خوبی رونق دوباره تاتر این است که می توان کارهای متنوعی را انتخاب کرد. برای من نمایش هایی که رنگ کهنگی نداشته باشند در اولویتند. یعنی در متن و داستان تازگی داشته باشند. بابا ادم از این دست به شمار می رود. به نظرم نمایش یک حرف مهم دارد: چه بسیار جوانانی که در این سرزمین غلط یا درست سر سبزشان به خاطر ایدئولوژی بر باد رفته... و چه بسیار پدر و مادرهایی که جگر سوخته شدند... این خاک چه بلاها که ندیده... لیلی عاج یک زاویه دید متفاوت برای روایتش انتخاب کرده و مثل همیشه چند دل مشغولی ثابت دارد: رویداد مستندی که نمایش شده و شخصیتی از طبقه کارگر... زنی که به جیب خالی پدر و سفره خالی شان نگاه کرده و رفته دنبال جامعه بی طبقه اما افسوس که جامعه بی طبقه سرابی بیش نیست... نمایش شریف بابا آدم را بسیار دوست داشتم چون نگاه انسانی دارد. بازیگران تلاشی برای دیده شدن ندارند. به اندازه ظاهر می شوند. نمایش صحنه به صحنه جان می گیرد و این از محاسن کار است. به نویسندگان زنی مانند خانم عاج باید تبریک گفت زیرا قصه ای برای گفتن انتخاب کرده که شنیدنی است هر چند ممکن است با ایدئولوژی برخی سازگار نباشد. و اما یک گلایه کوچک متاسفانه صندلی های کناری ردیف ده و یازده سالن چهارسو دید خوبی ندارند و کاش حالا که فاصله گذاری کرونایی در سالن ها اتفاق افتاده، این نقاط کور مسدود می شد. بابا ادم را پیشنهاد می کنم چون طراوت و تازگی دارد بعلاوه چند بازی بی نظیر و موسیقی های جانداری که در خدمت اثر است.