خوبی بهم داد مخصوصن وقتی بهاره رهنما بداهه هایی رو درباره اونها میگفت.
فقط غروب جمعه نیست که دلگیر است...کافیست دلت گیر باشد...!

از: ناشناس
گاهی آدمای تنها خیلی خوش شانسن..............چون کسی رو ندارن تا از دستش بدن.

از: ناشناس
البته فقط گاهی نه بیشتر...ولی ناشناس محترم در کل باهاتون مخالفم.
سمیه جان مرسی
۱۵ خرداد ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
وقتی کسی حالش بده بهش نگید:ای بابا اینم می گذره ،نگید درست می شه،نخواهید با جوک های مسخره بخندونیدش!نمی خواد بخنده. خنده اش نمیاد غصه داره. می فهمین؟ غصه.
براش از فلسفه ی زندگی حرف نزنین.از انرژی مثبت و مثبت باش و به چیزهایی که داری فکر کن حرف نزنید.
وقتی کسی ناراحته اصلا این شما نیستین که باید حرف بزنین.
شما در حقیقت باید حرف نزنید. باید دستش رو بگیرید. بغلش کنید. تو چشم هاش نگاه کنید. براش چایی بریزید
براش یک چیزی که دوست داره بریزید یا بپزید.بذارید جلوش. بعد حرف نزنید. بذارید اون حرف بزنه و شما گوش کنید.
هی فکر نکنید باید نظریه صادر کنید و نصیحت کنید.فکر نکنید اگه حرف نزنید خیلی اتفاق بدی می افته.
شما جای اون آدم نیستید.شما زندگی اون آدم رو از وقتی به دنیا اومده زندگی نکردید.
پس نظریه ها و حرف هاتون به درد خودتون می خوره.
بله. دستش رو بگیرید. بغلش کنید. سکوت کنید.

اگه دلش خواست خودش حرف می زنه

از: من
این متن رو قبلاًهم خونده بودم.عالیه.ولی خب یادمون میره...
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۱
حرف دل خوبی بود
آفرین:)
۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۱
همیشه اینطور نیست .. ولی ممنون، تلنگر خوبیه..
این حس وقتی ایجاد می شه که فرد با شخص مقابلش با حس ترحم صحبت می کنه، نه دوست داشتن.
۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
چگونه میشود به زخمهای پا گفت که تمام راه رفته اشتباه است ؟؟؟

از: ناشناس
می دانی ... !؟ به رویت نیاوردم ... ! *
از همان زمانی که جای " تو " به " من " گفتی : " شما "
فهمیدم
پای " او " در میان است ..

از: زنده یاد حسین پناهی
جالب بود
ولی اگه نظر منو میپرسید میگفتم پای احترام در میان است.......
۰۵ اردیبهشت ۱۳۹۱
سلام خانواده دیواری
درود سمیع جان
۰۶ اردیبهشت ۱۳۹۱
پناهی حرف نداره
۰۷ اردیبهشت ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
می دونی....
حالا که خوب فکر می کنم...می بینم ...من هیچ وقت خود تو رو دوست نداشتم!
فقط داشتن ِ تو رو دوست داشتم...مثل داشتن ِ ماشین ، خونه ، کار .....و عشق ِ تو !

از: خود
سلام خانواده دیواری
سمیه جان درود بر تو دوست دیواری خوب
۰۴ اردیبهشت ۱۳۹۱
احساس می کنم این جمله یا شبیهش رو یه جای دیگه شنیدم. یه جا تو گوش دادن به تلویزیون.

سپاس واقعا سپاس.
۰۴ اردیبهشت ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اونیکه زود می رنجه ، زود قهر میکنه و میره......بعدش زود هم برمی گرده
اما
اونیکه دیر می رنجه و دیر میره...................دیگه بر نمیگرده !

از: ناشناس
تقریبا موافقم.
۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۱
به شدت موافقم
۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۱
سلام خانواده دیواری
سمیه جان زیبا بود جالب اینجاست موقع خوندن احساس کردم دارم دوندگی میکنم و شعر میخونم
۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خواهرم می گوید : من مثل زبان عربی می مانم !
تعجب میکنم ......می گوید : پُر از تبصره و قواعد هستم!

از: خود
میدونی ....دلم میگیره از دونستن اینکه :
وقتی یکی داره ازم دور می شه ،حتما داره به یکی دیگه نزدیک می شه !
اما کاش اینم می شد بفهمم که ، اونیکه داره بهم نزدیک می شه ،داره از کی دور می شه !


از: خود
گروه همیاری (support)
درود بر شما. از حضور شما در دیوار خوشحالیم.
لطفا قوانین بهره از سایت را مطالعه فرموده و به ویژه قانون "هر روز هر فرد یک یادگاری" را درنظر بگیرید.
http://www.teatreshahr.com/terms.html

سپاس از شما.
۲۱ دی ۱۳۹۰
جالب بود.
۲۲ دی ۱۳۹۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دلم زیادی درد می کند ...................انگار خام بودند ، خیال هایی که به خوردمان دادند !

از: خود
روزی می شود که برگ برنده ات دل می شود

اما تو دیگر حاکم نیستی . . .

از: ناشناس
زمستان ، عاشقم می کند و باران ، دیوانه
حال تو بگو.....با این بارانِ زمستانی ، چه کنم؟

از: ناشناس
گفتم : تو ش‍‍‍‍ـیرین منی. گفتی : تو فرهـادی مگر؟

گفتم : خرابت می شـوم. گفتی : تو آبـادی مگـر؟

گفتم : ندادی دل به من. گفتی : تو جان دادی مگر؟

گفتم : ز کـویت مـی روم. گفتی :تو آزادی مگـر؟

گفتم : فراموشم مکن. گفتی : تو در یادی مگر؟

از: ناشناس
قدرت زبان مناظره در شعر فارسی چیز عجیبیه..پیشنهاد میکنم بخش مناظره ی خسرو و فرهاد رو در منظومه ی شیرین و فرهاد نیز بخونی..لذت خواهی برد... .
۱۹ آذر ۱۳۹۰
اخی گناهیی..
مرسی سمیه جان
۱۹ آذر ۱۳۹۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید